برای آینده بهتر چه کارهایی باید بکنیم
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 23 اسفند 1399 ساعت 05:22
همیشه از خودم می پرسیدم، چگونه باید به راهم ادامه دهم؟! آیا این راهی که میروم، واقعا راهی است که مرا به رویاهام برساند؟! چگونه باید راهم را ادامه دهم، درحالی که همواره با خودم کلنجار میروم و مدام تردید دارم و از خودم می پرسیدم که چگونه قرار است پلههای ترقی را طی کنم و به پیشرفت در کار و زندگی خودم دست یابم؟ اصلا مطمئن نبودم که چه کاری باید انجام دهم، اصلا مطمئن نبودم که چگونه به سمت آینده بهتر گام بردارم. خیلی پرتلاش بودم و نتایج خوبی هم میگرفتم ولی باز احساس رضایت نداشتم! به نظرم هیچ چیز بدتر از شک و ابهام آزاردهنده تر نیست…
خیلی از مردم در حال تکاپو و تلاش هستند، حتی خود شما هم ممکن است برای دستیابی به خیلی از چیزها تلاش کرده باشید؛ اما آنها چیزهایی هستند که تاکنون عملی نشدهاند؟! فکر می کنید چه ایده، تفکرات و شواهدی وجود دارد که باید وارد زندگیتان کنید تا بتوانید بواسطهی آنها به طرز شگفت انگیز و موثری به سوی آینده بهتر گام بردارید؟ من در این مورد ۴ سال وقت گذاشتم و به مطالعه پرداختم. در طی این سال ها به این نتیجه رسیدم که تمامی موارد ذکر شده در ۵ عامل اصلی ریشه دارند.
عامل اول: خودشناسی
اولین عامل چیزی نیست جز فهم و آگاهی از خود. این که از خودتان بیشتر شناخت پیدا کنید و بدانید که چه کسی هستید و واقعا از زندگی چه میخواهید؟! سوالی که اکثر ما فراموش کردیم!!
برخی از مردم فهم و آگاهی را واضح و روشن بودن کارها قلمداد میکنند اما به عقیده من، این دو مقوله با یکدیگر تفاوت بسیار زیادی دارند؛ چرا که واضح و روشن بودن کارها در زندگی بسیار سخت است؛ به ویژه اگر درباره کارهایی که در حال انجام آنها هستید، آگاهی کامل نداشته باشید.
اگر همواره سعی دارید تا بفهمید که در زندگی چگونه پیش میروید، باید این نکته را بدانید که برای چه چیزی دارید تلاش میکنید و قصد دارید به چه چیزی دست پیدا کنید؟؟
خیلی از مردم را می بینم که میگویند: میخواهم در زندگی پیشرفت کنم. از آنها میپرسم: پیشرفت به چه معناست؟ یکی از آنها گفت: میخواهم پول بیشتری داشته باشم. گفتم: خیلی عالی است، اما با آن پول میخواهی چه کاری انجام دهی؟ برخی از آنها میگویند: من قصد دارم تا در فلان درجهی شغلی استخدام شوم، در حالی که این واقعا چیزی نیست که آنها میخواهند. خیلی از اوقات مشغلههای کاری شما در زندگی، زندگی کاری شما نیستند!! حتی دغدغه، میل و علاقهی واقعیِ شما هم نیستند! اما در آن غرق شدهاید و احساس میکنید که خیلی عالی و سرگرم کننده هستند. من به این حالت، “اشتیاق مصنوعی” میگویم.
بسیاری از مردم هم هستند که به خودشان دروغ میگویند. آنها بر این باور هستند که نمیتوانند کار خاصی انجام دهند و از آن درآمد داشته باشند. باور کنید من افرادی بسیاری را دیدهام که با شناسایی اشتیاق واقعی و توانمندیهایشان و اجرایی کردن آنها، به در آمد و جایگاه خارق العاده ای دست پیدا کردند. خصوصا با وجود اینترنت و تکنولورژی، تقریبا هر اشتیاق سوزانی را میتوان به یک کسب و کار تبدیل کرد. امان از باور محدود کننده که چه بر سر ما نمیآورد!!
تنها چیزی که اهمیت دارد این است که به شناخت و آگاهی کاملی از خود دست پیدا کنید و بدانید که شما استحقاق چه چیزی را دارید. ممکن است از نردبانی بالا بروید و در کاری پیشرفت کنید، در حالی که واقعا آن کار، چیزی نباشد که استحقاق آن را دارید. نسبت به کارهایی که انجام میدهید بیاهمیت نباشید و با شناخت و فهم درست از مسیر، به سوی آینده بهتر گام بردارید.
ممکن است که در انجام کاری به درآمد و موفقیتی دست پیدا کنید و یا حتی مردم شما را بابت انجام آن کار تشویق کنند؛ اما از درون احساس خرسندی و رضایت واقعی نسبت به انجام آن کار نداشته باشید و یا حتی آنها را موفقیت نپندارید، چرا که انجام آن کار برای شما معنای چندانی ندارد (حالت و حسی که من دقیقا ۴ سال پیش داشتم!). خیلی مهم است که ما کار معنیداری انجام دهیم. کاری که تلاشمان را برای ما ارزشمند میکند. کاری که باعث حس رضایت کامل ما از زندگی شود. کاری که واقعا به آن افتخار کنیم. سوال مهم اینکه: آیا واقعا کاری که در حال حاضر در حال انجامش هستید، برایتان معنیدار است؟!
پس خیلی مهم است که با شناخت و آگاهی واقعی از خودتان مسیر آینده را هموار سازید و در راه بهتری گام بردارید.
اجازه دهید از ابتدا سخن خودم را با بیان این پرسش شروع کنم: میخواهید چه کاری انجام دهید؟ شما واقعا به چه چیزی تعلق دارید و چه کاری شایسته شماست؟ چه کاری حس معنی دار بودن را در شما ایجاد میکند؟ به چه کسانی خدمت میکنید و آنها را شاد میکنید؟ آنها با خدمت شما چه تغییری میکنند؟ از شما خواهش میکنم که با شناخت، آگاهی و تفکر عمیق به این سوالات پاسخ دهید، نه صرفا به واسطهی اینکه در حال انجام کار فعلیتان هستید. درهای ذهنتان را باز کنید تا هوایی بخورد و دنیا را بزرگتر ببیند…
آگاهی به این معناست که آگاهانه بنای زندگی خودتان را طراحی کنید. طراحی کنید که چه کسی هستید؟! هم اکنون در چه جایگاهی قرار دارید و قصد دارید به چه جایگاهی دست پیدا کنید؟ طراحی کنید که قصد دارید به چه کسی تبدیل شوید؟
عامل دوم: شایستگی و توانمندی
دومین عاملی که برای پیشروی به آن نیاز پیدا خواهید کرد، شایستگی و صلاحیت در انجام کار است. ما باید درباره کاری که قصد انجام آن را داریم مهارت، سواد و تواناییهای لازم را داشته باشیم. اکتساب مهارت و توانایی با خوابیدن و بیدار شدن ایجاد نمیشود؛ بلکه اگر میخواهید به آن دست پیدا کنید، باید حتما عمیقا مطالعه داشته باشید، تجربه کنید و برای آن وقت بگذارید.
دقیقا ۴ سال پیش بود که تصمیم گرفتم در زندگی خودم تغییر ایجاد کنم و پس از مطالعه و تحقیق بسیار، تصمیم گرفتم دانستهها و تجربیاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم و به آنها روحیه و انگیزه ببخشم تا زندگی و شغلی که در خورشان است را آغاز کنند و از زندگی و شغلشان به معنای واقعی لذت ببرند. به همین خاطر، مطالعهی کتابها و دورههای آموزشی گوناگون در زمینههای روانشناسی موفقیت، مدیریت، کارآفرینی، ارتباطات، بازاریابی و بسیاری از عناوین مرتبط را آغاز کردم تا به نهایت کارآیی و عملکرد خود دست پیدا کنم و امروز به این مفتخرم که با دانش عمیقی نسبت به این زمینه وارد کار شدهام. داشتن مطالعه و دانش تخصصی، یکی از نکات بی بدیل برای دستیابی به اهدافمان است.
شما باید با پیدا کردن علایق، اشتیاق و توانمندیهای خود صرفا به یکی از شاخههای دانش ورود پیدا کنید و سطح مطالعاتی خود را در آن شاخه را افزایش دهید و عمق بخشید و از این شاخه به آن شاخه پریدن جدا خودداری کنید؛ چرا که بسیاری از مردم با این کار تمرکز خود را از دست می دهند و نه تنها پیشرفتی ندارند بلکه به بیراهه نیز کشیده میشوند!! آنها در خواب هستند و هنگامی بیدار میشوند که دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد. آنها به دلیل عدم سواد و مطالعه کافی، قبل از این که به اهداف خود دست پیدا کنند، در جا می زنند و پیشرفتی نمیکنند. برای همین است که شعار همیشگی من این است: “خوب نباشید، عالی باشید”. عالی بودن واقعا لذت بخش است. حتما تجربهاش کنید…
پس از شناخت زمینه تخصصی خود و مطالعه کافی در آن رشته، وقت آن فرا میرسد تا مطالعات خود را به عمل نزدیک کنید و با تمرین و ممارست بیشتر، کیفیت انجام آن را مدام افزایش دهید. این دقیقا همان کاری است که افراد موفق انجام میدهند. با این کار در واقع شما صلاحیت و کفایت خود را برای انجام آن کار به اثبات رساندهاید. شایستگیای که به صحنهی عمل وارد نشود، فقط در حد یک پتانسیل بالقوه باقی میماند!! پس پتانسیلهای های خود را با عمل کردن آزاد کنید.
عامل سوم: تعهد
سومین عامل تعهد است. متعد بودن به انجام کارها یکی از عواملی است که به طور شگفت انگیزی میتواند جایگاه شما را به سطوح بالاتری برساند. هنگامی که تصمیمی میگیرید و قصد دارید آن را عملی کنید؛ باید به آن پایبند و متعهد باشید تا به پیروزی دست پیدا کنید و نتایج بهتری را رقم بزنید. برای این که بهتر بر روی انجام کاری متمرکز شوید و آن را به نحوی شایسته انجام دهید، باید محیط را از تمامی عواملی که موجب حواس پرتی می شود پاک نمایید.
عقایدی نظیر “من فردی هستم که میتوانم چندین کار را همزمان انجام دهم” صحت ندارد. پس آن را فراموش کنید. اگر نگاهی به افراد موفق داشته باشید؛ می بینید که آنها برای خودشان زمینه منحصر به فردی را انتخاب کرده اند و بر روی یک کار تمرکز دارند. تمرکز یکی از بزرگترین و مهمتریم رموز موفقیت است که اکثرا آن را فراموش کردهاند.
اگر میخواهید به فردی مشهور تبدیل شوید؛ گذراندن وقت در نشریات، شبکه های اجتماعی و رسانههایی که صرفا شایعاتی بی اساس و اراجیف را منتشر میکنند، دردی را دوا نمیکند. شما باید برای رسیدن به اهدافتان وقت بگذارید، روی آن تمرکز کنید و در نهایت باید به آن پایبند و متعهد بمانید.
به طور مثال خودم تمام تمرکزم را بر روی تحقیق، مطالعه و تدریس گذاشتم و از این شاخه به آن شاخه نپریدم و همیشه به این فکر بوده و هستم که کیفیت کارم را ارتقاء و افزایش دهم. این را بدانید که در هر تخصص و زمینهای باید سطح صلاحیت و کفایت خود را بسنجید و سعی کنید تا میتوانید خودتان را ارتقاء دهید و جایگاه بهتری را از آن خود کنید.
مادامی که بازخوردهای مثبتی از اطرافیان، اعضای خانواده، مخاطب هدف و هر آن کس که با آن سر و کار دارید کسب میکنید؛ در واقع به نتایج بهتری دست پیدا کرده اید. اینها نشانهها و سنجههایی هستند، برای سنجش میزان پیشرفت شما.
عامل چهارم: مشورت
چهارمین عامل مشورت گرفتن است. همواره سعی کنید تا با بهرهگیری و پرسش از دوستان، همکارانتان و مشتریانتان، نیم نگاهی به برآیند کاری خود داشته باشید و همواره کارتان را بسنجید تا بتوانید به نقاط ضعف و قوت خود دست پیدا کنید و با لیست کردن نقاط ضعف خود بر روی آنها بیشتر تمرکز کنید و به اصلاح آنها بپردازید. تا می توانید از دیگران بازخورد بگیرید (البته نه هر کسی!).
معمولا ما وقتی فقط از دید خودمان به کار و زندگی خود نگاه میکنیم، خیلی خوب متوجه مشکلات و اشتباهات خود نمیشویم. چون مسایل را فقط از فیلتر ذهنی خود عبور میدهیم و نظاره میکنیم و درنتیجه تحلیلهای ثابت و گاها اشتباهی را خواهیم داشت. من به این حالت میگویم “مغز در بسته” . درهای مغزتان را بازکنید و از دیگران هم کمک بگیرید.
پس بهترین کار این است که از نزدیکان و یا یک مشاور خوب بخواهیم تا از بیرون به کار ما و مسیر حرکت ما نگاه کند و نظر دهد. مطمئنم نظرات جالبی میشنوید که غافلگیرتان خواهد کرد. متوجه مسائلی میشوید که قبلا اصلا به ذهن خودتان نرسیده بود و حتی پیش خود میگویید که “چطور این به ذهن خودم نرسید؟!” پس این فرصت استثنایی را از دست ندهید.
عامل پنجم: حس رضایت و شارژ درونی
آخرین عامل رضایت است. برای بهترین بودن در کاری که در حال انجام آن هستیم، باید در خودمان رضایت ایجاد کنیم. باید همواره به دنبال آن باشیم که در خودمان سطح انرژی، شادی و نشاط را افزایش دهیم و به اوج آمادگی برای انجام آن کار دست پیدا کنیم و خودمان را شارژ نگه داریم!
برای موفق شدن باید به جایگاهی برسید که از آینده خود و میزان تاثیرگذاری خود احساس رضایت کنید. گاهی اوقات در جایگاهی از موفقیت قرار دارید، در حالی که از آن جایگاه رضایت ندارید و سعی دارید توانمندی های خود را ارتقاء بخشید. هرگز فرصت را از دست ندهید و به خودتان بگویید: من همان فردی هستم که امروزه به این جایگاه دست پیدا کرده ام، چرا باز هم پیشرفت نداشته باشم و جایگاه بهتری را بدست نیاورم؟!
شما میتوانید به بهترین چشم اندازها و اهداف زندگی فردی خود دست پیدا کنید و به استعداد، مهارت و توانمندیهای جدید دست پیدا کنید. شما در هر لحظه از زندگی خودتان میتوانید به پیشرفتی چشم گیر و غیر منتظره دست پیدا کنید؛ کافی است آن را برای خود ترسیم کنید و بخشی از چشماندازهای خود بدانید. شما حتی میتوانید به فردی در سطح جهانی بدل شوید، کافی است واقعا آن را بخواهید. شما میتوانید به شخص ویژهای بدل شوید و به تمامی علایق خود دست پیدا کنید، کافی است واقعا بخواهید و به آن علاقه داشته باشید و خودتان را با تمام وجود در آن کار درگیر کنید.
تمام ذهنتان را مشغول به کارهایی که به آن علاقه دارید کنید، خواهید دید که تمام وجود و تکتک اعضای بدنتان به سمت آن پیش میروند. اگر تمام گامهایی که گفته شد را انجام دهید یعنی تصمیم بگیرید که آگاهتر باشید و خودتان را بهتر بشناسید، مهارت و شایستگی کافی کسب کنید، به کارتان و اهدافتان متعهد باشید، با دیگران مشورت کنید و درنهایت از کارتان رضایت داشته باشید، قطعا نتایج شگفتانگیزی در زندگی و کارتان خواهید دید و آینده بهتر برای شما رقم خواهد خورد.