ترجمه کتیبه کرتیر
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 24 دی 1399 ساعت 17:11
کتیبههای کرتیر به مجموعهٔ چهار کتیبهٔ برجا مانده از کرتیر گفتهمیشود. کرتیر روحانی پرنفوذ زرتشتی بود که در مدت سلطنت شش پادشاه ساسانی، از اردشیر بابکان تا نرسه میزیست و متجاوز از یک ربع قرن سرنوشت همهٔ کشور را در دست داشت.[۱] کرتیر مردی بود قشری، هراسانگیز و سختگیر که برای به کرسی نشاندن آیین زرتشت به عنوان یگانه دین رسمی شاهنشاهی ساسانی با تعصب تمام تلاشهای فراوان کرد و پیروز شد.[۲]
سیمای کرتیر را نیز از تصویرهایی که بر صخرهها پدید آمده، میشناسیم. او مردی است سالمند، بدون ریش که کلاهی با نشان بر سر و پوشاک رسمی بر تن دارد. از کرتیر چهار کتیبهٔ بزرگ در محلی که پیش از او تنها جایگاه کتیبههای شهریاران ایران بود بجا ماندهاست. کتیبههای کرتیر به طور کلی دو موضوع عمده را در بردارند: نخست معرفی او و القابی که داشته و شرح کارهایی که در زمان هر پادشاه انجام دادهاست و دوم شرح معراج او. چهار کتیبهای که از کرتیر بجا ماندهاند، به شرح زیر هستند:[۳]
- کتیبه کرتیر در سرمشهد که در ۳۶ کیلومتری مغرب دهستان جره و هشتاد کیلومتری کازرون واقع است. در بالای کتیبه نقش برجسته ای از بهرام دوم کندهشده که کرتیر نیز در آن دیده میشود. این کتیبه به احتمال قوی تحریر اصلی است و در اواخر سلطنت بهرام دوم در حدود سال ۲۹۰ میلادی نگارش شدهاست.[۱]
- کتیبه کرتیر در نقش رستم که در زیر نقش کرتیر قرار دارد و بسیار آسیب دیدهاست و از نظر مضمون شبیه به کتیبهٔ سرمشهد است.
- کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت که در ضلع شرقی دیوار کعبهٔ زرتشت در زیر تحریر فارسی میانه کتیبهٔ بزرگ شاپور یکم نگاشته شدهاست. این کتیبه نسبت به دو کتیبهٔ قبلی خلاصهتر است.
- کتیبه کرتیر در نقش رجب که در نقش رجب بر دامنهٔ کوه رحمت در فاصلهٔ یک کیلومتر و نیمی جنوب استخر یا تخت طاووس کنونی و در حدود سه کیلومتری شمال تخت جمشید واقع است. در قسمت چپ کتیبه کرتیر بر صخره نقش شده است. این کتیبه نسبت به کتیبههای دیگر خلاصهتر است.[۴]
این کتیبهها به زبان فارسی میانه هستند و یکی از مآخذ عمدهٔ تاریخ سیاسی و دینی ساسانیان به شمار میروند.[۲]
زمینهٔ تاریخی[ویرایش]
در عصر نخستین شاهنشاهان ساسانی دو گرایش دینی عمده، وجود داشت که هر یک از آنها میکوشید به آیین رسمی دستگاه دولتی تبدیل شود. نمایندگان این دو گرایش دینی، مانی و کرتیر بودند. شاهنشاهی به مقتضای وحدت سیاسی به دین رسمی واحدی نیاز داشت. آیین مانی از آنجا که عناصر اصلی ادیان بزرگ را در خود فراهم داشت جلب نظر میکرد. دین زرتشتی نیز که توانسته بود خود را با سنتها و معتقدات آریایی سازگاری بخشد، زمینهٔ بسیار مساعدی داشت. سرانجام در کشمکش میان این دو گرایش دینی، کرتیر پیروز شد و توانست قدرت سیاسی شگرف شاهنشاهی را پشتیبان خود سازد.[۲]
شاهنشاهان ساسانی در آغاز اعلام دین زرتشت به عنوان آئین رسمی خویش، آتشکدههای زرتشتی را چون تکیهگاهی پایدار جهت فرمانروایی خود یافتند ولی برای پیروزی و شکوهمندی واقعی آئین زرتشت در سراسر کشور مبارزه و پیکار ضرورت یافت. این مبارزه با شدت و خشونتی تمام صورت گرفت. انهدام نفوذ دین یهود، مسیحیت، بودایی، برهمائیگری، و مندائیگری و نیز از میان برداشتن ارتداد در آئین زرتشت و پایان دادن به نهضت مانی و مانویان در ایران ضرور مینمود. از این رو پس از مرگ شاپور یکم، زمانی که نفوذ کرتیر بر شاهنشاه فزونی گرفت و ریاست مذهبی سراسر کشور را برعهده گرفت، پیگرد مانویان و فشار بر آنان در ایران آغاز شد. کشته شدن مانی در سال ۲۷۶ میلادی در زمان پادشاهی بهرام یکم بود.[۵] کرتیر متنهای مذهبی را در روزگار شاهنشاهی بهرام دوم تنظیم کرد و برای نخستین بار اوستا را به صورت مجموعهٔ احکام دینی درآورد. پس از قیام نرسی جانشین بهرام دوم علیه کرتیر، از این چهرهٔ پرنفوذ روحانی در هیچیک از آثار مذهبی پس از وی و در هیچیک از نوشتههای تاریخی و در هیچ روایتی سخن نیامدهاست.[۶]
تصحیحهای وسیع و جامع[ویرایش]
کتیبهٔ کرتیر در نقش رستم و سرمشهد به هم شبیه است و میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول مشتمل است بر معرفی کرتیر و ذکر القاب و عناوین او در زمان شاهان مختلف و شرح فعالیتهای دینی و سیاسی او. این بخش از کتیبه از جهت دربرداشتن فعالیت های این روحانی و نیز اشتمال بر فهرستی از ایالات ساسانی دارای اهمیت است. بخش دوم کتیبه شرح معراج کرتیر است.[۷] متنهای دو کتیبهٔ دیگر در کعبه زرتشت و در نقش رجب خلاصه و تقلید است. همهٔ مضمون اصلی و نوشتههای کتیبههای کرتیر مورد تصحیح وسیع و جامع قرار گرفتهاست. گرچه در بعضی از قسمتها، کلمهها بریده بریدهاند و دیگر بیش از این قابل احیا نیستند.[۸]
معرفی کرتیر و فعالیتهای مذهبی او در کتیبهها[ویرایش]
کرتیر در آغاز نوشتهٔ خود آگهی داده که در روزگار فرمانروایی شاپور یکم شاهنشاه ایران وی از سوی شاهنشاه به سمت موبدان موبد سراسر کشور منصوب شدهاست. کرتیر بفرمان شاپور یکم در سراسر کشور آتشکدهها (آتش بهرام) پدید آورد و دین ایزدی را استوار کرد. خدمتگزاران آتشکدهها نیکبخت و شادکام شدند. و بسیاری از آتشکدهها به پرستشگاههای رسمی کشور بدل شدند.[۸]
بسیاری از آتشکدهها و مغان از سوی دولت برقرار شدند. اهورامزدا و ایزدان از این رهگذر بهرهای بزرگ یافتند و اهریمن و دیوان سخت آلوده و ننگین شدند.
روزگاری که هرمزد اردشیر فرزند شاپور بر تخت شاهی نشست کرتیر از سوی شاهنشاه به دریافت کلاه و کمر ( کلاه و کمر افتخار که نشانهٔ جایگاه و عنوان زمان تاجگذاری است.) نایل آمد و قدرت او افزون گشت و از آن زمان کرتیر، موبد اهورامزدا که ایزد بزرگ است، لقب یافت. بهرام یکم که پس از هرمز یکم (هرمزد اردشیر) بر تخت شاهی نشست نیز همان پایه و همان قدرت را به کرتیر تفویض کرد ولی پایه و جایگاه کرتیر به هنگام شاهی بهرام دوم فرزند بهرام یکم به اوج و کمال رسید.[۸]
برای رضای خاطر اهورامزدا و ایزدان و بخاطر روان خویش مرا در کشور پایه و قدرتی بزرگ بخشید و جایگاه و قدرت بزرگم از اوست و او مرا در همهٔ کشور ادون بد ( پخش کنندهٔ هدایا میان پرستشگاهها) و پریستار پرستشگاه آتش آناهیتا- اردشیر و ایزد آناهیتا کرد و او مرا که کرتیرم به لقب نگهبان روان بهرام و موبد اهورامزدا ملقب کرد.
سپس در نوشته از کارهای کرتیر برای استوار درست دینی در کشور سخن رفتهاست.
در سراسر کشور کار اهورامزدا و ایزدان بالا گرفت و آئین مزدیسنا و مغان در همهٔ کشور نیرویی بزرگ یافت و ایزدان و آبها و آتشها و گلهها در سراسر کشور شادی فراوان یافتند ولی اهریمن و دیوان ضربتها و درد و رنج فراوان نصیب شد و آئین اهریمن و دیوان از کشور رخت بربست و بدور افکندهشد و کاهنان یهود و بودایی و برهمنان و نزاریان؟ و زندیق (مانوی) از هم فروپاشیدند و تصویرهای خدایانشان منهدم گشت و پناهگاههای (پرستشگاههای) دیوان نابود شد و دیرهاشان به جایگاههای ایزدان بدل گشت. شهر به شهر و استان به استان، بسیاری از کارهای مذهبی پیشرفت یافت و آتشکدهٔ بسیار بنیان پذیرفت. بخاطر کوشش و رنج من بسیاری از آتشها و مغان در سراسر کشور در میشان، آتورپاتکان (آذربایجان)، سپاهان (اصفهان)، ری، کرمان، سکستان (سیستان) و گرگان تا پیشاور درخشیدن گرفتند و نیز در خارج از ایران (انیران) آتشها و مغانی که بیرون از ایران بودند، تا آنجا که اسبان و مردان شاهنشاه شاپور پیش رفتند تا انطاکیه، شهر و کشور سوریا و در استانهای سوریا در ترسه شهر و کشور کیلکیه در قیصریه شهر و کشور کاپادوکیه و تا یونان سرزمینهای ارمنستان و بلاسکان و سپس تا دروازهٔ آلبانی. من آئین مزدیسنا و مغان را والا و شایستهٔ احترام و ستایش ساختم. اما کافران و ملحدانی را که در مغستان به انجام فریضههای دینی و پرستش مزدیسنا نپرداختند، کیفر دادم و به آنان پند دادم و نیکترشان نمودم. بسا مردمان که پایبند دین نبودند، به دین روی آوردند و بسیاری از آنان که دیوپرست بودند، در نتیجهٔ کوشش و مجاهدت من دست از آئین دیوان برداشتند.
بخش آخر از راه مقابله با نوشتهٔ کتیبههای دیگر روشن میشود.
من از ایزدان چنین تمنا کردم، بگذار من کرتیر بخواست ایزدان به همهٔ زندگان و کسانی که مردهاند بنمایانم. آموزش دربارهٔ آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ را به هستی روشن بدل میسازم و نشان میدهم چه کارهای ایزدی هست که بویژه در کشور انجام شده و بخاطر چه انجام شدهاست و همچنین چرا و چگونه من در کارهای دینی سختگیرتر شدم. من از ایزدان تمنا کردم تا مرا رهنمون شوند و راستی و ماهیت آموزشهای مربوط به آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ را بر من روشن سازند و راه تشخیص اینگونه مسایل را به من بیاموزند تا بدانم راست کدام و دروغ کدام است. من خدمتهای بزرگی به ایزدان کردم و ایمان بزرگی به آنان از خویش نشان دادم و من خود پرهیزکارتر و دادگرتر شدم. در این یشتها (دعاها و احکام) و کارهایی که در کشور انجام شده، بسی سرسختتر و پایدارتر شدم. آنکس که این نوشته را میبیند و میخواند بگذار نسبت به ایزدان و خداوندان، پرهیزگار و دادگرتر شود. نیز بگذار در این یشتها و کارهای ایزدی و آئین مزدیسنا که اکنون برای زندگان برقرار شده، پایدارتر شود وگرنه (یشتها، کارها، و دین) بفرمان هیچکس نخواهد بود. بگذار او بداند که آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ هست و کسی که نیکی را برگزید، بگذار به بهشت برود و کسی که شر و بدی را برگزیده به اعماق جهنم فرو افتد. آنکس که نیکی را برگزید و بدون انحراف در راه نیکی گام برداشت آنکس قرین شهرت و شکفتگی میشود و روان او به راستیهایی دست مییابد که من کرتیر بدانها دست یافتم. این نوشته از آنرو از سوی من نگاشته شدهاست که من کرتیر در آنزمان بیاری شاهان و فرمانروایان آتشها (آتشکدهها) و مغان بسیار به نوشتههای دولتی افزودهام. برای من مایه مباهاتی است بس بزرگ که نامم در نوشتهها و فرمانهای دولتی آمدهاست. اگر کسی در آینده فرمانهای دولتی تصویب نامهها یا اسناد یا نوشتههای دولتی دیگری را میبیند، باید بداند که من همان کرتیرم که در روزگار شاهنشاه شاپور یکم مرا کرتیر موبد و هیربد و در روزگار شاهنشاه هرمز یکم و شاهنشاه بهرام یکم فرزندان شاپور، مرا کرتیر موبد اهورامزدا و به هنگام شاهنشاه بهرام دوم کرتیر نگهبان روان بهرام، موبد اهورامزدا نامیدهاند.
چنین است شخصیت کرتیر بر مبنای نوشتههایش.[۹]
شرح معراج کرتیر در کتیبهها[ویرایش]
یکی از اقدامات کرتیر برای حقانیت بخشیدن به اقدامات خود، معراج اوست که شرح آن را در دو کتیبه سرمشهد و نقش رستم آورده و در کتیبه نقش رجب به آن اشاره کردهاست و نقش برجستهای از آن در سرمشهد وجود دارد.[۱۰] در آغاز این بخش از کتیبه به روایت اول شخص آمدهاست که چون کرتیر از آغاز کار نسبت به ایزدان و خداوندگاران مطیع و نیکخواه بودهاست، خداوندگاران و ایزدان او را محترم و شریف داشتهاند و او در زندگانی به مقام برجسته در کشور رسیده است. آنگاه از ایزدان خواسته است که همانگونه که در زندگانی چنین مقامی را بدو ارزانی داشتهاند، در صورت امکان جهان دیگر را نیز بدو بنمایاند که بداند کارهای نیک این جهان و نیکوکاری و بدکاری در جهان دیگر چگونه است تا در امور مربوط به جهان دیگر بااعتمادتر و بهتر از دیگران شود. همچنین از ایزدان درخواست میکند راه شناختن بهشت و دوزخ را بدو بنمایانند و بدو نموده شود که پس از مرگ آیا رستگار است و دین وی را به بهشت میبرد یا اینکه گناهکار است و دین او را به دوزخ رهنمون میشود.[۱۱]
پس از آن دعایی آیینی را که ظاهراً وسیلهای برای رفتن او به عالم خلسه و رسیدن به کشف و شهود است میخواند و بدین گونه به عالم دیگر میرود. حوادث بعدی از زبان اشخاص دیگر که ظاهراً راویان داستان هستند و گویی کرتیر را همراهی می کردهاند، نقل میشود. به روایت اینان کرتیر شهریاری را میبیند که بر اسب نجیبی سوار است و در دست درفشی دارد. (احتمالاً منظور از شهریار فروهر یا خود آسمانی کرتیر یا ایزد بهرام است.) بعد شخصی که همزاد یا همشکل کرتیر نامیده شده، همچون شهریاری که بر تختی نشسته، ظاهر میشود. سپس زنی از جانب مشرق متجلی میگردد و کرتیر میگوید که زنی شریفزادهتر از او ندیدهاست. این زن که تجلی دین است به همشکل کرتیر خوشامد میگوید و هر دو باهم رهسپار راه نور میشوند. در این راه به شهریار دیگری برمیخوردند که ترازوئی در دست دارد و همان ایزد رشن است که در منابع پهلوی، زرتشتی وظیفهٔ سنجش اعمال مردمان پس از مرگ برعهدهٔ اوست. دین و همشکل کرتیر در برابر این شهریار میایستند و سپس دست در دست یکدیگر به سوی مشرق به راه خویش ادامه میدهند. سپس در آن جادهٔ نور به نزد شهریار دیگری میرسند که به گفتهٔ راویان معراج از شهریاران دیگر والامرتبهتر است و شاید یکی دیگر از ایزدانی باشد (احتمالاً مهر یا سروش که روان را در جهان دیگر همراهی میکنند.) در اینجا چاه دوزخ را میبینند و میخواهند که به راه خود ادامه دهند اما به آنان گفته میشود که چارهای نیست جز اینکه از پلی که بر روی آن چاه است (پل چینود) و بیشتر به تیغی میماند، بگذرند. دین و همشکل کرتیر به سوی پل روانه میشوند و آن پل برای آنها پهنتر میشود و در اینجا شهریار دیگری را میبیند که از آن سوی پل به پیش میآید. کرتیر پس از عبور از پل و رسیدن به آن دو دست دین و همشکل خود را میگیرد و از روی پل به پیش میرود در حالی که همشکل او در پیش و دین در پس او حرکت میکند. (این شهریار احتمالاً ایزد سروش است که بنا به روایت مینوی خرد روان را در گذشتن از پل همراهی میکند.)
پس از عبور از پل در حالی که آن شهریار در پیش در حرکتاست و به دنبال او و همشکل کرتیر و بعد دین میآیند، به ایوانی داخل میشوند. در برابر آن ایوان تختی است. کرتیر و در پیشاپیش او دین به بالا میروند و در غرفهٔ خاصی مینشینند. آنگاه هم شکل کرتیر نان و می بر میگیرد. در متن سخن از کاخهای مختلف است و سفر آسمانی در سه یا چهار مرحله (مطابق با طبقات آسمان) انجام میگیرد و در هر طبقه کاخ خاصی است. سرانجام همه به حضور اورمزد میرسند و ظاهراً اورمزد با انگشت هم شکل کرتیر را نشان میدهد و به نشانهٔ رضایت لبخند میزند. از حوادث بعدی اطلاعی نداریم زیرا متن کتیبه بر اثر گذشت زمان محو شدهاست.[۱۲]
نگارخانه[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰۱٫۱ یکی قطرهٔ باران، ص ۷۲۳
- ↑ ۲٫۰۲٫۱۲٫۲ ادبیات ساسانی، ص ۱۵
- ↑ تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۹۰
- ↑ تمدن ایران ساسانی، ص ۱۳۷ تا ص ۱۳۸
- ↑ تمدن ایران ساسانی، ص ۱۵۸
- ↑ ادبیات ساسانی، ص ۱۷
- ↑ یکی قطرهٔ باران، ص ۷۲۵
- ↑ ۸٫۰۸٫۱۸٫۲ تمدن ایران ساسانی، ص ۱۴۰
- ↑ تمدن ایران ساسانی، ص ۱۳۷ تا ص ۱۴۵
- ↑ یکی قطرهٔ باران، ص ۷۳۳
- ↑ یکی قطرهٔ باران، ص ۷۳۴
- ↑ یکی قطرهٔ باران، ص ۷۳۳ تا ۷۳۵
منابع[ویرایش]
- تفضلی، احمد. یکی قطره باران، جشن نامهٔ استاد دکتر عباس زریاب خوئی. تهران: چاپخانه مهارت، ۱۳۷۰
- لوکونین، گریگورویچ ولادمیر. ترجمه عنایت الله رضا. تمدن ایران ساسانی. تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال ۱۳۵۰
- سمیعی احمد. ادبیات ساسانی. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵
- تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶ شابک۹۶۴−۵۹۸۳−۱۴−۲