نقشه گنج در اصفهان
نویسنده : معین | زمان انتشار : 10 آذر 1399 ساعت 02:02
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، هرچه هست، سالهاست دست ساکنان آبادیهای کشور از منابع خلق ثروت دور مانده و واژه آبادی، به جای اینکه مفاهیمی چون رونق و آبادانی را در ذهن تداعی کند، یادآور کلماتی مانند فقر و محرومیت است. محرومیت، واژهای است که به شکلهای مختلف با زندگی روستاییان گره خورده، از جمله فقر و بیکاری که راه رسیدن به خوشبختی را روی روستانشینان ایران سد کرده و روستاییان را مجبور کردهاند برای یافتن فرصتهای شغلی به شهرهای کوچک و بزرگ مهاجرت کنند؛ مهاجرتی که نهتنها درد نداری روستاییان را درمان نمیکند، بلکه معمولا دردهای دیگری را نیز به رنجهای آنها میافزاید و بیشتر کسانی که برای ساختن یک زندگی بهتر، بار و بنهشان را جمع کرده بودند، ناچار میشوند به دلیل پیدا نکردن شغلی پردرآمد و خرج و مخارج بالای زندگی شهری، اسباب و اثاثیه خود را در سرپناههایی ناامن در حاشیه شهرها پهن کنند. در این میان، برخی کارشناسان حوزه روستا معتقدند این اتفاقات محصول بیتوجهی به منابع بیکران روستاهاست و اگر روزی چشم مردم و مسئولان باز شود و به دنبال خلق ثروت از این منابع بیکران در خود روستاها بگردند، دیگر نه تنها دلیلی برای مهاجرت به شهرها باقی نمیماند، بلکه ممکن است با بیشتر شدن ارزش افزوده زندگی در روستاها، رویای مهاجرت معکوس نیز تعبیر شود. این کارشناسان تاکید دارند شناسایی دقیق ظرفیتهای سرمایهگذاری در روستاها، مهم ترین راهکار برای گشودن دروازههای خوشبختی به روی روستانشینان است و موجب بهرهبرداری حداکثری دولت از منابع مالی طرحهای اشتغال روستاییان و در نتیجه، ایجاد اشتغال پایدار برای بخش بزرگی از آنان میشود. بنابراین شناسایی مزیتهای نسبی اشتغالزایی در هر منطقه، نخستین گام برای رفع معضل بیکاری در روستاهاست؛ اما این اقدام به تنهایی کافی نیست و بعد از آن باید توانمندسازی روستاییان و آگاهسازی آنان نسبت به دانش و فناوریهای روز و سپس حمایتهای مادی و معنوی از کارآفرینان روستایی در دستورکار دولتمردان قرار گیرد. کارشناسان برنامهریزی روستایی معتقدند برداشتن این گامها تنها راه بازگرداندن آبادانی به آبادیهای کشور است که اگر بدرستی توسط مسئولان برداشته شود، میتوان امید داشت جلوی روند کنونی مهاجرت روستاییان گرفته شود.
روستاهای ایران انباشته از گنجهای نهفتهاند، اما کمتر ارادهای جدی در روستانشینان برای یافتن این گنجها پیدا میشود. شاید آنها نقشه گنج را در دست ندارند و شاید هم سختیهای زندگی، رمقی برای جستوجو در روستاییان باقی نگذاشته است. هرچه هست، سالهاست دست ساکنان آبادیهای کشور از منابع خلق ثروت دور مانده و واژه آبادی، به جای اینکه مفاهیمی چون رونق و آبادانی را در ذهن تداعی کند، یادآور کلماتی مانند فقر و محرومیت است.
محرومیت، واژهای است که به شکلهای مختلف با زندگی روستاییان گره خورده، از جمله فقر و بیکاری که راه رسیدن به خوشبختی را روی روستانشینان ایران سد کرده و روستاییان را مجبور کردهاند برای یافتن فرصتهای شغلی به شهرهای کوچک و بزرگ مهاجرت کنند؛ مهاجرتی که نهتنها درد نداری روستاییان را درمان نمیکند، بلکه معمولا دردهای دیگری را نیز به رنجهای آنها میافزاید و بیشتر کسانی که برای ساختن یک زندگی بهتر، بار و بنهشان را جمع کرده بودند، ناچار میشوند به دلیل پیدا نکردن شغلی پردرآمد و خرج و مخارج بالای زندگی شهری، اسباب و اثاثیه خود را در سرپناههایی ناامن در حاشیه شهرها پهن کنند.
در این میان، برخی کارشناسان حوزه روستا معتقدند این اتفاقات محصول بیتوجهی به منابع بیکران روستاهاست و اگر روزی چشم مردم و مسئولان باز شود و به دنبال خلق ثروت از این منابع بیکران در خود روستاها بگردند، دیگر نه تنها دلیلی برای مهاجرت به شهرها باقی نمیماند، بلکه ممکن است با بیشتر شدن ارزش افزوده زندگی در روستاها، رویای مهاجرت معکوس نیز تعبیر شود.
این کارشناسان تاکید دارند شناسایی دقیق ظرفیتهای سرمایهگذاری در روستاها، مهم ترین راهکار برای گشودن دروازههای خوشبختی به روی روستانشینان است و موجب بهرهبرداری حداکثری دولت از منابع مالی طرحهای اشتغال روستاییان و در نتیجه، ایجاد اشتغال پایدار برای بخش بزرگی از آنان میشود. بنابراین شناسایی مزیتهای نسبی اشتغالزایی در هر منطقه، نخستین گام برای رفع معضل بیکاری در روستاهاست؛ اما این اقدام به تنهایی کافی نیست و بعد از آن باید توانمندسازی روستاییان و آگاهسازی آنان نسبت به دانش و فناوریهای روز و سپس حمایتهای مادی و معنوی از کارآفرینان روستایی در دستورکار دولتمردان قرار گیرد.
کارشناسان برنامهریزی روستایی معتقدند برداشتن این گامها تنها راه بازگرداندن آبادانی به آبادیهای کشور است که اگر بدرستی توسط مسئولان برداشته شود، میتوان امید داشت جلوی روند کنونی مهاجرت روستاییان گرفته شود.
اشتغال پایدار علیه کوچ 60 ساله
حدود 60 سال از اولین روزهایی میگذرد که زنگ خطر کوچ روستانشینان به شهرها به صدا در آمد و این موضوع به یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی ایران تبدیل شد. در این مدت، دولتهایی که یکی پس از دیگری بر سر کار آمدهاند، یا پنبه در گوششان بوده و صدای این زنگ را نشنیدهاند یا راهکاری مناسب برای جلوگیری از این بحران نیافتهاند و برنامههایشان برای توسعه روستاها کماثر بوده است.
در نتیجه از دهه 30 به این سو، روستاییان ایران تا توانستهاند از دیار آبا و اجدادیشان دل کنده و به گوشه و کنار شهرها پناه آوردهاند. آنقدر که نسبت جمعیت روستانشین به شهرنشین کشور که روزی سه به یک بود، کاملا معکوس شده و بنا بر آمارهای رسمی، امروز از هر چهار ایرانی، تنها یک نفر ساکن روستاست. غمانگیزتر این که براساس همین آمارها، جمعیت ساکنان حاشیه شهرها در حال نزدیک شدن به جمعیت روستاییان کشور است و اگر همین روند ادامه پیدا کند، بیم آن میرود روزی روستانشینی برای همیشه جای خود را به حاشیهنشینی دهد.
با این حال، هنوز چراغ امید خاموش نشده است، چراکه به نظر میرسد در چند سال اخیر مسئولان کشور تا حدودی عمق این فاجعه را درک کردهاند و برنامههایی برای رونق روستاها دارند و از طرحهایی دم میزنند که گویا ساز و کار ویژهای برای رونق روستاها و اشتغال روستاییان در آنها دیده شده است. البته پیش از این نیز چنین برنامههایی در آبادیهای کشور اجرا شده است، اما بیشتر کارشناسان حوزه روستا معتقدند بیشتر این برنامهها نتواسته گره بیکاری را از زندگی روستاییان باز کند؛ بنابراین مسئولان دولتی باید پیش از اجرای هر طرح تازهای، مانند پرداخت تسهیلات 12 هزار میلیاردی که این روزها در دستور کارشان قرار گرفته، اشکالات برنامههای پیشین را واکاوی کنند.
این کارشناسان همچنین تاکید میکنند دولت باید با متخصصان و نخبگان جوامع محلی روستایی مشورت و به کمک آنها مزیتهای نسبی سرمایهگذاری در هر منطقه از کشور را شناسایی کند و سپس با به کارگیری همین نخبگان، به تهیه نقشهای دقیق از این مزیتها بپردازد. کارشناسان برنامهریزی روستایی این پیشنهاد را نیز به دولت میدهند که با توجه به ارتقای دانش و فناوریهای نوین در سطح جهان، لازم است برنامههایی برای آموزش روستاییان و همچنین معرفی ظرفیتهای سرمایهگذاری مناطق مختلف اجرا شود تا با تقویت روحیه کارآفرینی در روستانشینان، خود آنها تولید شغلهای پایدار را در پیش گیرند.
این موارد، بخشی از راهکارهایی است که بنا به نظر کارشناسان، میتواند رونق اقتصادی را به آبادیهای کشور بازگرداند و احتمال ماندگاری روستاییان را در زادگاهشان بیشتر کند. احتمالی که البته بهدلیل نگاه شهرمحور در توسعه ایران، هیچگاه قطعی نمیشود، ولی به نظر میرسد هر چقدر به توسعه روستایی و ایجاد اشتغال پایدار برای روستاییان بها داده شود، به همان میزان میتوان انتظار کاهش مهاجرت روستاییان را به شهرها داشت.
هر روستا، یک گنج پنهان دارد
روستاهای ایران از ظرفیتهای متعددی برای سرمایهگذاری برخوردارند. از کشاورزی گرفته که قرنهاست بهعنوان منبع اصلی تامین معیشت روستاییان شناخته میشود تا حوزههای دیگر مانند کشت گیاهان دارویی، پرورش دام و طیور، آبزیان و حشرات، صنایع دستی، استخراج و فرآوری ذخایر معدنی و صنایع تبدیلی و تکمیلی حوزه کشاورزی و دامپروری. این موارد فقط بخشی از ظرفیتهای سرمایهگذاری در روستاهاست که اگر مورد توجه دولت و بخش خصوصی قرار گیرد، مزیت بالایی برای ایجاد اشتغال پایدار در آنها وجود دارد.
علاوه بر این، در بخش کشاورزی که هنوز هم شغل اول بیشتر روستاییان ایران محسوب میشود از ظرفیتهای متعددی برای اشتغالزایی غفلت شده است، چراکه به گفته کارشناسان برنامهریزی روستایی، 70 هزار نوع کشاورزی در جهان وجود دارد، اما ایرانیان فقط 300 مورد آن را میشناسند. این کارشناسان تاکید دارند اگر اهالی روستاها با زراعتهایی که در آب شور انجام میشود یا شیوههای علمی کشت دیم یا روشهای جدیدی چون کشتهای گلخانهای آشنا شوند، میتوانند به جای غرقابی کردن زمینهای کشاورزی و از بین بردن منابع آبی کشور، برای خود و همولایتیهایشان شغلی پایدار و سازگار با طبیعت دست و پا کنند.
گردشگری نیز از دیگر حوزههایی است که از پتانسیل بالایی برای اشتغالزایی روستایی برخوردار است و بنا به نظر برخی کارشناسان، ظرفیتهای دیده نشده بسیاری در این حوزه وجود دارد.
پگاه مریدسادات، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در این باره به جامجم میگوید: با این که دولت کنونی بیشتر از دولتهای قبل به گردشگری توجه کرده، اما از برخی قابلیتهای متنوع این حوزه برای اشتغالزایی روستایی غافل بوده است؛ چراکه با وجود آماده بودن بستر توسعه انواع طیفهای گردشگری در روستاهای ایران، تمرکز اصلی مدیران دولتی روی گردشگری طبیعی و تاریخی است و به نظر میرسد دولتمردان برنامهای جدی برای توسعه گردشگری در بخشهایی مانند غذا، آداب و رسوم، موسیقی، طب سنتی و معماری مناطق مختلف کشور نداشته باشند.
مریدسادات تاکید میکند اگر مسئولان با نگاهی دقیق به تمام این بخشها، به شناسایی ظرفیتهای گردشگری هر منطقه بپردازند و براساس این ظرفیتها، برنامهای جامع را برای توسعه گردشگری روستایی در سطح کشور، تدوین و اجرا کنند، میتوان امید داشت سالانه دهها میلیون گردشگر به ایران جذب و زمینه اشتغال صدها هزار روستایی در حوزه گردشگری فراهم شود.
با بررسی دیگر زمینههای سرمایهگذاری در روستاهای کشور، میتوان دریافت نه تنها از ظرفیتهای متنوعی برای اشتغالزایی در حوزههای کشاورزی و گردشگری غفلت شده، بلکه در سرزمین پهناور و چهار فصل ایران، ظرفیتهای متعددی وجود دارد که خلق ثروت از آنها هیچگاه به ذهن ایرانیان خطور نکرده است؛ بنابراین اگر مسئولان با نگاهی تیزبین این ظرفیتها را در مناطق مختلف کشور شناسایی کنند، میتوانند با برنامهریزی دقیق بر اساس مزیتهای نسبی هر منطقه، لکه بیکاری را از قبای جامعه ایرانی پاک کنند.
نقشه گنج روستا در دست نخبگان
هر خطه از خاک ایران، سرشار از منابعی بیکران برای اشتغالزایی است که اگر مردم و مسئولان بدرستی از آنها بهرهبرداری کنند، آفت بیکاری برای همیشه از این ملک رخت برخواهد بست. از اینرو، شناخت دقیق مزیتهای نسبی سرمایهگذاری در هر منطقه، پیشنیاز اجرای تمام برنامههای اشتغالزایی و توسعه روستایی در آن منطقه است. کارشناسان برنامهریزی روستایی نیز بر این نکته تاکید دارند شناسایی ظرفیتهای سرمایهگذاری در کشور، بدون داشتن نگاهی آمایشی امکانپذیر نیست. مریدسادات که یکی از این کارشناسان است، در اینباره توضیح میدهد: دولت باید قابلیتهای اشتغالزایی در هر منطقه را به طور جداگانه بررسی کند و برای این منظور، لازم است مسئولان با به کارگیری متخصصان علوم مرتبط با روستا، برنامههای مطالعاتی در سراسر کشور برگزار کنند. البته تا وقتی ارتباطی مؤثر بین بخش دانشگاهی و روستاییان کشور ایجاد نشود و تحصیلکردگان به حوزه کارآفرینی در روستاها وارد نشوند، نمیتوان انتظار داشت چنین برنامههایی به نتیجه برسند.
از سویی دیگر، کارشناسان حوزه روستا اعتقاد دارند تعیین ظرفیتهای مناطق مختلف، بدون مشورت با بخشهای تاثیرگذار جوامع محلی ممکن نیست؛ چراکه بدون شک اهالی یک منطقه بنا به تجربههای شخصی و مشاهدات عینی، مزیتهای محل زندگیشان را بهتر از دیگران میشناسند و شاید به این دلیل که نحوه بهرهبرداری حداکثری از آن ظرفیتها را نیاموختهاند، نمیتوانند از آنها ثروتآفرینی کنند. بنابراین بنا به نظر کارشناسان، دولت باید در برنامهریزی برای روستانشینان از تجارب خود آنان نیز بهره گیرد و تلاش کند با توانمندسازی جوامع روستایی و آموزش روشهای جدید بهرهگیری از این ظرفیتها، گامی مهم در جهت اشتغال روستاییان بردارد.
مریدسادات نیز در این زمینه معتقد است مسئولان برای حل معضل بیکاری روستاییان، ابتدا باید با استفاده از نظرات متخصصان و تجربههای ساکنان روستاها، مزیتهای نسبی مناطق مختلف را شناسایی کنند و سپس به تعیین اولویتهای اقتصادی برای سرمایهگذاری در هر بخش بپردازند.
آنطور که او توضیح میدهد در زمان حاضر که بحث پرداخت تسهیلات 12 هزار میلیاردی برای اشتغال روستایی در محافل رسمی کشور داغ شده، ضرورت انجام این اقدامات دوچندان است؛ چراکه اگر دولتمردان بنا دارند با ارائه تسهیلات از کارآفرینی روستایی حمایت کنند، لازم است پیش از اعطای هر نوع وامی، به طور دقیق بررسی کنند در هر منطقه بهتر است وام اشتغال زایی در چه حوزههایی پرداخت شود.
نشانی گنج را از تسهیلگران بخواهید
کارشناسان، نظام اقتصادی ایران را دولتمحور توصیف میکنند و معتقدند بخش بزرگی از مردم برای این که مشغول به کار شوند، تنها از دولت انتظار حمایت دارند و این تفکر در ذهن بیشتر ایرانیان شکل گرفته است که دولت باید برای یکایک افراد شغل ایجاد کند. چنین تفکری در روستاها بسیار عمیقتر است و از این رو، کارشناسان حوزه روستا تاکید دارند مسئولان باید بحث توانمندسازی و آگاهسازی جوامع روستایی و ترویج روحیه کارآفرینی در این جوامع را با جدیت بیشتری پیگیری کنند.
البته مسئولان دولتی نیز به این نکته واقفند و برای این که روستانشینان را با دانش و فناوری روز و همچنین ظرفیتهای جدید کارآفرینی در روستاها آشنا کنند، فرآیند تسهیلگری را در پیش گرفتهاند. ناصر زرگر، معاون سرمایهگذاری معاونت توسعه روستایی رئیسجمهور در توضیح این فرآیند به جامجم میگوید: در تمام طرحهایی که دولت برای اشتغال روستاییان اجرا میکند، تسهیلگرانی استخدام میشوند که کارشان مشاوره دادن به جوامع محلی روستایی است. همچنین این تسهیلگران ایدههای برتر کارآفرینان روستایی را شناسایی و آنها را در جهت به نتیجه رساندن ایدههایشان یاری میکنند.
معاون سرمایهگذاری معاونت توسعه روستایی همچنین یادآوری میکند چون در طرحهای پیشین اشتغال روستایی، روستانشینان بخوبی راهنمایی نمیشدند و نظارت دقیقی نیز بر نحوه کارآفرینی آنها وجود نداشت، بخش مهمی از منابع مالی این طرحها به مسیرهای دیگری غیر از تولید شغل هدایت میشد. او تاکید دارد فرآیند تسهیلگری میتواند این مشکل را نیز برطرف کند، چراکه اگر تسهیلگران از ابتدا در کنار مجری طرح قرار گیرند و هم بر طرح او نظارت کنند و هم نظرات کارشناسی خود را با کارآفرینان روستایی در میان گذارند، احتمال بروز چنین خطاهایی در طرحهای اشتغال روستایی بسیار کمتر خواهد شد.
پگاه مریدسادات، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز معتقد است اگر فرآیند تسهیلگری بدرستی اجرا شود، تأثیر قابل توجهی در اشتغال روستاییان خواهد داشت. این استاد دانشگاه به طرحهای مشابهی که در گذشته برای آگاهسازی روستاییان اجرا میشد، اشاره میکند و میگوید: در دهه 80 همچنین فعالیتهایی بویژه در حوزه اشتغال بانوان انجام شد. اما مهم ترین مشکل این فعالیتها ضعف ارتباطی بین آموزشدهندگان و روستاییان بود. یعنی کسانی که از سوی دولت مأمور آموزش روستاییان میشدند، توان تاثیرگذاری بالایی بر روستاییان نداشتند و به عبارتی، کمتر حرفشان میان ساکنان روستاها خریدار داشت.
برای رفع این اشکالات لازم است تسهیلگران از میان نخبگان خود جوامع محلی انتخاب شوند و علاوه براین، باید فردی برای این کار به روستاها فرستاده شود که توان رهبری محلی داشته باشد و بتواند مورد قبول اکثریت یک جامعه قرار گیرد. ضمن این که برگزاری دورههای آموزش مهارتهای ارتباطی برای تسهیلگران نیز میتواند در بهبود عملکرد آنها مؤثر باشد. همچنین اگر مسئولان انتظار دارند فرآیند تسهیلگری بتواند در زمینه اشتغال روستاییان تحولآفرین باشد، لازم است تسهیلگران را از لحاظ مادی تأمین کند تا آنها با فراغ بال بیشتری نقش هدایتگری را در جوامع روستایی ایفا کنند.
توسعه کشاورزی به شرط حفظ محیطزیست
حذف کامل کشاورزی نیز که از سوی برخی کارشناسان حوزه روستا پیشنهاد میشود، اقدامی نادرست به نظر میرسد، چراکه کشاورزی مهمترین راه تامین امنیت غذایی کشورهاست، بنابراین به هیچ وجه نباید آن را به طور کامل کنار گذاشت. بلکه باید در طرحهای آینده اشتغال روستاییان در بخش کشاورزی، طوری برنامهریزی کرد که روستاییان نسبت به عبور از روشهای سنتی کشاورزی آگاه شوند و کاری کرد که آنها به میل خود کشاورزی مدرن و مکانیزه را در پیش گیرند. همچنین مسئولان نیز در اجرای این طرحهای زراعی آینده، باید به این نکته توجه داشته باشند که لازم است در توسعه کشاورزی به شرایط اقلیمی، خاک و منابع آبی مناطق زیر کشت توجه و برنامههایی در این زمینه اجرا شود که در آنها کمترین آسیب به منابع طبیعی و محیطزیست وارد آید، چراکه اگر کشاورزی بدون بررسی میزان سازگاری آن با طبیعت، در یک منطقه توسعه یابد، پایدار نخواهد بود و مشاغل ایجاد شده براثر چنین اقدامی خیلی زود از بین خواهد رفت.
منبع: جام جم
انتهای پیام/