سرنوشت جسد کوروش کبیر
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 03 فروردین 1401 ساعت 00:20
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. من برای صلح کوشیدم. بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد ... فرمان دادم. تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند... اهالی این محلها را گرد آوردم و خانههای آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم».
اینها متن سخنان مرد بزرگی است که نه تنها ایرانیان بلکه همه جهان او را به نام کوروش میشناسند؛ همان که این روزها بیانیه او در آستانه ورود به بابل، پس از گذشت 4دهه بهمدت 4ماه توسط آنگلوساکسونها به ایرانیان امانت داده شده تا گوشهای از عظمت تاریخ خود را دوباره بشناسند. اما این روزها سخن دیگری نقل محافل باستانشناسان و تاریخ نگاران شده است.
جسد کوروش کجاست؟ آیا پاسارگاد حفاری میشود؟ آیا ایرانیان نیز اجساد درگذشتگان خود را مومیایی میکردهاند؟
ماجرای جستوجو برای یافتن جسد کوروش زمانی مطرح شد که احمد خوشنویس، رئیس تازه منصوب پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سؤالی را مطرح کرد که به گفته خودش مدتها بود ذهن وی را مشغول کرده بود. وی در گفتوگو با رسانهها گفت: ما یک پرسش تاریخی داریم و یک نفر باید به این پرسش پاسخ دهد تا کلی از فرضیهها حل شود .
ذهن او حول و حوش وجود جسد مومیایی کوروش کبیر در پاسارگاد و احتمال وجود آن در عمق 35متری زیر زمین دور میزد.
وی در ادامه از اعتقاد شخصی و فرضیه ذهنی خود حرف زده و به ایسنا گفته بود: معتقدم مقبره کوروش یک نوع مقبره مصطبهای (پلهپلهای) مصری است. در این نوع از آرامگاهها، یک آرامگاه کاذب وجود دارد که داخل آن چیزی نیست؛ اما اصل مقبره در سردابی زیر زمین واقع شده است. همچنین وصیتنامهای که از کوروش نقل شده، مبنی بر اینکه از همراهانش میخواهد او را در خاک ایران دفن کنند، این فرضیه را قویتر میکند و نشان میدهد که کوروش نمیتوانسته در ساختمانی که دور آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چیزی شبیه همان مقبره مصطبهای باید زیر زمین وجود داشته باشد.
وی در ادامه افزوده بود: فرضیه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که اگر کوروش به دست قوم «هون» کشته شده باشد و قرار بوده است، جسد او از منطقهای بسیار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسیده میشد. بنابراین احتمال اینکه این بدن مومیایی شده و مانند پادشاههای مصری زیر سردابی قرار گرفته باشد، وجود دارد. و او در جمله نهایی با رد نکردن امکان وجود رطوبت در محوطه تاریخی پاسارگاد بهدلیل ساخت سد سیوند گفته بود: تصور میکنم اگر احیانا جسدی از کوروش وجود داشته باشد، ممکن است در سردابهای زیر این مقبره و حدود 35متری عمق زمین باشد که این را باید با دستگاههای فنی یا صوت شناسایی کرد.
بیانیه صادر شد
طرح این سؤال از سوی رئیس پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیجواب نماند و واکنش شفاهی و کتبی تعداد بسیاری از اساتید و دانشجویان رشته باستانشناسی را در پی داشت. اما یکی از این موارد بیانیهای بود که از سوی همین اساتید و دانشجویان صادر شد. در این بیانیه آمده بود: امروز، هر دانشجوی باستانشناسی، تاریخ و حتی مرمت و معماری میداند که نخستین اشارهها به «هونها» در چشمانداز تاریخی ایران و آسیای میانه به اواخر دوره اشکانی و اوایل دوره ساسانی بازمیگردد و کوروش بزرگ به هیچ روی به دست هونها کشته نشده است.
درباره چگونگی کشته شدن کوروش روایات تاریخی متعددی وجود دارد. در یکی از این روایات هرودوت نقل میکند که کوروش توسط ماساژتها کشته شده است. کتسیاس، دیگر مورخ یونانی، زخمی شدن کوروش در جنگ با دربیکها و در نهایت کشته شدن او را مطرح کرده است. گزنفن هم از درگذشت طبیعی کوروش در پارس سخن گفته است.
محمود موسوی از باستانشناسان قدیمی نیز درباره این موضوع به همشهری میگوید: کوروش در نبرد با ماساژتها در شمال شرق ایران کشته و طبق وصیت به پاسارگاد منتقل شد. درست است که راه دور بوده اما سنت مومیایی در ایران نبوده است و در تمام کاوشهای باستانشناسی ما یک نمونه مومیایی پیدا نکردهایم و این سنت مصری بوده است. چنین موردی هرگز ثابت نشده است.
وی در ادامه میافزاید: چنین چیزی هرگز وجود خارجی ندارد. از کجا و با چه سندی آقای خوشنویس میگویند که کوروش مومیایی شده است؟ نه متون و نه مورخان یونانی چنین چیزی را مطرح نکردهاند.
دکتر عبدالمجید ارفعی باستانشناس و کارشناس دوره هخامنشی نیز رواج سنت مومیایی کردن در میان ایرانیان را بهطور کامل رد کرده و میگوید: به هیچ عنوان در آسیای غربی مرسوم نبوده است که اجساد مومیایی شوند. تنها ما دو مورد از مومیایی کردن مردگان را در کرانه لبنان و سوریه داریم که آنها نیز تحتتأثیر فرهنگ مصری مومیایی شدهاند.
دکتر عمران گاراژیان باستانشناس و پژوهشگر میدانی نیز درباره فرضیه مومیایی شدن کوروش به همشهری میگوید: بهعنوان باستانشناس پیش از تاریخ، احتمال وجود مومیایی کوروش را نزدیک به صفر میدانم. اصولا در باستانشناسی دوره تاریخی ایران چنین چیزی موجود نیست.
مقبره مصری برای پادشاه ایرانی
اما پس از موضوع مومیایی شدن جسد کوروش، اظهارنظر احمد خوشنویس در باره معماری مقبره واکنش کارشناسان را برانگیخت. رئیس پژوهشکده سازمان میراثفرهنگی و گردشگری در سخنان خود معماری مقبره کوروش را برگرفته از معماری مصری دانسته بود؛ موضوعی که در بیانیه کارشناسان و اساتید باستانشناسی بهطور کامل رد شد. در این بیانیه آمده است: باید یادآور شد که تا پیش از این، پژوهشگران و متخصصان به اقتباس پلان آرامگاه کوروش از قبور خرپشتهای سیلک کاشان، معماری اورارتو یا زیگوراتهای عیلام و میانرودان اشاره کرده بودند اما اقتباس نقشه آرامگاه کوروش از مقابر مصری که بعد از دوره زمامداری کوروش- یعنی در دوره کمبوجیه- به تصرف ایران درآمده سخن شگفتی است که آقای خوشنویس بیان داشتهاند.
در بخش دیگری از این بیانیه به مسئله مقبره کاذب که خوشنویس مطرح کرده بود، اشاره شده و آمده است: فقط برای یادآوری به ایشان این توضیح ضروری است که تمام مورخان دوران باستان اظهار کردهاند که اسکندر مقدونی پس از تصرف شهربانی پارس برای ادای احترام به آرامگاه کوروش به پاسارگاد رفت اما مشاهده کرد که قبل از او به مقبره دستبرد زدهاند و جسد کوروش نیز از میان رفته است. اسکندر، بنا بر روایات مختلف، میز زرین، تابوت و سپر چرمینی درون همان اتاقک بالای آرامگاه که آقای خوشنویس آن را «قبر کاذب» نامیدهاند، مشاهده کرده که خود نشانههای آشکاری از حقیقی بودن بنای آرامگاه است.
این مسئلهای است که عبدالمجید ارفعی نظر دیگری درباره آن دارد. او اگر چه این نظریه را بهطور کامل رد نمیکند اما از تخته سنگی سخن میگوید که در طبقه دوم آرامگاه وجود دارد و کوچکتر از سنگهای دیگر است. همین تخته سنگ کوچک، شک بسیاری از باستانشناسان را برانگیخته است و این پرسش را برای آنها بهوجود آورده که چرا این سنگ آنجا گذاشته شده است.
حفاری مقبره کوروش کبیر
با وجود اظهارات رئیس پژوهشکده سازمان میراثفرهنگی مبنی بر احتمال وجود مقبره کوروش در عمق 35متری زمین نکات دیگری نیز مطرح میشود. احمد خوشنویس از به کار بردن دستگاههای فنی و صوتی برای شناسایی عمق زمین خبر داد. موردی که عمران گاراژیان نیز بر آن تأکید کرده و میگوید: بهعنوان متخصص باستانشناسی و کاوش میدانی که از سال74 در ردههای گوناگون انجام وظیفه کردهام اعلام میکنم که انجام چنین کاری را به صلاح نمیدانم. وی در ادامه راهکارهای اجرایی نیز پیشنهاد کرده و میافزاید: اصولا وقتی سوژه مورد پژوهش بنای مهمی چون مقبره کوروش و پاسارگاد است بهترین پیشنهاد این است که ما قبل از اینکه بهصورت سنتی دست به ابزار ببریم آزمایشها و سنجشهای باستانشناسی مدرن را انجام دهیم.
یعنی به جای کندن و حفاری بهصورت سنتی از روشهای مدرن دیگر استفاده کنیم که لطمهای به بنا نمیزند.
وی تأکید میکند: در این مورد خاص انجام آزمایشهای الکترومغناطیسی و مطالعات طیف سنجی حرارتی و نوری و مطالعات الکتریکی و مغناطیسی و حتی بررسی با دستگاههای جیآرپی که تفاوت بافتار در ساختارهای زیرین را نشان میدهد را پیشنهاد میکنم.
گاراژیان البته حفاریها را بیفایده پیشبینی کرده و میگوید: بهعنوان یک پژوهشگر میدانی 80 تا 90درصد احتمال میدهم پس از انجام بررسیها نیز دادههایی به دست میآید که نشان میدهد هیچ نیازی به کاوش نیست چراکه کاوش در این موارد تخریب است و بهتر است که چنین چیزی انجام نشود.
محمود موسوی نیز در اظهاراتی مشابه بیان میکند: اگر ایشان این مورد را قطعی میدانند باید مشخص کنند و اگر هدف این است که این مقبره را خراب کنیم تا ببینیم زیر آن چیزی هست یا نه این بیشتر یک سوءنیت است.
گاراژیان نیز در تکمیل اظهارات خود میافزاید: باید راه کمصدمه را انتخاب کنیم. راه کمصدمه این است که به تحلیل و بررسی و طرح فرضیه علمی بپردازیم و این را درنظر بگیریم که مقبره کوروش چه سرنوشتی را از سرگذرانده است تا به امروز رسیده است.
وی به نقل مطلبی از سر لئوناردو رولی بهعنوان یکی از سنت گراترین باستانشناسان اشاره میکند که این باستانشناس مشهور زمانی که در بینالنهرین کاوش میکرده و کتاب کاوشهای خود را مینوشته بیان کرده است که: حفاری تخریب است.
نگاه محتاطانه ارفعی و دیگر باستانشناسان هم در مورد آرامگاه کوروش بیدلیل نیست. این آرامگاه بیشک بخش مهمی از حرفهای ناگفته تاریخ ایران باستان را در دل خود دارد که نمیتوان بدون تحقیق و بررسی و البته بیدلیل به کاوشهای باستانی در آن پرداخت.
رطوبت بلای جان پاسارگاد
احمد خوشنویس، رئیس پژوهشکده سازمان میراثفرهنگی در یکی از مهمترین بخشهای سخنان اخیر خود، احتمال وجود رطوبت در محدوده پاسارگاد بهدلیل ساخت سد سیوند را رد نکرد؛ موردی که از سالهای قبل موجب اظهار نگرانی کارشناسان و دوستداران میراثفرهنگی بوده و البته همواره از سوی مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور رد میشد. خوشنویس در پاسخ به اینکه براساس گفتههای شما، آیا قبول دارید بهدلیل وجود سد سیوند ممکن است رطوبت در این محل به آرامگاه کوروش آسیب برساند، به ایسنا گفت: چرانه؟ ممکن است. ما باید از آثار تاریخی در برابر تمام عناصر فرسایشی مانند آلودگیهای کارخانه و صوت ناشی از شکست معادن یا گذر ریل قطار حفاظت کنیم.
این مورد نیز موجب شد تا بخشی از بیانیه اساتید و دانشجویان رشته باستانشناسی به این موضوع اختصاص یابد. در بخش پایانی این بیانیه آمده است: نکته دیگری که در سخنان آقای خوشنویس وجود دارد، اعتراف و اذعان یکی از مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بهوجود «رطوبت بالا» به واسطه ساخت سد سیوند در اطراف آرامگاه کوروش و دشت پاسارگاد است؛ موضوعی که تا پیش از این، شدیداً از سوی مقامات سازمان میراث فرهنگی تکذیب میشد. علاوه بر اینکه اشتباه بودن ساخت سد سیوند در سخنان آقای خوشنویس- بیآنکه وی قصد چنین اعترافی را داشته باشد- بازتاب پیدا کرده، اخیرا نیز توسط یکی از کارشناسان عالیرتبه کمیته میراثجهانی در «کارگاه بینالمللی ارتقای مدیریت منظرهای میراثجهانی» تأیید و بیان شده بود. بنابراین، این سؤال پیش میآید که «چرا مدیریت میراثفرهنگی ما تا این حد از استانداردهای حفظ و صیانت از این مواریث فرهنگی فاصله دارد؟ و آیا علت این امر استفاده از مدیران غیرمتخصص در سطوح گوناگون این سازمان نیست؟»
واقعیت این است که مسئولان سازمان میراثفرهنگی میبایست بیش از اینکه به فکر «بازسازی پردیس پاسارگاد» یا فرضیهسازیهای غیرعلمی باشند، به مهار رطوبت از طریق کاهش آبهای پشت سد سیوند، یا به ساخت موزهای که قرار بود در پاسارگاد ساخته شود و تاکنون عملی نشده، یا به حفاظت و نجات اندک بقایای کوشک داریوش که امروز در ساحل دریاچه سد سیوند به حال خود رها شده و در معرض نابودی است، بیندیشند.