تاریخ فارسی
history.wikibix.ir

نقشه گنج واقعی در ایران

نویسنده : سمانه KZ | زمان انتشار : 02 اسفند 1400 ساعت 23:29

نمی توان با آن چه از دل این سرزمین اجدادی تا به حال بیرون کشیده شده، ادعا کرد که بزرگ ترین گنج جهان متعلق به ما است اما می توان با رجوع به استنادات تاریخی به این نتیجه رسید که تا پیدا کردن بزرگ ترین گنج ایران راه درازی داریم. آن چه که مورخان داخلی و خارجی درباره ایران و خزاین پادشاهان قبلی نوشته اند این طور بر می آید که گنجی بزرگ در دل خاک مدفون است و ما تنها کمی از وجود آن اطلاع داریم. در این فرصت سعی می کنیم که به سراغ معرفی این گنج بزرگ برویم و از ماهیت آن کمی باخبر شویم.

مطالب مرتبط:شهری در ایران که با ورود به آن به معنای واقعی پولدار می شوید!عکس هایی تکان دهنده از مرموزترین روستای ایران!ماجراجویی در سیاره ای دیگر که در ایران قرار گرفته است!

اگر در فضای اینترنت، بزرگ ترین گنج های گم شده ی دنیا را جستجو کنید، خواهید دید که این لیست یک گنجینه ی بسیار بزرگ را در خود کم دارد و آن بزرگ ترین گنج ایران است که گم شده و هنوز هم پیدا نشده است! برخی از کارشناسان باستان شناسی حتی می گویند که این گنجینه ممکن است که بزرگترین گنج زمان در جهان هم باشد و بی شک در ایران مدفون شده است و سرنوشتی که ما از آن سراغ داریم، این است که یکی از بزرگ ترین گنج های پیدا نشده و موجود در جهان است. حال به نظر شما این گنج مدفون در کجای ایران است؟ بر اساس اطلاعات تاریخی، بزرگ ترین گنج ایران یا گنجینه ی پادشاه بزرگ ایرانیان در زمان سلسله ی هخامنشیان، داریوش سوم هخامنشی که در بین سال های ۳۸۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد پادشاهی و زندگی می کرده است، شاید بزرگ ترین گنج تمامی دوران ها در سراسر جهان باشد.

این گنج بسیار بزرگ از دوران ایران باستان که در دست پادشاهان هخامنشی بوده است را سرنوشت های مبهمی همراهی کرده است. می گویند که بخشی از این گنج را امپراتور مقدونیان، اسکندر کبیر که در بین سال های ۲۳۲ تا ۳۵۶ قبل از میلاد مسیح می زیسته است، زمانی که در سال های حدودی ۳۳۴ قبل از میلاد به قلمروی پادشاهی ایرانیان در زمان امپراطوی هخامنشیان و حمله ای که به ایران صورت داد را به تسخیر خود در آورده و با خود از ایران خارج کرده است.

این گنجینه های با ارزش در شوش، ایسوس که در حال حاضر، شهری در مرزهای کشور ترکیه ی فعلی است، دمشق و تخت جمشید را چپاول کرده است و به تاراج برده است. امپراتور فاتح ایران هخامنشی، اسندر کبیر تنها در بخش تخت جمشید با خود در حدود ۹ هزار تالنت (تالنت واحد سنجش وزن طلا و نقره بوده است که برابر با معیارهای وزنی امروزی برابر است با ۲٫۵ کیلوگرم) طلا و ۴ هزار تالنت نقره به غنیمت گرفت و با خود به تاراج برده است.

در واقع با احتساب این مقدار با معیارهای امروزی، اسکندر مقدونی در حمله به ایران و قلمروی امپراطوری هخامنشیان، فقط از یک بخش، بیش از ۱۰۰۰ تن یا به حساب سر انگشتی دیگری بیش از ۵۰ کاروان بزرگ از حیوانات بارکش که فقط غنیمت یکی از شهر های ایران را با خود حمل می کردند را برده است، البته بهتر بگوییم که به تاراج برده است. البته داستان تاراج این گنج ها به همین جا ختم نمی شود!

مورخ و وقایع نویس باستانی یونانی به نام دیودور، درباره ی یورش اسکندر به ایران این گونه می گوید که پس از یورش اسکندر به ایران و نابودی و تاراج ثروت های ایرانیان و خراب کردن آبادی شهرهای ایران، اسکندر سرنوشت دیگری را علی الرقم آن چه که ما انتظار داریم، رقم می زند. او می گوید که: اسکندر کبیر گنج های حاصل از تمام گنج خانه های تسخیر شده در ایران را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر که در مجموع بیش از ۲۳ هزار حیوان بارکش می شود را سوار بر کشتی کرد و به کشور خود برد.

اسکندر در آن زمان در ایران بدون احتساب، بخشی از گنجینه ها که داریوش سوم به نقاطی امن برده بود را که بالغ بر ۷۵۰ هزار تالنت که بر حسب معیارهای فعلی، حدود ۱۹,۶۵۰ تن و تقریبا ۹۸۰ کامیون باری که ۲۰ تن بار مملو از طلا و نقره را حمل می کرد به غنیمت گرفت. به سرزمین خود برد و این بدون احتساب سنگ ها، جواهرات و هزاران شی گران بهای دیگری بود که در این گنجینه ها وجود داشت.

نگارش های باستانی به ما می گویند که، وقتی که اسکندر بعد ها با ارتش خود به مصر لشکر کشی کرد، دستور داد که سپرهای حفاظتی سربازانش را با نقره ی خالص آب کاری کنند که علت آن این بود که آن همه نقره ای که از ایران بود را اینگونه به رخ بکشد و در واقع نشانی از عظمت غارت لشگر مقدونی در ایران باستان بود. به نظر شما سرنوشت آن قسمت از گنجینه های ایران که به دست داریوش سوم پنهان شده بود، چه شد؟ داریوش سوم، آخرین پادشاه سلسله ی هخامنشیان با کاروان کوچکی از گنج هایش به اقامتگاه تابستانی خود در هگمتانه که شهری تاریخی است و امروزه شهر همدان است، رفت.

بنا به اسناد باستانی موجود، داریوش هخامنشی قبل از آن که بمیرد دستور داد که تمامی طلاها، نقره ها و اشیای قیمتی دیگر را در نزدیکی شهر دفن کنند. وقتی که اسکندر اقامتگاه تابستانی را به تسخیر در آورد، هیچ اثری از گنج داریوش بر جای نمانده بود.

اسکندر نیروهایش را وادار کرد هفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند که در اصل جستجویی بی حاصل و بی نتیجه بود. این گنجینه ی بزرگ، به گفته ی کارشناسان حدودا نصف دارایی هخامنشیان بوده است. ۲۵۰سال بعد، سردار رومی مارکوس لیزینیوس کراسوس به جستجوی این گنجینه ی طلا پرداخت و برای آن حتی با پارت ها، یکی دیگر از اقوام آسیای صغیر وارد جنگ شد و به نتیجه ای نرسید.

بعد از او، پارت ها، سرداران رومی ژولیوس سزار، مارکوس آنتونیوس و همچنین امپراتور روم، نرون نیز، همگی به دنبال گنج داریوش گشتند و به هیچ نتیجه ای نرسیدند. آخرین بار که تلاشی برای پیدا شدن این گنج صورت گرفت، در سال ۱۳۵۲ بود که به هیچ نتیجه ای نرسید.