انشا سفر خیالی به اسمان
نویسنده : معین | زمان انتشار : 17 اسفند 1400 ساعت 00:31
انشایی با موضوع=سفر خیالی به اسمان
همیشه ارزو داشتم که به اسمان سفر کنم.روزی که این ارزو تحقق یافت ومن توانستم
به کمک بال های سفیدم به اسمان سفر کنم و سوار بر ابر های سپید که همچون پر
های لطیف وانعطاف پذیر که مرا در اغوش خو یش گرفته -بودند تا از سرما و گرما در
امان باشم. وقتی به اسمان هفتم رسیدم .قصر بزرگ شیشه ایی را دیدم .که ارزوی
زند گی در ان را همیشه در ذهن خود داشتم.همین که می خواستم پایم را درون ان
قصر بگذارم.پرتو های خورشید که در درون اتاق می تابید .اجازه ی خواب را نمی دادند
از خواب بر خاستم خیلی حیف. شد چون در خواب هم نتوانستم لذت زندگی در ان
قصر را احساس کنم.
نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 16:3 توسط طیبه بحرینی |