متضاد دیدم
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیدن پیدا نشد!از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید./daydan/معنیخوی؛ عادت؛ دٲب؛ روش.فرهنگ فارسی عمیدمترادف و متضادرویت، رمق، نظر، نگریستنفعلبن گذشته: دیدبن حال: بیندیکشنریآلمانیانگلیسیاردواسپانیاییایتالیاییترکیروسیعربیفرانسویهندی
behold, perceive, see, sight, watch نتایج بیشتر تنها برای کاربران ویژه
جستوجوی دقیق
دیدنواژگان مترادف و متضادرویت، رمق، نظر، نگریستندیدنلغتنامه دهخدادیدن . [ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن علی معروف به دیدن شود.دیدنلغتنامه دهخدادیدن . [ دَ دَ ] (ع اِ)...
تاریخ 22 آبان 1399