نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 16:16 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 16:16 توسط محسن مدرسی |
مطالب کتاب میراث زرین: توضیح و تفسیر دفینه های موجود در درختان- مبحث کامل و جامع انواع صلیب ها- سنگ جوقان و کاسه - فیل - آفتاب پرست - سنگ آینه - تخم مرغ- عقاب - نعل- دو زانو- قفل و کلید- پستان - آلت مرد و زن - تاج - دفینه یهودیان و فراماسونری - سنگ نشان - پیکان و فلش - سم اسب - عقرب - ماهی - توضیح نشانه و دفینه های نامعلوم -اژدها - قیچی - گرگ - خنجر - توضیح انواع شتر - خرگوش - رمزگشایی انواع سنگ های کاسه و جوغن ها ,خورشید در بین ملل و ایران , سنگ مستطیل , اسکنه دار , سنگ 40 تکه , میمون , آلت مرد و زن , علامت 7 در علوم باستانی , انگور , فرشته , بزکوهی , سگ , شمشیر و زره , دفینه های موجود در طاق ها , چاه ها , تونل ها و دهلیزها , کلیساها , پنجره خانه ها , پل ها , معابد و آتشکده ها , پله ها , علائم های رایج در دفینه و علوم باستانی ایران , انواع قبر ها - سرداب های زیر زمینی - سنگ بنای تاریخی - تابوت ها - محراب ها- , انواع نشانه های خزندگان و پرندگان و جامدات و حیوانات و انسان را تفسیر کنیم , نشانه های ترکی و رمزهای اسمی را بدانیم, دخمه ها و معماری آنها - برجها - قبرهای زیر زمینی - نواویس - نمادهای مسافت و جهت ها - مرد- گرگ - علامت قبرها - تفنگ - دست - پا - نشانه های سلاح - مقیاس ها و فلش ها - چاه ها و تله ها - تله های تومولوس و اتاقک - تشکر و مژدگانی - شتر و ساربان - مرغ و جوجه - انواع صلیب ها - نمادهای اتاقک - نشانه های تمویهی و توجیهی - صخره ها - کشتی - مقبره ها - قبر سردارها- قبور گبری - تپه های جوغن دار - تپه های پستانی شکل - قبور خمره ای - پهلوان - تپه کوره ای - علامت ها و نشانه های مربوط به منطقه ای که طلسم شده است را بدانیم - روشهای دفن کردن و پنهان کردن گنج , تفاوت علائم و نشانه ها را از توهم تا واقعیت بدانید , گل حکمت را که برای حفاظت نشانه ها استفاده استفاده می شود را با هم بدانیم , کیفیت باز کردن جوغن های پلمپ شده و دخمه و سنک نشانه را فرا بگیریم , کیفیت تحلیل علائم را یاد خواهیم گرفت - معانی علائم و آثار را خواهید دانست , نشانه های موجود بر روی صخره ها و سنگ ها را تفسیر کنید ,دفینه های نشانه ها را پیدا کنیم , راه های استخراج دفینه ها را خواهیم دانست - رمزگشایی و خنثی سازی انواع تله های گنج ها:تله های سرداب ها ؛ غارها , چاه ها , اتاقک ها ,تونل ها , رعد و برق , قلب , تله گاز , شن و ماسه ,زمینی , فیزیکی , ترقوه ای , تله سنگ , گودالی , نشانه های تله ها , تله یا طلسم آب - نکات ایمنی تخصصی برای ورود به مکانهای سرداب ها , قبرها , روش صحیح حفاری قبرها و ادوات و وسایل های حفاری تخصصی , قبرهای گبری , همه چیز در مورد تومولوس ها و تپه های دست ساز و پلان ها (کروکی) آن, علامت و نشانه های قبر, روشهای شکستن انواع طلسمات با روشهای 100% عملی رصد طلسم ها و علائم های طلسمات دفینه را دانسته و انواع موجودات متافیزیکی محافظ دفینه را بشناسیم , قواعد عمومی دفینه یابی , سکه های تقلبی را از اصلی تشخیص بدهیم , مجسمه ها و مهره ها و سفال های اصلی را از تقلبی تشخیص بدهیم , نقشه ها و سندهای گنج اصلی را از بدلی و تقلبی تشخیص بدهیم , راه های خواندن نقشه و نسخه های گنج را یاد بگیریم , جیوه قرمز را شناخته و به حقیقت آن پی برده و راه های 100% عملی جیوه اصلی را از تقلبی تشخیص بدهیم :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی,گنج یابی و کشف عتیقه ها,فلزیاب ها و دتکتورها,سکه شناسی و کارشناسی ,گور ها و مزارها و تپه ها,نسخه شناسی و الفبای حروفات, | بازدید : 135 :: برچسبها: کنج یابی - کتاب گنج یابی - شکستن تله و طلسمات اسرار نظامی دانلود کتاب چشم طلایی سایت و کتاب دفینه ها گنج یابی کتاب زیر خاکی عتیقه های ایران میراث زرین فرید باقری ایران سرزمین گنجهای گمشده - علی عزیزیان - گنج باستان بهنود شکری ولی صفری اسرا نشانه ها کتاب نمادها و نشانه ها - کتاب سنگ نگاره های ایران قبر گبری مزار هخامنشی,توضیح و تفسیر دفینه های موجود در درختان- مبحث کامل و جامع انواع صلیب ها- سنگ جوقان و کاسه - فیل - آفتاب پرست - سنگ آینه - تخم مرغ- عقاب - نعل- دو زانو- قفل و کلید- پستان - آلت مرد و زن - تاج - دفینه یهودیان و فراماسونری - سنگ نشان - پیکان و فلش - سم اسب - عقرب - ماهی - توضیح نشانه و دفینه های نامعلوم -اژدها - قیچی - گرگ - خنجر - توضیح انواع شتر - خرگوش - رمزگشایی انواع سنگ های کاسه و جوغن ها ,خورشید در بین ملل و ایران , سنگ مستطیل , اسکنه دار , سنگ 40 تکه , میمون , آلت مرد و زن , علامت 7 در علوم باستانی , انگور , فرشته , بزکوهی , سگ , شمشیر و زره , دفینه های موجود در طاق ها , چاه ها , تونل ها و دهلیزها , کلیساها , پنجره خانه ها , پل ها , معابد و آتشکده ها , پله ها , علائم های رایج در دفینه و علوم باستانی ایران , انواع قبر ها - سرداب های زیر زمینی - سنگ بنای تاریخی - تابوت ها - محراب ها- , انواع نشانه های خزندگان و پرندگان و جامدات و حیوانات و انسان را تفسیر کنیم , نشانه های ترکی و رمزهای اسمی را بدانیم, دخمه ها و معماری آنها - برجها - قبرهای زیر زمینی - نواویس - نمادهای مسافت و جهت ها - مرد- گرگ - علامت قبرها - تفنگ - دست - پا - نشانه های سلاح - مقیاس ها و فلش ها - چاه ها و تله ها - تله های تومولوس و اتاقک - تشکر و مژدگانی - شتر و ساربان - مرغ و جوجه - انواع صلیب ها - نمادهای اتاقک - نشانه های تمویهی و توجیهی - صخره ها - کشتی - مقبره ها - قبر سردارها- قبور گبری - تپه های جوغن دار - تپه های پستانی شکل - قبور خمره ای - پهلوان - تپه کوره ای - علامت ها و نشانه های مربوط به منطقه ای که طلسم شده است را بدانیم - روشهای دفن کردن و پنهان کردن گنج , تفاوت علائم و نشانه ها را از توهم تا واقعیت بدانید , گل حکمت را که برای حفاظت نشانه ها استفاده استفاده می شود را با هم بدانیم , کیفیت باز کردن جوغن های پلمپ شده و دخمه و سنک نشانه را فرا بگیریم , کیفیت تحلیل علائم را یاد خواهیم گرفت - معانی علائم و آثار را خواهید دانست , نشانه های موجود بر روی صخره ها و سنگ ها را تفسیر کنید ,دفینه های نشانه ها را پیدا کنیم , راه های استخراج دفینه ها را خواهیم دانست - رمزگشایی و خنثی سازی انواع تله های گنج ها:تله های سرداب ها ؛ غارها , چاه ها , اتاقک ها ,تونل ها , رعد و برق , قلب , تله گاز , | ||
|
کشف مجسمه های عتیه قلابی دوستان از آنجایی که بازار عتیقه فروشان تقلبی زیاد گرمه و ترفندهای اونا بسیار ماهرانست تصمیمی داریم گوشه ای از ترفندای اونا رو برایتان بازگو کنیم. این عتیقه های که اکثرا در جنوب کشو مانند ارنا و الگودرز شاخته می شوند بدین صورت است که از یه نمونه اصلی نمونه برداری کرده و با چندین آلیاز مخلوط کرده و تقلبی اون مجسمه رو درست می کنند سژس یه روکش با طلای عیار ژایین رویش سوار می کنند و در خاک رس به مدت معین می خوابانند.و البته بعضی عناصیر شیمیایی که باعث بستن سیاهه یا پاتین میشه می بنند. تنها و نهایی ترین راه استفاده از مته و دقت کرده به مکانهای جوش و لحیم کاری انهاست :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی,گنج یابی و کشف عتیقه ها,سکه شناسی و کارشناسی , | بازدید : 86 :: برچسبها: مجسمه های عتیقه - زیرخاکی - مجسمه های قلابی - ایران سرزمین گنج های گمشده- فرید باقری,ترفندهای برملا سازی مجسمه - کشف عتیقه ها و گنج یابی - سایت گنج یابی- کتاب گنج یابی - دفینه - خزانه- نسخه گنج - فلزیاب - طلا یاب- گنج یاب - شاقول -ردیاب و نقطه زن قوی و ارزان -کارشنا,کارشناسی عتیقه ها - گنج ها و ایین تدفین -قبرها - جوفان -جوفن -دیبک داشی-سنگ دیبک-,شاقول - ردیاب قوی و جیوه ای-فروش ارزان شاقول و جیوه نقره ای-جیوه قرمز-, | ||
|
:: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی,گنج یابی و کشف عتیقه ها, | بازدید : 135 :: برچسبها: طلسم های گنج ها تله ها دفینه ها زیرخاکی اوفاق ادعی, کیمیا سیمیا لیمیا هیمیا کیمیا, رمزگشایی طلسمات و ادعیه ها سایت گنج یابی دفینه لسران سرزمین گنج های گمشده,دفینه زیر خاکی کاوش گنج ها و عتیقه شناسی باستان شناسی علوم باستانی علائم و آثار و نشخه گنج پاشها و وزیری, | ||
|
| |||
شاقول Tiger (نقطه زن): این شاقول که نسل جدید شاقول بوده و با استفاده از امکانات بسیار پیشرفته و مواد بسیار عالی جیوه اصلی مارک آلمان با درصد خلوص ۹۹.۹۹ درصد طی شرایط بسیار ویژه محیطی و آزمایشگاهی تهیه شده وطی مراحل مختلف دتکت و آنالیز و تجزیه شده و عناصری بعنوانی که حساسیتش به طلا را افزایش دهد برایش اضافه گردیده است و یکی از بهترین سیستم های نقطه زنی می باشد و دارای امکانات گستره زیر می باشد: ۱-استفاده از بهترین امکانات و مرغوبترین جیوه نقره ای اصی مارک آلمان ۲-تهیه شده در بهترین و آماده ترین شرایط محیطی و فیزیکی ۳-استفاده از سامانه هرمی برای عمق زنی بیشتر ۴-میکس شده با علم نیاکان و علوم فلزیابی ۵-مورد استفاده در موارد پیشگویی و مسایل ماورایی ۶-قدرت عمق زنی بهینه 3.50 متر ۷-رعایت اصول و استانداردهای علوم شاقولی و سیستم دوزینگ ۸-کاربرد با استفاده از علوم الکترو استاتیک و القایی ۹-استفاده از سیستم بهینه حذف ذرات برای نقطه زنی دقیق ۱۰-بهترین وسیله برای پیدا کردن اشیا قبور و دفینه ها ۱۱-قابلیت جستجوی مکانهای خالی و آبهای زیر زمینی البته بنا به نسبت بزرگ بودن جنس در زیر خاک عمق این دستگاه نیز افزایش خواهد یافت. می توانید سفارش خود را با کلیک بر روی گزینه "خرید پستی " تکمیل کرده و مرسوله را در محل منزل خود دریافت کرده و مبلغ مورد نظرتان را به مامور پستی تحویل بدهید. به همین سادگی و بدون هیچ دردسر به اطلاع متقاضیان و دوستداران می رساند که قیمت این سیستم با احتساب تخفیف با قیمت بسیار پایین 400 هزار تومان بوده و بمدت یک ماه با این قیمت ویژه بفروش می رسد. :: موضوعات مرتبط: گنج یابی و کشف عتیقه ها,فلزیاب ها و دتکتورها, | بازدید : 681 :: برچسبها: گنج یاب - طلا یاب - فلزیاب - شاقول جیوه ای پرقدرت - ردیاب - نقطه زن - ماهواره ای - کینگ الکترونیک - دفینه - ایران سرزمین گنج های گمشده - طلا یاب ها - ولی - فروش ارزان طلا یاب و گنج یاب - نقطه زن - زیرخاکی = عتیقه - علائم و آثار - خزانه و طلا یاب, | |||
|
:: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی,گنج یابی و کشف عتیقه ها, | بازدید : 251 :: برچسبها: علائم و آثار-سنگ تمساح-سنگ نگاره-دفینه-گنج-ایران سرزمین گنج های کهن-باستان -ایران کهن-گنج ها و دفینه ها-فلزیاب-طلایاب-جوقان=جوقن-جوغن-سنگ کاسه-دیبک داشی-دیبک,ام,ا, | ||
|
راه وروشهای تشخیص سنگها و برای تشخیص سنگها و کانی ها را های مختلفی وجود دارد که برایتان آموزش ۱- چگالی نسبی:جرم نسبی کانی ها و سنگها را چگالی نسبی یک کانی را می توان از تقسیم کردن چگالی یک کانی به چگالی آب ۲- رنگ و رنگ خاکه : می توان کانیها را از رنگ گرد کانی ها گاهی در تشخیص کانیها موثر است.برای این کار کانی را به راههای تشخیص دیگر:بعضی از کانیها مانند مس بعضی از واکنشهای شیمیایی می توانند در تشخیص کانیها مقید باشد مثلا امروزه کارشناسان با وسایل جدیدی مانند میکروسکوپ پلاریزان-دستگاه اشعه اطلاعات :: موضوعات مرتبط: گنج یابی و کشف عتیقه ها,سکه شناسی و کارشناسی , | بازدید : 168 :: برچسبها: راههای تشخیص, سنگ, کانی, درجه سختی, فلزیاب, چگالی, رنگ خاکه, | ||
|
"سنگ نگاره لاک لاک پشت حیوانی است که اکثرا در آبها زندگی می کند و دارای در جایی که لاک پشت باشد باید یک رودخانه-آب جاری یا چشمه :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی,گنج یابی و کشف عتیقه ها, | بازدید : 157 :: برچسبها: لاک پشت, دفینه, تل خاکی, چشمه, صخره, خاکی, تونل, راه زیر زمینی, چیدمان سنگ, خزانه, | ||
|
مکانهای مهم مخفی کردن دفین در جنگل ها: جنگل ها یکی از جاهایی هستند که اکثر دفینه در دفینه های جنگل به جای درختان رایج آنجا , در جنگلها مناطق پیچ و یا جاهایی که موقع آبشارها: ابشار یکی از مکانهای مهم برای پنهان کردن دفین معمولا اموال مخفی شده بیرون آبشار قرار داده میشود. اگر به صورت محموله ی بر روی صخره دفن شده باشد باید در چنین مکانهایی علامت گذاری ماهی بیشتر حائز اهمیت آبشار بخاطر جو سرسبز و جنگلی ملی مساعد برای اختفاء |
نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ساعت 23:41 توسط محسن مدرسی |
رومن گیرشمن (۱۸۹۵-۱۹۷۹) (به فرانسوی: تیم گیرشمن، نشسته از راست به چپ: رومن گیرشمن، تانیا گیرشمن و کوننتنو. وی در خارکفاکراین وی در ۱۹۴۹ سفری به کوههای سختگذر بختیاری کرد و برای نخستین بار در ایران موفق مطالعات وی در چغازنبیل نوشتههاگیرشمن آثار زیادی در زمینه باستانشناسی، تاریخ، کتیبهها و سکههای از مهمترین آثارش کتاب "ایران از آغاز تا اسلام" است که در ایران توسط یاد و نامش زنده باد... :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی, | بازدید : 86 :: برچسبها: رومن گیرشمن-علوم باستانی, | ||
|
تصویر بالا تخته سنگ باقی این تخته سنگ در راه ورودی در اینجا یک تصویری از خود خیلی از تله ها هستند که بعد از چند صد . :: موضوعات مرتبط: نسخه شناسی و الفبای حروفات, | بازدید : 271 :: برچسبها: تله, طلسم, تله های مکانیکی, الاکلنگی, مکانیکی, شن و ماسه, مار, اهرمی, نیزه ای و گیوتینی, | ||
|
طاووس: نشانه های چشم موجود در دم :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی, | بازدید : 119 :: برچسبها: طاووس, پرنده بهشتی, علائم شناسی, نماد گنج, دفینه یابی, سایت گنج یابی, کتاب گنج یابی, نمادها و سنگ نگاره ها, قوی ترین دستگاه طلا یاب و فلزیاب ارزان, | ||
|
علامت ردیابی و شناخت مجسمه شیر سنگی :: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی, | بازدید : 38 :: برچسبها: شیر,گنج پادشاه,گنجینه شاه,عتبقه,دفینه یابی,نسخه گنج,کتاب گنج یابی,نسخه گنج و دفینه, | ||
|
شکافتن |
:: موضوعات مرتبط: علائم و آثار شناسی, | بازدید : 41 :: برچسبها: علوم باستانی-گنج یابی,
نوشته شده توسط رحمان در دوشنبه 12 فروردين 1392 | نظر بدهید |
علامت گرگ: گرگ حیوانی درنده خو در علم دفینه یابی در پس محل نگاه کردن گرگ اطلاعات تکمیلی بزودی در مجموعه علائم و آثار |
نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ساعت 23:35 توسط محسن مدرسی |
پکیج تخصصی ۴۳۰علائم و آثار و قلم های نسخ و...
روش ضرب سکه ها توسط شیادان و تشخیض اصل
از تقلبی و روشهای آنها
در این تاپیک میخواهیم شمارو با روش های جعل سکه ها
آشنا کنیم و با ترفندهایی که بدل کاران سکه ها رو ضرب کرده و با اونا پول زیادی به
جیب میزنن رو بهتون آموزش بدیم تابدام این شیادان ادم فریب نخورید و مراقب باشید که
پولتونو بی خودی هدر ندهید.
دوستان ببینید طلا جزو فلزاتی هست که به کمال مطلق
رسیده و درصد هوازدگیش میشه گفت خیلی کمه چیزی در حد صفر.فقط اون اجرامی که تو فلز
طلا مشاهده میشه بهش پاتین میگن این از مبحث چگونگی ضرب طلا تو زمانهای قدیم رو
میخواهیم براتون آموزش بدیم که استفاده کنین:
چگونگی ضرب سکه در باستان:
در ابتدا دو قالب پشت و رو برای دو روی سکه بوسیله حکاک های هنرمند ویا
دست حک می شد وسپس شروع بضرب سکه می نمودند.اکثر وسیع سکه های باستانی با دست ضرب
شده اند. بطوریکه قالب روی سکه را که با دست نگه میداشتند بر روی قالب پایینی پشت
سکه قرار داده و در بین دو قالب سکه خام قرار می دادند سپس بوسیله چکشی که در دست
ضراب بودبه قالب ضربه وارد میشد.ضربه ها بوسیله قالب بر روی سکه های خامی که بطور
منحصر بفرد ریخته گری ویا بوسیله اسکنه از شمش جدا شده بود وارد می شدند. در نتیجه
نقش قالبها بر روی سکه که اغلب لبه های آنها بر اثر تنش ناشی از ضربه چکش ترک برمی
داشتند نقش می بست.
سکه به ۲ روش ساخته میشد؛ یا با ریختن فلز مذاب در
یک قالب و یا با کوبیدن چکشی که نقش خاصی رویش حک شده بود، بر تکهای فلز. به روش
اول قالبگیری و به روش دوم، ضرب چکشی سکه میگویند.سکهی داریوشی از زرناب بود. در
زمان هخامنشیان هیچیک از حکام و پادشاهان محلی حق نداشتند بدون اجازهی داریوش به
نام خود سکه زنند، فقط اجازه داشتند با اجازهی داریوش سکهی نقره بزنند، چرا که
ضرب سکهی طلا در انحصار مرکز بود. البته بعضی ساتراپیها "ایالت یا استان" هم که
در ادارهٔ امور داخلی خود آزاد میبودند سکههای مخصوص به خود ضرب میکردند که
مثلاً تصویر الههٔ مورد پرستششان روی آنها نقش شده بود.
چگونگی ضرب سکه توسط شیادان و روشهای آنها:
ببینید دوستان اون شیادانی که میخان سکه
های تقلبی خودشونو به اسم طلای حقیقی بفروشن چند تا ترفند داره که می تونین با روشی
که بهتون میگیم اونا رو بفهمین . همشه شیادانی که سکه روضرب می کنند وبا پتک یا
هرچیزی بهش ضربه وارد میکنن یک طرف سکه کاملا صاف وطرف دیگه حالتی خمیده پیدا میکنه
البته نه کامل خمیده مقداری که معلوم نشه ولی تو اون سکه ای که بدله قشنگ معلوم
میشه از این روش میتونین بهش پی ببرین روش دیگش هم زدن محک به طلاست که عیار و اصل
وبدل بودنشو تایید میکنن.
ترفنده های اونا هم اینطوریه که میگن 1000
تا سکه از زیر زمین در اوردیم و یه اصلیشو بهتون نشون میدن و طمع شما رو برانگیخته
میکنن میرین سر معامله . میبینیت توی یه کیسه صدای خش خض سکه ها میاد اونو میارن
نشون میدن و شما میبینین جنسا اصله خوب تا اینجا کار رو به راهه. میریم سر معامله
اونا یه قیمت بالایی پیشنهاد میکنن که شما نتونی اون مبلغو بهشون بدی و کیسه رو تو
اون لحظه میندازن یه جایی که شما نبینی . این حالت لحظه حیاتیه کیسه ها عوض میشه و
طمع شما شعله ور شده بعد از چقدری چونه زدن شما قبول میکنین و میگین باشه.کار تمومه
دیگه کیسه ها عوض شده وسکه های بدل اماده تحویل گرفتن توسط شما هستن . پولو دریافت
میکنن و شما هم کیسه رو . میگن زود برو که از نیروی انتظامی دارن میان.شما هم از یه
طرف حرص پول و ثروتمند شدن از یه طرف هم ترس از اینکه پلیس شمارو نگیره میذارین پا
به فرار و اونا هم همینطور.ما را بخیر و شمارو به سلامت.این یکی از روشهای مهم اونا
بود که براتون گفتیم چند تا روش ویژه و مهمی دارن که دیگه مجالی می
خواهد
بعدا میفهمین که چه کلاه گشادی سرتون رفته .هزار اه و فغان اگه
بخای تو اون لحظه هم همون کیسه سکه های اصلی رو ببری نمیذارن افه میان و کار به
جاهای باریکی میکشه که... بماند
این روش های ضرب سکه و ترفنده های شیادان بود.مواظب باشین به
دام اونا گرفتار نشین
:: موضوعات مرتبط: سکه شناسی و کارشناسی , | بازدید : 112 :: برچسبها: سکه شناسی, سکه تقلبی, سکه هخامنشی, طلا, شیادان, سکه اصل, بدل, ضرب سکه,
نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ساعت 23:33 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:25 توسط محسن مدرسی |
من ويكيبيديا، الموسوعة الحرة
إحداثيات: 30°31′30″N 32°19′45″E / 30.52500°N 32.32917°E / 30.52500; 32.32917
قناة السويس
خط بارليف هو سلسلة من التحصينات الدفاعية التي كانت تمتد على طول الساحل الشرقي لقناة السويس. بُني خط بارليف من قبل إسرائيل بعد استيلائها على سيناء بعد حرب 1967، كان الهدف الأساسي من بناء الخط هو تأمين الضفة الشرقية لقناة السويس ومنع عبور أي قوات مصرية خلالها.
التسمية[عدل]
سمي الخط بذلك الاسم نسبة إلى حاييم بارليف القائد العسكري الإسرائيلي، وقد تكلف بناؤه حوالي 500 مليون دولار.
التوصيف والتجهيزات[عدل]
تميز خط بارليف بساتر ترابي ذو ارتفاع كبير - من 20 إلى 22 مترا - وانحدار بزاوية 45 درجة على الجانب المواجه للقناة، كما تميز بوجود 20 نقطة حصينة تسمى "دشم" على مسافات تتراوح من 10 إلى 12 كم وفي كل نقطة حوالي 15 جندي تنحصر مسؤليتهم على الإبلاغ عن أي محاولة لعبور القناة وتوجيه المدفعية إلى مكان القوات التي تحاول العبور. كما كانت عليه مصاطب ثابتة للدبابات، بحيث تكون لها نقاط ثابتة للقصف في حالة استدعائها في حالات الطوارئ. كما كان في قاعدته أنابيب تصب في قناة السويس لإشعال سطح القناة بالنابالم في حالة محاولة القوات المصرية العبور، والتي قامت القوات المصرية الخاصة بسدها تمهيدا للعبور في واحدة من أعظم العمليات.
روجت إسرائيل طويلا لهذا الخط على أنه مستحيل العبور وأنه يستطيع إبادة الجيش المصري إذا ما حاول عبور قناة السويس، كما ادعت أنه أقوى من خط ماجينو الذي بناه الفرنسيون بعد الحرب العالمية الأولى.
خط بارليف[عدل]
كان خط بارليف وهو أقوى خط دفاعي في التاريخ الحديث يبدأ من قناة السويس وحتى عمق 12 كم داخل شبه جزيرة سيناء على امتداد الضفة الشرقية للقناة وهو من خطين: يتكون من تجهيزات هندسية ومرابض للدبابات والمدفعية وتحتله احتياطيات من المدرعات ووحدات مدفعية ميكانيكية، بطول 170 كم على طول قناة السويس، وكانت إسرائيل قد قامت بعد عام 1967 ببناء خط بارليف، والذي إقترحه حاييم بارليف رئيس الأركان الإسرائيلي في الفترة ما بعد حرب 1967 من أجل تأمين الجيش الإسرائيلي المحتل لشبه جزيرة سيناء.
ضم خط بارليف 22 موقعا دفاعيا، 26 نقطة حصينة، وتم تحصين مبانيها بالاسمنت المسلح والكتل الخرسانية وقضبان السكك الحديدية للوقاية ضد كل أعمال القصف، كما كانت كل نقطة تضم 26 دشمة للرشاشات، 24ملجأ للافراد بالإضافة إلى مجموعة من الدشم الخاصة بالأسلحة المضادة للدبابات ومرابض للدبابات والهاونات، و15 نطاقا من الأسلاك الشائكة ومناطق الألغام وكل نقطة حصينة عبارة عن منشأة هندسية معقدة وتتكون من عدة طوابق وتغوص في باطن الأرض ومساحتها تبلغ 4000 متراً مربعا وزودت كل نقطة بعدد من الملاجئ والدشم التي تتحمل القصف الجوي وضرب المدفعية الثقيلة، وكل دشمة لها عدة فتحات لأسلحة المدفعية والدبابات، وتتصل الدشم ببعضها البعض عن طريق خنادق عميقة، وكل نقطة مجهزة بما يمكنها من تحقيق الدفاع الدائري إذا ما سقط أي جزء من الأجزاء المجاورة، ويتصل كل موقع بالمواقع الأخرى سلكيا ولاسلكيا بالإضافة إلى اتصاله بالقيادات المحلية مع ربط الخطوط التليفونية بشبكة الخطوط المدنية في إسرائيل ليستطيع الجندي الإسرائيلي في خط بارليف محادثة منزله في إسرائيل.
سقوط خط بارليف[عدل]
تمكن الجيش المصري في يوم السادس من أكتوبر عام 1973 م من عبور الخط وأفقد العدو توازنه في أقل من ست ساعات والذي وافق يوم كيبور أو عيد الغفران لدى اليهود من عبور قناة السويس بعد الضربة الجوية، مستغلين عنصري المفاجأة والتموية العسكريين الهائلين الذان سبقا تلك الفترة، كما تم استغلال عناصر أخرى مثل المد والجزر واتجاه أشعة الشمس من اختراق الساتر الترابي في 81 موقع مختلف وإزالة 3 ملايين متر مكعب من التراب عن طريق استخدام مضخات مياه ذات ضغط عال، قامت بشرائها وزارة الزراعة للتموية السياسي ومن ثم تم الاستيلاء على أغلب نقاطه الحصينة بخسائر محدودة ومن ال 441 عسكري إسرائيلي قتل 126 وأسر 161 ولم تصمد إلا نقطة واحدة هي نقطة بودابست في أقصى الشمال في مواجهة بورسعيد.
وقد اعترض أرييل شارون الذي كان قائد الجبهة الجنوبية على فكرة الخط الثابت واقترح تحصينات متحركة وأكثر قتالية ولكنه زاد من تحصيناته أثناء حرب الاستنزاف.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
در متن این مقاله از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیپدیا کمک کنید. مطالب بدون منبع ممکن است در آینده مورد چالش قرار گیرند و زدوده شوند. |
خط سوّم نوعی طرز تفکر در عرفان ایرانی است که راه های نارفته و عوالم کشف نشده را پیشنهاد میکند.خط سوم
خط سوم، برگرفته از سخنی معروف از شمس تبریزی است به این صورت "گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که میدانید. نی از محمد! و نی از خدا! این «من» نیز منکر میشود مرا. میگویمش: چون منکری، رها کن، برو. ما را چه صداع (دردسر) میدهی؟ میگوید: نی. نروم! سخن من فهم نمیکند. چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر .... یکی را هم او خواندی هم غیر او .... یکی نه او خواندی نه غیر او. آن خط سوم منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من."مقالات شمس تبریزی
کتاب معروفی با عنوان خط سوم نوشته دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی در این رابطه انتشار یافته است
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:19 توسط محسن مدرسی |
موميايي در مصر قديم متداول بود. موميايي به جسد مرده اي مي گويند که به شيوه اي خاص از آن طوري نگه داري شود که هرگز نپوسد. وازه ي موميايي از زبان عربي آمده است و معنايش: «جسدي است که به وسيله ي موم يا قير نگه داري شده است». حال ببينيم چرا مصريان اجسام مردگان را موميايي مي کردند؟
علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده اي که صور آدمي دارد، روزها به پرواز در مي ايد. سپس شبانگاه از ترس شياطين دست از پرواز کشيده، به قبر خود باز مي گردد. حال براي آن که روح قبر خود را گم نکند بايد بدن او را سالم نگاه داشت. زيرا اگر بدن بپوسد و از بين برود روح ديگر نمي تواند قبر خود را بشناسد. از اين رو مصريان طريقه اي براي جلوگيري از پوسيدن بدن يافتند که همان موميايي کردن مردگان بود.
در زماني دورتر از 3000 سال پيش از ميلاد، در مصر اجساد مردگان را در ميان ريگ هاي داغ بيابان نگه داري مي کردند. سپس قبرهايي از سنگ تراشيدند و بدن افراد مهم را در آن ها مي نهادند. اهرام نيز در مصر تقريباً به همين منظور پديد آمدند. ولي نه اهرام و نه قبرهاي سنگي هرگز به خشکي ريگ هاي بيابان نبودند تا بتوانند به خوبي اجساد را حفظ کنند. از اين رو کوشش به عمل آمد و مصريان راهي به صنعت موميايي گشودند.
موميايي رامسس دوم فروعوني که از او در قرآن کريم نام برده شده است
شيوه ي موميايي کردن اين گونه بود: نخست مغز و شش ها و دستگاه گوارش را از بدن مرده بيرون مي آوردند. آن ها را در کوزه اي معروف به "کانوپي" نهاده، بيرون از جسد مرده دفن مي کردند. در مرحله ي دوم، جسد مرده را با نمک به حالتي شبيه به ماهي دودي در مي آوردند. آنگاه اين جسد را در معرض گرما و باد بيابان، قرار مي دادند تا خوب خشک شود و ديگر هيچ رطوبتي در آن باقي نماند. سپس آن را خوب مي شستند و با صمغ کاج، موميائيش مي کردند. بعد از اين کارها جسد را در ميان صدها متر پارچه ي کتاني خوب مي پيچيدند. عمل موميايي 70 روز طول مي کشيد! در ضمن نجارها هم دست به کار مي شدند و جعبه هاي مخصوصي براي موميايي مي ساختند. جسد افراد مهم و ثروتمند را در ميان جعبه هاي متعددي، يکي در ميان ديگري مي نهادند. صنعت گران نيز به نقاشي و تزئين روي جعبه ها مي پرداختند و طرح و رنگ هاب بسيار گوناگوني بر روي آن ها مي انداختند. ديوارهاي مقبره نيز داراي نوشته ها و عکس هايي بود که همه شرح داستان زندگي آن مرده بود. آن گاه چيزهايي که براي او در زندگي خوشي و راحتي فراهم آورده بودند، همه را در کنارش قرار مي دادند. با اين کارها بود که مصريان مي پنداشتند مرده براي زندگي پس از مرگ، کاملاً آماده و مجهز گرديده است.
بررسی مومیایی رامسس و تحقیق غرق شدن سپاه فرعون بین دریای سرخ و کانال سوئز
مومیایی رامسس دوم-فرعون هم عصر حضرت موسی (ع)
ماجرايدانشمندفرانسوي كه توسط فرعونمسلمان شد!!!.......
موریس بوكای(Prof .Morris Bokay)
او در۱۹جولای۱۹۲۰در شهرپوسیوگزاده شدپزشکیرا از سال۱۹۴۵تا۱۹۸۲فرا گرفت و متخصصگاستروانترولوژیشد.
آقای بوکای که یک پروفسور فرانسوی است، برای تکمیل تحقیقات میان اقوام و قبیله های مسلمان ها رفته، تا با فرهنگ و اندیشه انها بیشتر آشنا شود.
او مانند پدر و مادرش متدین به دین مسیحیت بود، وی در رشته پزشكی ادامه تحصیل داد و پس از پایان تحصیل بعنوان رئیس كلینیك جراحی دانشگاه پاریس انتخاب شد
پروفسور موریس بوکای
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند
فرعون مشهور در قرآن-رامسس دوم-
پس از اتمام مراسم،جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان شناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند . رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد
بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد،آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است !!
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است
.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.
در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثهی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال میکرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا درحدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟!!
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن میگوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد.. و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟
او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرمت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:
{فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [يونس:92]
اين آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:
*من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.*
موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.وبر ايمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حكيم حميد).
حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام( قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جديد)
برگرفته ازكتاب * بيداري اسلامي*
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منطقه «نویبه» در عربستان برای تمام پیروان مذاهب الهی و بخصوص پیروان حضرت موسی (ع) مکان مقدسی می باشد .
این منطقه همان جایی است که حضرت موسی (ع) و پیروانش بعد از گذشتن از دریای سرخ و نجات از دست فرعون و همراهانش، محل سکونت او و یارانش شد. امروزه مردمان سایر کشورها با مذاهب مختلف از قبیل مسلمان و مسیحی و یهودی به این مکان می آیند تا یادگار اآن دوران را بچشم ببینند. مکانی که هنوز هم می توان خشم الهی را در انجا احساس کرد. ستونی که یاران حضرت موسی (ع) به دستور او ساختند (این ستون را امروز با نام کلومن یا یادگار موسی کلیم می شناسند) تا یادگار عذاب و رحمت الهی - برای نسل امروز باشد – شاید همین احساس باعث شد تا «رونی وایت» از خود بپرسد آیا براستی عذابی در کار بوده است؟! در اطراف او یک ستون و خرابه های باقی مانده از روزگاران بسیار دور قرار داشت – و روبروی او دریايی قرار گرفته بود با نام دریای سرخ ... آیا این دریا از وسط به دو نیم شده بود تا یکی از عزیزترین بندگان خدا به همراه یارانش از میانش بگذرند!! و سپس فرعون و لشکریان با یکی از وحشتناکترین عذابهای پروردگار روبرو شوند؟!!
( و اترک الــبحر رهوا" انهم جند مغرقون :: و دریا را به آرامی ترک کن آنها لشکری هستند که غرق خواهند شد . 25 / دخان)
همین سئوال باعث شد تا یکی از سخت ترین و پیچیدترین عملیات باستان شناسی توسط «رونی وایت» و یارانش آغاز شود .
در بین محققان و اندیشمندان «رونی وایت» چهره شناخته شده ای میباشد. اولین کار تحقیقاتی او جستجو برای یافتن نشانه های از کشتی حضرت نوح (ع) بود . او موفق شد مدارک و مستنداتی را که قبل از او بصورت پراکنده منتشر شده بود را بصورت کتابی کامل منتشر کند. آیا او می توانست نشانه های از عذاب الهی را که دشمنان حضرت موسی (ع) گرفتار آن شده بودند را بیابد؟! این عملیات تنها یک عملیات باستان شناسی نبود – بلکه معبری بود به عمق حقیقت تاریخ ... «وایت» برای تعیه بودجه این کار عظیم نیاز به یک حامی مالی قوی و یک تیم زبده از محققین سایر علوم و رشته های دیگر داشت. کارشناسان موزه لور پاریس این کار را یک کار نشدنی و یک تلاش بیهوده می دانستند – زیرا وایت تصمیم داشت دریای سرخ را وجب به وجب جستجو کند و پیدا کردن آثار یک چنین پدیده ای آن هم در عمق دریا و با گذشت چیزی حدود 3500 سال تقریبا یک کار محال بنظر میرسید. عاقبت یک میلیادر سعودی بنام «محمد سلیمان»حاضر شد بودجه این عملیات گسترده را تقبول کند. محققین و دانشمندانی از کشور فرانسه – آلمان – آمریکا حاضر شدن وایت را در این راه همراهی کنند. ابتدا باید مشخص می شد که حضرت موسی (ع) و یارانش از کجا به راه افتاده اند و کدام فرعون مغضوب پروردگار شده است .. کوچکترین مدرک میتوانست آنها را به سر منزل اصلی برساند .. همانگونه که در بالا عنوان شد منطقه «نویبه» در عربستان آخرین ایستگاه حضرت موسی (ع) و یارانش بوده است. یک مورخ یونانی اشاره کوتاهی به این واقعه عظیم کرده است. او میگوید: حضرت موسی (ع) و یارانش از شمال منطقه جیزه (هیلیوپولیس) براه افتاده و بعد از گذشتن از کوه ها و بیابانهای سینا خود را به منطقه ای (هایروت) نزدیک به آبهای خلیج عقبه رسانده اند - مورخ یونانی - اینجا را محل غرق شدن لشگریان فرعون می داند. روایت دیگر که توسط مورخان مصری بعد از گذشت 1800 سال بعد از آن واقعه نگارش شده است، حکایت از آن دارد که حضرت موسی (ع) از منطقه نزدیک جیزه حرکت کرده و بعد از گذشتن از رودخانه سینا ( امروزه این رودخانه را با نام خلیج سوئز میشناسیم ) وارد منطقه بنام الطور در صحرای سینا شده و سپس خود را به نزدیکی خلیج عقبه امروزی رسانده و بعد از گذشتن از آن در «نویبه» سکنا گزیدن. بررسی چنین منطقه ای با چنین ابعادی که شامل دو منطقه دریایی میشود تقریبا یک کار غیر ممکن بنظر می رسد. «رونی وایت» در کتابش میگوید: بعد از کسب اجازه مسئولین مصری و عربستان سعودی بیش از 3000 پرواز بر روی منطقه انجام شد، اما هیچ نشان قابل اعتمادی بدست نیامد . «روسی پترسون» یکی از همراهان «وایت» با ابزار آلات پیشرفته تمام ساحل عقبه را چه در مرز مصر و چه در مرز سعودی با وسواس زیاد مورد کتکاش قرار داد. تیم دیگری تاریخ مصر باستان را مطالعه میکردند. آنها میخواستند بدانند کدام فرعون مورد غضب پروردگار یکتا قرار گرفته بود .
﴿ 77 ﴾ طه : جزء 16
و در حقیقت به موسى وحى کردیم که :بندگانم را شبانه ببر، و راهى خشک در دریا براى آنان باز کن که نه از فرارسیدن[ دشمن ]بترسى و نه[ از غرق شدن ]بیمناک باشى.
نقشه های که توسط ماهواره ها تعیه شده بود – به تیم تحقیقاتی «رونی وایت» جان تازه ای بخشید. در این تصاویر نقطه ای در خلیج عقبه که به دریای سرخ منتهی می شد وجود داشت که عمق آن نسبت به مکانهای دیگر کمتر بود.آیا حضرت موسی (ع) و یارانش از این منطقه عبور کرده بودند؟ آیا فرعون و لشکریانش در این مکان به عذاب الهی گرفتار شده بودند؟! این سئوالاتی بود که «رونی وایت» و تیم همراهش را لحظه ای آرام نمی گذاشت. چهار غواص با ملیتهای گوناگون کار اکتشاف دریایی را به سرپرستی «جاناتان گری» به عهده داشتند. اولین غواص در امتداد مرزهای ساحلی سینا انجام شد، «جاناتان گری» میگوید: کار بسیار سخت و طاقت فرسائی بود – کار باستان شناسی آن هم در زیر آب انسان را خیلی زود خسته می کند – اما همه ما سختی کار را میدانستیم – گاهی باید ماسه ها را تا عمق 5 متری کنار میزدیم – گاهی باید صخره ای را جابجا میکردیم.. کار زير آب به دليل شرايط متفاوت بسيار سخت و طاقتفرساست و بويژه اين که در چنين کاوشهايی بايد نهايت ظرافت و دقت را نيز در نظر داشت. برای اين منظور گروههای فنی و علمی زيادی باید با یکدیگر همکاری میکردند . بعد از گذشت 6 ماه اولین نشانه ظاهر شد. یکی از غواصان مرجان عجیبی را در عمق اب مشاهده کرده بود، آن مرجان در واقع چرخ ارابه ای بود که افسران بلندپایه مصری اجازه سوار شدن بر آن را داشتند.!!
بلافاصله پمپ های تخلیه ماسه کار لایروبی را آغاز کردند . اخبار این اکتشاف خیلی زود به مقامات سعودی رسید و منطقه بسرعت در محاصره ماموران امنیتی قرار گرفت . «رونی وایت» میگوید: بعد از 34 روز من هم لباس غواصی به تن کردم و همراه غواصان به زیر آب رفتم. باور کردنی نبود – چرخهای ارابه ها – سپرهای نظامی و وسایلی که بخاطره شرایط محیطی فرم خود را از دست داده بودند. غواصان توانسته بودند مقداری استخوان اسب و همچنین استخوان انسانی را از عمق دریا بالا بیاورند. نام «رونی وایت» و همراهانش برای همیشه در تاریخ ثبت شده بود.. انها توانسته بودند مدارکی از یک عذاب الهی را برای نسل امروز جمع آوری کنند.
بعد از انتشار اخبار محققان مختلفی این فاجعه عظیم را مورد بررسی قرار دادند. نقشه ای از محیط تهیه شد، عمق آب , فاصله بین دو خشکی و محاسبات دیگر به کامپیوتری داده شد.. نتیجه وحشتناکتر از آن بود که آنها فکر میکردند. از میان بادها و طوفانها ، طوفان " N.G.S " که در سال 1982 جنوب فلوریدا را مورد حمله قرار داده بود برای این محاسبه در نظر گرفته شده بود. این طوفان از گروه B میباشد که تقریبا مشابه آن هر سال سواحل امریکا را مورد اماج قرار می دهد. بخاطره کم عمق بودن آن منطقه نسبت به جاهای دیگر و همچنین نزدیکی دو ساحل... سونامی وحشتناک حاصل میشود.. همانگونه که مستحضر هستید، امواج وقتی در مکانهای عمق دار اقیانوس شکل میگیرد قدرت انچنانی ندارد، اما هرچه که به ساحل نزدیک میشود ارتفاع ان افزایش و قدرت تخریب ان بسیار گسترده میشود. مشابه همان سونامی که چند سال کشورهای شرق اسیا را مورد تهاجم گسترده خود قرار داد. پس از نظر علمی هم آن منطقه مناسب ترین مکان برای عذاب الهی بوده است... تصویر این محاسبه و همچنین شدت تخریب آن در تصویری که برای شما در نظر گرفته شده کاملا نمایان است .
رامسس دوم – فرعونی که مورد غضب پروردگار قرار گرفت .
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آيَةً وَإِنَّ کَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُون
پس امروز نجات میدهیم بدنت را تا باشی برای آیندگان نشانه ای و همانا بسیاری از مردم از نشانه های ما غافلند . 92 – یونس
یکی از سئوالاتی که باستان شناسان و همچنین محققان بدنبال پیدا کردن جوابی برای آن هستند، فرعونی است که مورد غضب پروردگار یکتا قرار گرفت است. اکثر مورخان اعتقاد دارند «رامسس دوم» فرعون معاصر حضرت موسی (ع) بوده است.
مفسران قران مجید هم بر این عقیده هستند، شرح حالی که در آیات قران وجود دارد بیشتر از همه با رامسس دوم مطابقت دارد.
– رامسس دوم پادشاهی است که در جنگ جان خود را از دست داده است – متاسفانه کتیبه های و ستون های تاریخی که در وصف پادشاهان حک می شده است اطلاعات زیادی در این زمینه به ما نمیدهد، برای مردم و بخصوص وارثان تاج و تخت این لکه ننگی بوده که در تاریخ از خدایشان به عنوان یک شکست خورده یاد شود. در اینکه مومیایی رامسس دوم فاقد زخم یا جراحات ناشی از جنگ باشد، شکی وجود ندارد؛ و همین ادعا میتواند نشانی از غرق شدن این فرعون به امر پروردگار باشد. «رامسس کبیر یا رامسس دوم» در سن 22 سالگی به فرمانروائی مصر میرسد و تا سن 92 سالگی مناطق بسیاری را با جنگ و خونریزی تصرف می کند. او کشورگشائی بسیاری در فلسطین – لبنان – سوریه – ترکیه داشته است و بخاطره خراجهای که از حکام دیگر ولایات میگرفته، ثروت بیشماری را جمع اوری می کند. در کتیبه های بجامانده از رامسس دوم به عنوان پروردگار و خداوند بی همتا یاد شده است. مجسمه غولپیکر او امروزه بازدیدکنندگان بسیاری را مجذوب خود کرده است
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:8 توسط محسن مدرسی |
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
این مقاله به تاریخ گیلان قبل از اسلام می پردازد.
با آغاز سده بیستم میلادی، اماکنی باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (در نزدیکی دره گوهر دشت) مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاریهای تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمههای کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحههای برنزی کشف شد. همچنین کاوشهای گروه عزت نگهبان در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ به کشف آرامگاه پادشاهی از همان دوران انجامید. گورستان پادشاهان در بالای دره گوهر دشت و گورستان مردمان عادی در پایین آن قرار گرفتهاست. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاهها به دست آمد. طرز ساخت این اشیا و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین میدهد.[۱]
براساس یافتههای باستانشناسی و اسناد تاریخی میتوان استنباط کرد که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد اقوام بومی سواحل جنوبی دریای خزر حاضر به تابعیت از قدرتمندان و ابرقدرتهای دنیای باستان نگردیدهاند. گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی دریای خزر دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله میباشند یافتههای باستانشناسی و حفاریهای غیر علمی در مناطق مختلف گیلان این امر را بخوبی ثابت میکند. مقایسه آثار بدست در مناطق مذکور نشان میدهد که آنها به یک دوره متعلق داشتهاند و اینکه در دامنههای شمالی و باختری البرز اقوام بومی پیشرفته ساکن بودهاند که دارای تمدنی بودهاند که بسوی کمال پیش رفته و تا رسیدن به مرز تمدن مارلیک مراحل مختلفی را پیمودهاند.[۲] از آنجا که گیلان با خاندانها و فرمانروایان محلیش تقریباً همیشه، از دوره هخامنشیان و ساسانیان مستقل بود، دین زرتشتی و کلنیهای نسطوری توانست برای مدت طولانی در آن دوام آورد.[۳]
اقوامی همچون کاسپیها و کادوسیها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بودهاند.[۴]. دانشمندان معاصر همچون ریچارد فرای , آملی کوهت و رادیگر اشمیت سه گروه آماردیان و کادوسیان و کاسپینها را جزو اقوام آریایی حساب کردند[۵]. برخی از متون تاریخی از اقوامی که همزمان با تشکیل سلسلههای ماد و هخامنشی یا پیش از آن در گیلان و مازندران اقامت داشتهاند نیز نام میبرند که بصورت نیمه مستقل و به دور از حاکمیت مرکزی به زندگی خود ادامه میدادند. استرابون مورخ و جغرافیدان یونانی به استناد آریستو فانوس، اقوام و قبایل ساکن در کرانه جنوبی دریای خزر را از شرق به غرب هیرکانیان، امردان، آن آریاکائیان (غیر آریائیها)، کادوسیان، آلبانیان، کاسپیان و لوتیان ذکر میکند. در فهرست ذکر شده اسمی از چند قوم باستانی نظیر تپوریها که اجداد طبریها و مازندرانیها هستند، برده نمیشود. در همسایگی غربی تپوریها اقوام چندی زندگی میکردند که منشاء تمدنهای باستانی غرب مازندران و شرق گیلان مربوط به آنهاست که از آنها میشود آلبانیان، کادوسیان، امردها، گلها یا گلان، کاسپیان و کاسپیها را نام برد. در متون قدیمی از اقوام و تیرههای فرعی دیگری که در دورههای باستانی در گیلان و مازندران ساکن بودهاند نیز نام برده شدهاست که اناریها، دکوزنیوها و دربیکها را شامل میگردد که هیچ اطلاعات مستندی درباره آنان تا این زمان وجود ندارد.[۲]
مادها آریایی[ویرایش]
دوره مادها[ویرایش]
سرزمین ساکنین گیلان در زمان مهاجرت آریائیها و در دوره امپراطوری ماد براساس نام قوم ساکن آن کادوسیه نامیده میشد. سرزمین کادوسیه از جانب شرق به دریای خزر و از غرب به سرزمین ماد و در ناحیه مرکزی بواسطه اناریان و از جنوب به سرزمین آماردها محدود میشد. فراوانی نعمتهای طبیعی و فراهم بودن شرایط مساعد معیشتی در البرز شرقی و شمالی سبب شد که گروههای دامدار و چادر نشین کادوسی به این ناحیه مهاجرت و در آنجا سکونت ورزند. کوهها و درههای پوشیده از جنگلهای انبوه در بستر زمان به مرکز اجتماعی و سیاسی و مقر عملیات نظامی قوم کادوسی مبدل گردید. صفحات غربی کادوسیه پیش از توجه و حضور جمعیتهای مهاجر در آنجا میتوانست مورد استفاده کادوسیها قرار بگیرد. در آنجا، مراتع، جنگلها، شکارگاهها و دیگر نعمتهای طبیعی سرشار زیادی وجود داشت که به دلیل کمی شمار بومیان چندان مورد بهره برداری قرار نمیگرفته و مدعی تملک نیز وجود نداشت. کادوسیها تا پایان هزاره دوم قبل از میلاد از حملات آشوریها بدور بودهاند و این امر باعث گردید که آنها برای رفع نیازهای معیشتی خود آزادانه از محدوده اصلی سکونت و مرکز سیاسی خود بدون نگرانی پا فراتر بگذارنند. منطقه حکومت و سکونت کادوسیها از کنارههای غربی سفیدرود تا کورا و ارس گسترده بود و از جانب غرب طارم، خلخال و بخشی وسیع از دشت نیسایه را دربر میگرفت. براساس منابع میتوان چنین استنباط کرد که در زمان ظهور کادوسیها که از اقوام شناخته شده پیرامون دریای خزر بودهاند نامی از گل یا گیل مطرح نبودهاست. یا اینکه طایفهای قابل اهمیت نبوده و در زمان امپراطوری ساسانی جایگزین کادوسیها و آماردها شدند. اقوام بومی گیلان در دوره امپراطوری ماد دارای استقلال سیاسی بودهاند و در کنار آن توانستند هویت خود را در مقابل آنان حفظ کنند.[۲]
بنا به یک روایت ماد بزرگ از سمت مشرق تا سیحون و جیحون امتداد مییافته و در مورد گیلان و مازندران (کادوسیان و ماردها) مانع رسیدن مادها به بحر خزر شدند و بعضی مانند کتزیاس معتقد اند که گیلان و مازندران در اواخر عهد ماد از آن جدا شدند. آنچه در اینجا مورد توجهاست قلمرو ماد نیست بلکه کانون حکومتی اولیه آن است یعنی آذربایجان و بخشی از کردستان و اینکه این کانون در شمال کانون حکومتی ایلام بودهاست. در وحدت جغرافیائی کردستان و گیلان و مازندران شک نیست. الحاق و پیوستگی آنها فقط گسترش بنیه اقتصادی و سیاسی آنها را میرساند با حفظ استقلال داخلی هرواحد.[۶]
کادوسیان در هنگام امپراطوری ماد بعنوان یکی از بومیان کناره دریای خزر درمنطقه گیلان بودند. ظهور دولت ماد در ابتدای قرن هشتم قبل از میلاد نگرانیهایی را برای اقوام بومی این منطقه به وجود آورد. شکل گیری دولتی نیرومند چون ماد در همسایگی کادوسیان نمیتوانست خالی از پیامدهای نامطلوب باشد، حتی اگر این قدرت جدید در ابتدای امر سودای کشورگشایی و یا تجاوز به همسایههای کوچکتر خود را نمیداشت. به طور کلی نفس شکل گیری دولتی برتر در منطقه برای کادوسیها تهدیدی به شمار میآمد و برای آنها محدودیتهایی را هم ایجاد میکرد. محدودیتهای ایجاد شده برای دامها و چابکسواران کادوسی زمینههای اختلاف بین کادوسیها و مادها را موجب شد. اگر چه در ابتدا مادها توان نظامی زیادی برخوردار نبودند که بتوانند وضعیت خود را در مقابل کادوسیها مشخص کنند اما بدون تردید برای دولت ماد به دور از حزم و دوراندیشی و خلاف مصالح آتی بود که در حین اندیشیدن به دشمنان خارجی نظیر آشور و تحقق آرزوهای ملی، با کادوسیان، درگیر شود و جنگی داخلی به راه بیندازد و نیروهای خود را به سمت آنان روانه کنند. بر این اساس بنظر میرسد که مادها با کادوسیها چندان درگیر نشدهاند و به استقلال آنها احترام و به آنان همچون یک ملت مستقل مینگریستند. گفتههای مورخان قدیم تأییدی بر استقلال اقوام بومی گیلان در این دورهاست. کتزیاس اشاره میکند که کادوسیهای کناره دریای خزر هرگز سر به اطاعت مادها ننهادند. کادوسیان علاوه بر اینکه دارای قدرت و استقلال بودهاند، توانستند هویت خود را در مقابل مادها حفظ کنند. موارد مخالفت کادوسیها با مادها در منابع تاریخی به صورتهای گوناگون آمدهاست. در زمان آرته یس که بر اساس گفتهها و موافقت روایتهای کتزیاس و هرودوت، استنباط میشود که باید یکی از امرای محلی مادها باشد، جنگی میان کادوسیها و مادها پیش آمد. مورخان منشأ این واقعه را فردی بنام پارسد میدانند. او مردی شجاع و دلاور بود که توانسته بود در دربار ماد نفوذ پیدا کند. بعدها به علت رنجش حاصل از دربار ماد که منابع تاریخی علت آن را توضیح ندادهاند، با سه هزار پیاده و هزار سوار نزد کادوسیها رفت. انتخاب کادوسیه توسط پارسد نشانگر عدم رابطه مناسب کادوسیان و مادها میباشد. با استقرار در کادوسیه، پارسد خواهرش را به عقد یکی از متنفذین این قوم در آورد. با گذشت زمان او بیشتر مورد توجه کادوسیها واقع گرفت. او مردم کادوسی را بر علیه مادها تحریک میکرد. با غلبه بر قشون شاه ماد، مردم کادوسی، پارسد را بعنوان شاه انتخاب نمودند. در طول زمامداری او همواره به قلمرو ماد حمله میشد. او جانشین خود را مجبور ساخت که سوگند یاد کند که همواره آتش کینه کادوسیها را نسبت به مادها زنده نگه دارد و به هم نژادان و کادوسیهایی که از در صلح با مادها درآیند لعنت و نفرین فرستاد.[۲]
کتزیاس اشاره میکند که کوروش دوم هنگامیکه از جمله سرداران مادی بود از طرف پدربزرگ خود ایشتوویگو یا آستایگ به عنوان سفیر نزد کادوسیها رفته بود و به نظر میرسد ضمن همین مأموریت بود که در سرزمین کادوسیه تحت تأثیر تحریکات شخصی بنام اویبار قرار گرفت و طرح قیام علیه دولت ماد را ریخت.[۲]
دوره هخامنشی[ویرایش]
کوروش بزرگ از آنها در محاصرهٔ بابل یاری خواست و آنها ۲۰۰۰۰ پیاده نظام سبک اسلحه و ۴۰۰۰۰ سوار به یاری او فرستادند ولی خشایار شاه هنگام تاخت و تاز به یونان هیچ کمکی از گیها دریافت ننمود.
به نظر میرسد که گیلها (گیله مردان)، حدود قرن اول یا دوم قبل از میلاد، وارد ساحل جنوبی دریای خزر و غرب رود آماردوس (بعدها سفیدرود) شدند. در هجوم عربها، گیلان به اشغال آنان در نیامد. پلینی آنها را با کادوسیها که از قبل آنجا میزیستند یکی میکند. محتملتر است که آنها مردم دیگری بودهاند، احتمالاً از منطقه داغستان آمدهاند و جایگزین کادوسیان شدهاند. متعاقباً از رود آماردوس هم گذشتند و به همراه دیلمیان جایگزین آماردیها شدند. از آنها هم مانند دیلمیان به عنوان مزدوران شاهان ساسانی نام برده شده ولی به نظر نمیرسد تحت فرمان مؤثر آنان درآمده باشند. در ۵۳۳ از گیلان همراه با آمل به عنوان پایگاه کشیشی نسطوری نام برده شدهاست. گفته میشود خاندان دابویگان هم پیش از رفتن به مازندران از گیلان نشات گرفتهاست.[۷]
اردشیر دوم کارزاری بی فایده علیه مردم جنگجوی جنوب دریا از جمله کادوسیان را ترتیب داد، کارزاری که از پدرش به ارث برده بود و به پسرش سپرد تا یک قرن بعد تکمیلش کند. این مردمان که فاصله زیادی از پایتخت دولت پارسی داشتند احتمالاً اغلب تحت سلطه مؤثر نبودهاند و این که راه مستقیمی در جنوب این دریا، هنگامی که اسکندر کبیر قصد گشودن راهش در آن به سوی سمت شرقیش داشته، وجود نداشته حائز اهمیت است. در آنجا حفاظت در برابر عشایر استپها مهم تر بوده تا کنترل پارسیان.[۸] اردشیر تصمیم گرفت تا گیلان را به اطاعت از خود درآورد و با ۳۰۰۰۰۰ سرباز پیاده و ۱۰۰۰۰ سوار این سرزمین را اشغال کرد. سربازان او ناچار بودند از منطقهای مه آلود و باتلاقی که مسکن مردمی پرخاشگر بود و هیچ محصولی از گندم نداشت، عبور نمایند. به همین جهت سرانجام به بدبختی دچار شدند، حیوانات بارکش را در اردوگاههای شاه سربریدند. قحطی آنچنان مهیب بود که سر یک خر به ۶۰ درهم به فروش میرسید. نزدیک بود که کار سپاهیان به انهدام کشیده شود اما یکی از سرداران به یکی از پادشاهان کادوسی دست یافت و با او قرارداد صلحی منعقد نمود.[۹]
اسکندر موفق به فتح گیلان نشد.[۱۰]
دوره ساسانی[ویرایش]
مناطق حاشیه خزر مادیه یک منطقه جغرافیایی و قومیتی متمایز ایران را شکل میدادند و به استقلال سیاسی گرایش داشتند. درنتیجه نامه تنسر شاه گشناسب، را در ابتدای دوره ساسانی به عنوان شاه گیلان، دیلم و رویان، تبرستان و دماوند نمایندگی میکند. منطقه یک پادشاهی رعیتی و بعداً یک استان کوههای پدشخوارگر را شکل میداد. شهر اصلیش، رشت (سایرو پولیس)، باید بر سر راههای پارتی به ارس و آتورپاتکان بوده باشد. مسیحیت از طریق این راه میتوانسته از قرن دوم به بعد به گیلها رسیده باشد گرچه تازه از قرن ششم به بعد اسقف نشین شدهاست. راه ماه به شادشاپور (قزوین) امکان دسترسی میداد. آمل از طریق دنباوند از راهی ارتباط داشت و با گرگان هم روابط وجود داشت. پدشخوارگر به دلیل مقاومتش در برابر لایههای غیرایرانی مردمش شهره بود. این مردم انیر نامیده میشدند. گیلهای ایرانی در غرب استان، که جنگجو ذکر شدهاند در جلگههای ساحلی سکنی داشتند. شهرشان وارنا در نزدیکی دریا بود. کاسپیها خودشان ظاهراً به کوهها سوق داده شده بودند. سپس در شرق، کادوسیان میزیستند که ظاهراً با گیلها آمیخته بودند آنها از ساحل تا کوه سکنی داشتند. آماردیهای غیر ایرانی در آمل اقامت داشتند.[۱۱]
از آنجا که نام شاه گیلان تا زمان شاپور که یکی از پسرانش به نام بهرام را به عنوان شاه گیلان منصوب کرد به کار نرفته به نظر نمیرسد گیلان مطیع اردشیر بوده باشد. بهرام، شاه گیلان بعدها با نام بهرام اول شاهنشاه ایران شد.[۱۲][۱۳]
نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 12:50 توسط محسن مدرسی |
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
این مقاله به تاریخ گیلان قبل از اسلام می پردازد.
با آغاز سده بیستم میلادی، اماکنی باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (در نزدیکی دره گوهر دشت) مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاریهای تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمههای کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحههای برنزی کشف شد. همچنین کاوشهای گروه عزت نگهبان در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ به کشف آرامگاه پادشاهی از همان دوران انجامید. گورستان پادشاهان در بالای دره گوهر دشت و گورستان مردمان عادی در پایین آن قرار گرفتهاست. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاهها به دست آمد. طرز ساخت این اشیا و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین میدهد.[۱]
براساس یافتههای باستانشناسی و اسناد تاریخی میتوان استنباط کرد که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد اقوام بومی سواحل جنوبی دریای خزر حاضر به تابعیت از قدرتمندان و ابرقدرتهای دنیای باستان نگردیدهاند. گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی دریای خزر دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله میباشند یافتههای باستانشناسی و حفاریهای غیر علمی در مناطق مختلف گیلان این امر را بخوبی ثابت میکند. مقایسه آثار بدست در مناطق مذکور نشان میدهد که آنها به یک دوره متعلق داشتهاند و اینکه در دامنههای شمالی و باختری البرز اقوام بومی پیشرفته ساکن بودهاند که دارای تمدنی بودهاند که بسوی کمال پیش رفته و تا رسیدن به مرز تمدن مارلیک مراحل مختلفی را پیمودهاند.[۲] از آنجا که گیلان با خاندانها و فرمانروایان محلیش تقریباً همیشه، از دوره هخامنشیان و ساسانیان مستقل بود، دین زرتشتی و کلنیهای نسطوری توانست برای مدت طولانی در آن دوام آورد.[۳]
اقوامی همچون کاسپیها و کادوسیها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بودهاند.[۴]. دانشمندان معاصر همچون ریچارد فرای , آملی کوهت و رادیگر اشمیت سه گروه آماردیان و کادوسیان و کاسپینها را جزو اقوام آریایی حساب کردند[۵]. برخی از متون تاریخی از اقوامی که همزمان با تشکیل سلسلههای ماد و هخامنشی یا پیش از آن در گیلان و مازندران اقامت داشتهاند نیز نام میبرند که بصورت نیمه مستقل و به دور از حاکمیت مرکزی به زندگی خود ادامه میدادند. استرابون مورخ و جغرافیدان یونانی به استناد آریستو فانوس، اقوام و قبایل ساکن در کرانه جنوبی دریای خزر را از شرق به غرب هیرکانیان، امردان، آن آریاکائیان (غیر آریائیها)، کادوسیان، آلبانیان، کاسپیان و لوتیان ذکر میکند. در فهرست ذکر شده اسمی از چند قوم باستانی نظیر تپوریها که اجداد طبریها و مازندرانیها هستند، برده نمیشود. در همسایگی غربی تپوریها اقوام چندی زندگی میکردند که منشاء تمدنهای باستانی غرب مازندران و شرق گیلان مربوط به آنهاست که از آنها میشود آلبانیان، کادوسیان، امردها، گلها یا گلان، کاسپیان و کاسپیها را نام برد. در متون قدیمی از اقوام و تیرههای فرعی دیگری که در دورههای باستانی در گیلان و مازندران ساکن بودهاند نیز نام برده شدهاست که اناریها، دکوزنیوها و دربیکها را شامل میگردد که هیچ اطلاعات مستندی درباره آنان تا این زمان وجود ندارد.[۲]
مادها آریایی[ویرایش]
دوره مادها[ویرایش]
سرزمین ساکنین گیلان در زمان مهاجرت آریائیها و در دوره امپراطوری ماد براساس نام قوم ساکن آن کادوسیه نامیده میشد. سرزمین کادوسیه از جانب شرق به دریای خزر و از غرب به سرزمین ماد و در ناحیه مرکزی بواسطه اناریان و از جنوب به سرزمین آماردها محدود میشد. فراوانی نعمتهای طبیعی و فراهم بودن شرایط مساعد معیشتی در البرز شرقی و شمالی سبب شد که گروههای دامدار و چادر نشین کادوسی به این ناحیه مهاجرت و در آنجا سکونت ورزند. کوهها و درههای پوشیده از جنگلهای انبوه در بستر زمان به مرکز اجتماعی و سیاسی و مقر عملیات نظامی قوم کادوسی مبدل گردید. صفحات غربی کادوسیه پیش از توجه و حضور جمعیتهای مهاجر در آنجا میتوانست مورد استفاده کادوسیها قرار بگیرد. در آنجا، مراتع، جنگلها، شکارگاهها و دیگر نعمتهای طبیعی سرشار زیادی وجود داشت که به دلیل کمی شمار بومیان چندان مورد بهره برداری قرار نمیگرفته و مدعی تملک نیز وجود نداشت. کادوسیها تا پایان هزاره دوم قبل از میلاد از حملات آشوریها بدور بودهاند و این امر باعث گردید که آنها برای رفع نیازهای معیشتی خود آزادانه از محدوده اصلی سکونت و مرکز سیاسی خود بدون نگرانی پا فراتر بگذارنند. منطقه حکومت و سکونت کادوسیها از کنارههای غربی سفیدرود تا کورا و ارس گسترده بود و از جانب غرب طارم، خلخال و بخشی وسیع از دشت نیسایه را دربر میگرفت. براساس منابع میتوان چنین استنباط کرد که در زمان ظهور کادوسیها که از اقوام شناخته شده پیرامون دریای خزر بودهاند نامی از گل یا گیل مطرح نبودهاست. یا اینکه طایفهای قابل اهمیت نبوده و در زمان امپراطوری ساسانی جایگزین کادوسیها و آماردها شدند. اقوام بومی گیلان در دوره امپراطوری ماد دارای استقلال سیاسی بودهاند و در کنار آن توانستند هویت خود را در مقابل آنان حفظ کنند.[۲]
بنا به یک روایت ماد بزرگ از سمت مشرق تا سیحون و جیحون امتداد مییافته و در مورد گیلان و مازندران (کادوسیان و ماردها) مانع رسیدن مادها به بحر خزر شدند و بعضی مانند کتزیاس معتقد اند که گیلان و مازندران در اواخر عهد ماد از آن جدا شدند. آنچه در اینجا مورد توجهاست قلمرو ماد نیست بلکه کانون حکومتی اولیه آن است یعنی آذربایجان و بخشی از کردستان و اینکه این کانون در شمال کانون حکومتی ایلام بودهاست. در وحدت جغرافیائی کردستان و گیلان و مازندران شک نیست. الحاق و پیوستگی آنها فقط گسترش بنیه اقتصادی و سیاسی آنها را میرساند با حفظ استقلال داخلی هرواحد.[۶]
کادوسیان در هنگام امپراطوری ماد بعنوان یکی از بومیان کناره دریای خزر درمنطقه گیلان بودند. ظهور دولت ماد در ابتدای قرن هشتم قبل از میلاد نگرانیهایی را برای اقوام بومی این منطقه به وجود آورد. شکل گیری دولتی نیرومند چون ماد در همسایگی کادوسیان نمیتوانست خالی از پیامدهای نامطلوب باشد، حتی اگر این قدرت جدید در ابتدای امر سودای کشورگشایی و یا تجاوز به همسایههای کوچکتر خود را نمیداشت. به طور کلی نفس شکل گیری دولتی برتر در منطقه برای کادوسیها تهدیدی به شمار میآمد و برای آنها محدودیتهایی را هم ایجاد میکرد. محدودیتهای ایجاد شده برای دامها و چابکسواران کادوسی زمینههای اختلاف بین کادوسیها و مادها را موجب شد. اگر چه در ابتدا مادها توان نظامی زیادی برخوردار نبودند که بتوانند وضعیت خود را در مقابل کادوسیها مشخص کنند اما بدون تردید برای دولت ماد به دور از حزم و دوراندیشی و خلاف مصالح آتی بود که در حین اندیشیدن به دشمنان خارجی نظیر آشور و تحقق آرزوهای ملی، با کادوسیان، درگیر شود و جنگی داخلی به راه بیندازد و نیروهای خود را به سمت آنان روانه کنند. بر این اساس بنظر میرسد که مادها با کادوسیها چندان درگیر نشدهاند و به استقلال آنها احترام و به آنان همچون یک ملت مستقل مینگریستند. گفتههای مورخان قدیم تأییدی بر استقلال اقوام بومی گیلان در این دورهاست. کتزیاس اشاره میکند که کادوسیهای کناره دریای خزر هرگز سر به اطاعت مادها ننهادند. کادوسیان علاوه بر اینکه دارای قدرت و استقلال بودهاند، توانستند هویت خود را در مقابل مادها حفظ کنند. موارد مخالفت کادوسیها با مادها در منابع تاریخی به صورتهای گوناگون آمدهاست. در زمان آرته یس که بر اساس گفتهها و موافقت روایتهای کتزیاس و هرودوت، استنباط میشود که باید یکی از امرای محلی مادها باشد، جنگی میان کادوسیها و مادها پیش آمد. مورخان منشأ این واقعه را فردی بنام پارسد میدانند. او مردی شجاع و دلاور بود که توانسته بود در دربار ماد نفوذ پیدا کند. بعدها به علت رنجش حاصل از دربار ماد که منابع تاریخی علت آن را توضیح ندادهاند، با سه هزار پیاده و هزار سوار نزد کادوسیها رفت. انتخاب کادوسیه توسط پارسد نشانگر عدم رابطه مناسب کادوسیان و مادها میباشد. با استقرار در کادوسیه، پارسد خواهرش را به عقد یکی از متنفذین این قوم در آورد. با گذشت زمان او بیشتر مورد توجه کادوسیها واقع گرفت. او مردم کادوسی را بر علیه مادها تحریک میکرد. با غلبه بر قشون شاه ماد، مردم کادوسی، پارسد را بعنوان شاه انتخاب نمودند. در طول زمامداری او همواره به قلمرو ماد حمله میشد. او جانشین خود را مجبور ساخت که سوگند یاد کند که همواره آتش کینه کادوسیها را نسبت به مادها زنده نگه دارد و به هم نژادان و کادوسیهایی که از در صلح با مادها درآیند لعنت و نفرین فرستاد.[۲]
کتزیاس اشاره میکند که کوروش دوم هنگامیکه از جمله سرداران مادی بود از طرف پدربزرگ خود ایشتوویگو یا آستایگ به عنوان سفیر نزد کادوسیها رفته بود و به نظر میرسد ضمن همین مأموریت بود که در سرزمین کادوسیه تحت تأثیر تحریکات شخصی بنام اویبار قرار گرفت و طرح قیام علیه دولت ماد را ریخت.[۲]
دوره هخامنشی[ویرایش]
کوروش بزرگ از آنها در محاصرهٔ بابل یاری خواست و آنها ۲۰۰۰۰ پیاده نظام سبک اسلحه و ۴۰۰۰۰ سوار به یاری او فرستادند ولی خشایار شاه هنگام تاخت و تاز به یونان هیچ کمکی از گیها دریافت ننمود.
به نظر میرسد که گیلها (گیله مردان)، حدود قرن اول یا دوم قبل از میلاد، وارد ساحل جنوبی دریای خزر و غرب رود آماردوس (بعدها سفیدرود) شدند. در هجوم عربها، گیلان به اشغال آنان در نیامد. پلینی آنها را با کادوسیها که از قبل آنجا میزیستند یکی میکند. محتملتر است که آنها مردم دیگری بودهاند، احتمالاً از منطقه داغستان آمدهاند و جایگزین کادوسیان شدهاند. متعاقباً از رود آماردوس هم گذشتند و به همراه دیلمیان جایگزین آماردیها شدند. از آنها هم مانند دیلمیان به عنوان مزدوران شاهان ساسانی نام برده شده ولی به نظر نمیرسد تحت فرمان مؤثر آنان درآمده باشند. در ۵۳۳ از گیلان همراه با آمل به عنوان پایگاه کشیشی نسطوری نام برده شدهاست. گفته میشود خاندان دابویگان هم پیش از رفتن به مازندران از گیلان نشات گرفتهاست.[۷]
اردشیر دوم کارزاری بی فایده علیه مردم جنگجوی جنوب دریا از جمله کادوسیان را ترتیب داد، کارزاری که از پدرش به ارث برده بود و به پسرش سپرد تا یک قرن بعد تکمیلش کند. این مردمان که فاصله زیادی از پایتخت دولت پارسی داشتند احتمالاً اغلب تحت سلطه مؤثر نبودهاند و این که راه مستقیمی در جنوب این دریا، هنگامی که اسکندر کبیر قصد گشودن راهش در آن به سوی سمت شرقیش داشته، وجود نداشته حائز اهمیت است. در آنجا حفاظت در برابر عشایر استپها مهم تر بوده تا کنترل پارسیان.[۸] اردشیر تصمیم گرفت تا گیلان را به اطاعت از خود درآورد و با ۳۰۰۰۰۰ سرباز پیاده و ۱۰۰۰۰ سوار این سرزمین را اشغال کرد. سربازان او ناچار بودند از منطقهای مه آلود و باتلاقی که مسکن مردمی پرخاشگر بود و هیچ محصولی از گندم نداشت، عبور نمایند. به همین جهت سرانجام به بدبختی دچار شدند، حیوانات بارکش را در اردوگاههای شاه سربریدند. قحطی آنچنان مهیب بود که سر یک خر به ۶۰ درهم به فروش میرسید. نزدیک بود که کار سپاهیان به انهدام کشیده شود اما یکی از سرداران به یکی از پادشاهان کادوسی دست یافت و با او قرارداد صلحی منعقد نمود.[۹]
اسکندر موفق به فتح گیلان نشد.[۱۰]
دوره ساسانی[ویرایش]
مناطق حاشیه خزر مادیه یک منطقه جغرافیایی و قومیتی متمایز ایران را شکل میدادند و به استقلال سیاسی گرایش داشتند. درنتیجه نامه تنسر شاه گشناسب، را در ابتدای دوره ساسانی به عنوان شاه گیلان، دیلم و رویان، تبرستان و دماوند نمایندگی میکند. منطقه یک پادشاهی رعیتی و بعداً یک استان کوههای پدشخوارگر را شکل میداد. شهر اصلیش، رشت (سایرو پولیس)، باید بر سر راههای پارتی به ارس و آتورپاتکان بوده باشد. مسیحیت از طریق این راه میتوانسته از قرن دوم به بعد به گیلها رسیده باشد گرچه تازه از قرن ششم به بعد اسقف نشین شدهاست. راه ماه به شادشاپور (قزوین) امکان دسترسی میداد. آمل از طریق دنباوند از راهی ارتباط داشت و با گرگان هم روابط وجود داشت. پدشخوارگر به دلیل مقاومتش در برابر لایههای غیرایرانی مردمش شهره بود. این مردم انیر نامیده میشدند. گیلهای ایرانی در غرب استان، که جنگجو ذکر شدهاند در جلگههای ساحلی سکنی داشتند. شهرشان وارنا در نزدیکی دریا بود. کاسپیها خودشان ظاهراً به کوهها سوق داده شده بودند. سپس در شرق، کادوسیان میزیستند که ظاهراً با گیلها آمیخته بودند آنها از ساحل تا کوه سکنی داشتند. آماردیهای غیر ایرانی در آمل اقامت داشتند.[۱۱]
از آنجا که نام شاه گیلان تا زمان شاپور که یکی از پسرانش به نام بهرام را به عنوان شاه گیلان منصوب کرد به کار نرفته به نظر نمیرسد گیلان مطیع اردشیر بوده باشد. بهرام، شاه گیلان بعدها با نام بهرام اول شاهنشاه ایران شد.[۱۲][۱۳]
نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 12:49 توسط محسن مدرسی |
دین ماد
دین مادها در هزاره اول ق.م، مبتنی بر اعتقاد به خدایان گوناگون و بت ها بوده برای پی بردن به اندیشه های مذهبی و به دست آوردن آگاهی لازم، بتوان مجسمه ها و بت های ابلیسان عجیب الخلقه و شگفت انگیزی که نیمی حیوان و نیمی آدمی بوده اند و یا حیوانات عجیب تخیلی که بدن شیر و بال عقاب و غیره داشته اند و از سرزمین های غرب مادها به دست آمده است را نام برد. ظاهرا کیش کاسیان و معتقدات بابلیان، در اندیشه های مذهبی مادها، تاثیر داشته است. شواهدی موید این امر میباشد که مراسم قربانی از دیرباز در ایران معمول بوده است. هرچند مدارک به دست آمده، بیشتر، از دوره هخامنشیان بوده است. نظیر قربانی هزار گاو بر آتنه تروا بدستور خشایار شاه، قربانی اسبان سفید برای رود استریمون توسط مغان و یا نقش برجسته استخر که بزغاله ای را برای قربانی میبردند، اما میتوان پذیرفت این گونه مراسم از دیرباز و پیش از هخامنشیان و در زمان مادها وجود داشته است.
زبان مادها
(استرا بون) معتقد است که زبان مادها به زبان پارسیان، آریاییان، باختریان و سغدیان شباهت داشته است. (دارمستتر) معتقد است زبان مادها با زبان اوستا مطابق بوده و بی شک زبان تکلمی آنان آریایی بوده است و همچنین با زبان پارسیها نیز قرابت و نزدیکی داشته است.
انقراض ماد و تاسیس امپراطوری هخامنشیان
کوروش کبیر که به جای پدرش کمبوجیه اول بر مسند فرمانروایی پارس تکیه زده بود، میکوشید تا در بین طوایف و اقوام مجاور نفوذ کند، سرکردگان نواحی مختلف را با خویش همداستان ساخته و پارس را از فرمانبرداری مادها برهاند. بنا به روایتی از (کتزیاس)، طی سه جنگ که بین پارسیان و مادها روی داد، مادها مغلوب پارسیان شدند. هرودوت مینویسد: لشکری که آستیاکس (آخرین پادشاه ماد)، جهت سرکوبی کوروش فرستاده بود توسط (هاراکوس) سردار لشگر مادها که کینه ای دیرینه نسبت به آستیاکس داشت، به کوروش کبیر پیوست. در جنگ دیگری که شخص آستیاکس در راس لشکری علیه کوروش کبیر آنرا رهبری میکرد، شکست خورد و خود نیز به اسارت افتاد. در این جنگ نیز لشکریان ماد بر وی شوریده و پادشاه خود را تسلیم کوروش کبیر کردند و موید این ماجرا، لوحه بابلی است که بر جا مانده و بدین گونه هخامنشیان پارسی به آسانی توانستند مادها را شکست داده و حکومت صدوپنجاه ساله آنان را در سال 550 ق.م، مضمحل سازد.
نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 12:48 توسط محسن مدرسی |
ویژگی های باستان شناسی و تاریخی مجسمه هرکول در بیستون
از هرکول، مشهورترین قهرمان اسطوره ای یونان که اسطوره آن تا روزگار امروز تداوم یافته، پیکره های متعددی در شهرهای گوناگون یونانی نشین بر جای مانده است. اما شاید جالب باشد وقتی بدانیم از این شخصیت اسطوره ای یونان، پیکره ای نیز در ایران و در بیستون به یادگار مانده است. با توجه به این که ایرانیان عادت به پیکره تراشی نداشتند، چگونه است که پیکره ای، آن هم از یک پهلوان اساطیری یونان در ایران ساخته شده و درست در جایی نصب شده است که بزرگ ترین سنگ نوشته دوران باستان ایران یعنی سنگ نوشته داریوش وجود دارد. «توصیف باستان شناسانه پیکره هرکول» عنوان رساله فرزان احمدنژاد، کارشناس ارشد باستان شناسی است که در این پژوهش از راهنمایی های دکتر مسعود آذرنوش، باستان شناس و رییس پژوهشکده باستان شناسی میراث فرهنگی، و دکتر ژاله آموزگار، اسطوره شناس و استاد دانشگاه تهران بهره برده است. برای آشنایی بیشتر با این یادگار یونانی گفت و گویی با فرزان احمدنژاد در خصوص پژوهش وی انجام داده ایم که قسمت اول آن را در زیر می خوانید. ● آن چه در وهله اول جلب توجه می کند، وجود پیکره هرکول یونانی در ایران است. ممکن است در این مورد توضیح بدهید. ▪ در این خصوص، بهتر است ابتدا حوادث تاریخی پیش از ساخت پیکره هرکول را مرور کنیم. پس از جهانگشایی های اسکندر کبیر، فرهنگ هلنی به سرعت در سرزمین های فتح شده، رواج و گسترش پیدا کرد. البته تاثیرات متقابل فرهنگی بین جهان غرب به رهبری یونان و یونانی مآب ها و سارد، و جهان شرق به رهبری مادها و سپس هخامنشیان از مدت ها پیش آغاز شده بود. برای مثال رابطه خاصی بین دولت لیدی و دولت ماد برقرار بود و حتی آخرین پادشاه ماد، اژی دهاک با دختر پادشاه سارد ازدواج کرد. کورش هم پایتخت لیدی، سارد، را فتح کرد. همچنین در خزانه تخت جمشید مجسمه های ساخت خود یونان موجود بود که از سوی کلونی نشین های یونانی آسیای صغیر که زیر نظر و جزو ساتراپی های هخامنشیان بودند، به عنوان هدیه به دربار هخامنشی فرستاده شده بود. اما پس از فتوحات اسکندر، نقش مایه های یونانی در ایران خیلی زیاد می شود، برای مثال نقش مئاندر که نقش کنگره کنگره ای است. این نقش از اسم رودخانه مئاندر در ترکیه گرفته شده است. این رودخانه پیچ و خم های بسیار زیادی دارد و شباهت میان شکل رودخانه با نقش فوق سبب نام گذاری این نقش با نام رودخانه شده است. در هر صورت، این نقش یک ابداع صد در صد یونانی است اما آن را در دوره های اشکانی و ساسانی بسیار می بینیم. دیگر ایزد بانوی نیکه (Nike) یا ایزد بانوی پیروزی است. این هم در هنر ایران بسیار زیاد به چشم می خورد. درخت مو یا انگور به تاثیر از اسطوره دیونیزوس وارد هنر ایران می شود و حتی در دوران اسلامی هم ادامه پیدا می کند. یکی دیگر از نقش ها، نقش هرکول است که در خیلی از جاهای ایران پیدا می شود و مفصل به آن خواهیم پرداخت. و از همه مهم تر خط یونانی است. الفبای یونانی الفبای راحتی است، راحت نوشته می شود و کتیبه های اولین پادشاهان اشکانی، مثل مهرداد اول و گودرز در بیستون، به خطر یونانی است. همچنین روی سکه های اشکانی، خط یونانی و عبارت «فیلوهلن» یعنی دوستدار یونان را می بینیم. البته نه این که شاهان اشکانی واقعا یونان را دوست داشته باشند، این بیشتر به این جهت بود که یونانیانی در ایران زندگی می کردند و به خاطر جلب نظر آنان و نیز برقراری صلح با آنان، از این عبارت استفاده می کردند. خط یونانی حتی در زمان اردشیر و شاپور ساسانی نیز رواج دارد و در کنار خطوط پهلوانیگ (پارتی) و پارسیگ (که در تداول پهلوی گفته می شود) استفاده می شده است. در حالی که این پادشاهان خودشان از اسکندر به عنوان «الکساندر گجستک ارومیک» یعنی اسکندر ملعون روی نام برده اند. البته این توضیحات بدان معنا نیست که تاثیر یونانی ها بیشتر از تاثیر ما بر آنها بوده است. به هیچ وجه این طور نیست. تاثیر آنها ملموس تر است. ما نقش مایه خیلی کمی را توانسته ایم به هنر آنها بدهیم. در مقابل، از لحاظ تفکر، اندیشه و سیاست یونانیان را تحت تاثیر قرار دادیم. برای مثال سیستم ساتراپی سیستمی بوده که هر ساتراپی برای خودش مختار بوده است. ● می توانست سکه ضرب کند، از نظر سیاست و مالیات و باج و خراج همه آزاد بوده است ولی باید تابع حکومت مرکزی می بود. ما امروزه همین شکل را به صورت ایالتی و فدرالی در ایالات متحده و آلمان می توانیم ببینیم. یا مجلس سنایی که در حال حاضر در خیلی از کشورها هست، ابداع آن در دوره اشکانی بوده است. یا میترا در زمان اشکانی و ساسانی به یک خدای درجه یک تبدیل می شود. پس اصلا چنین نیست که تاثیر یونانیان بر ما بیشتر بوده است. آنها در چیزهایی که ملموس تر است و بیشتر به چشم می خورد، بیشتر تاثیرگذار بوده اند. پیکره هرکول دقیقا در کجا واقع شده است؟ ▪ پیکره هرکول در بیستون قرار گرفته است. در شمال آن بقایای دژ مادی و شیب پارتی است. در جنوب آن سراب یا چشمه بیستون است. در شرق، دشت چمچمال و در غرب یادمان های داریوش و نقش برجسته های اشکانی قرار دارند. ● این پیکره چه ویژگی هایی از نظر باستان شناسی دارد؟ ▪ پیکره هرکول بر صخره ای از کوه بیستون که پیش نشستگی پیدا کرده، ساخته شده است. این صخره یک سازند آهکی دوران سوم زمین شناسی است. نقش هرکول بین دو شکاف زمین شناسی (Joint) که سه متر با هم فاصله دارند، ساخته شده است. علت هم آن بوده که کمتر صدمه ببیند. چون اگر قرار بود که پیکره را روی همان شکاف ها بسازند صدمات جبران ناپذیری می دید و ممکن بود به طور کامل متلاشی شود. حجار کاملا آگاهانه این کار انجام داده اند، ضمن این که به سراب هم خیلی نزدیک است پس بیشتر به چشم می خورده است.● پیکره هرکول به صورت کاملا لمیده است، دست راست را روی پای راست گذاشته، پای چب را هم تکیه گاه پای راست خود کرده است. در زمینه پشت او نقوشی مانند کتیبه، یک درخت که کماندان و تیردانی از آن آویزان است و یک گرز به چشم می خورد. کتیبه در کادری شبیه به معابد یونانی و آرامگاه های دوره هلنیستیک آسیای صغیر ساخته شده است. کماندان کاملا مشابه نقش کماندان های یافت شده روی متوپ های نسا، پایتخت اولیه اشکانیان، است. درخت به احتمال خیلی زیاد درخت زیتون است. چون زیتون در باورهای یونانیان درخت بسیار مقدسی است. آنها از این درخت تغذیه می کردند و حتی از برگ زیتون تاجی درست می کردند. که بر سر فاتحان مسابقات المپیک قرار می دادند. در اساطیر هم داریم که هرکول گرز خود را از تنه یک درخت زیتون در ساحل خلیج سارونیک ساخته است. و گرز هم یکی از مشخصات اصلی هرکول است. همیشه و در همه حال، در داده های هنری هرکول همراه با گرزش نشان داده می شود. ● گفتید که این اثر همراه با کتیبه ای است. در مورد کتیبه و اطلاعاتی که می توان از آن به دست آورد، توضیح دهید. ▪ کتیبه که مهم ترین قسمت و در واقع شناسنامه این اثر است، به صورت تلگرافی نوشته شده و متن گنگی دارد. البته ممکن است در آن زمان خیلی خوب متن آن را متوجه می شدند ولی برای زمان امروزی متن گویایی ندارد. کتیبه به خط یونانی و ترجمه آن چنین است: «در سال ۱۶۴ سلوکی ماه پانموی هرکول کالینیکون به وسیله هیاکینتوس پسر پانتا اخوس به خاطر نجات کل امن فرمانده بزرگ این مراسم برپا شد.» در این کتیبه می بینیم که از هرکول نام برده و هرکول را با لقب کالینیکون که احتمالا فاتح درخشان باشد، خوانده است. پس بدون هیچ شک و شبهه ای پیکره مربوط به هرکول است. از ماه پانموی نام برده که این ماه به احتمال خیلی زیاد برابر اواخر اوت و اوایل سپتامبر است. و سال ۱۶۴ سلوکی که در کتیبه آمده برابر با ۱۵۳ پیش از میلاد می شود. در سال ۱۵۳ پیش از میلاد هم اوج درگیری بین اشکانیان به رهبری مهرداد اول و سلوکیان به رهبری دیمیتریوس اول بوده است. جنگ های زیادی در این ساتراپی، ماد بزرگ، صورت می گیرد و احتمالا هم این پیکره بازمانده یکی از آن جنگ هایی بوده که بین سپاه اشکانی و سپاه یونانی (سلوکی) صورت گرفته است و نشان می دهد سلوکیان به یک پیروزی رسیده بودند که پیکره هرکول را به صورت لمیده نقش کردند، چون معمولا هرکول زمانی به صورت لمیده نقش می شده که پیروزیی به دست آمده باشد. این حالت دراز کشیدن و جام شراب را در دست داشتن حکایت از یک آرامش خیال و فراغ بال دارد. از هیاکینتوس (Hyakinthos) پسر پانتا اخوس (Panthaochos) نام برده می شود. این شخص مجهول است و به احتمال خیلی زیاد حاکمی بوده که در ساتراپی ماد بزرگ سمتی داشته و چون فرمانده سلوکی به نام کل امن (Kloamen) به پیروزی می رسد به یاد بود این پیروزی، پیکره هرکول را می سازند. اما در پشت هرکول نقش یک شیر به چشم می خورد. عده ای همچون شادروان علی حاکمی اعتقاد دارند نقش شیر مربوط به همین دوره سلوکی است و نقش خود شیر نبوده بلکه پوست شیر بوده است. چون طبق اساطیر یونان، هرکول در خوان اول شیری به نام شیر نمه را که رویین تن بوده از بین می برد. شیر را خفه می کند و با چنگال خود شیر پوست شیر را می درد و آن را همواره مانند لباسی بر تن می کرده است تا هیچ تیر و شمشیری بر او اثر نکند. باید اضافه کنم که در بهمن ماه ۱۳۳۷ هنگامی که شرکت دانمارکی کامساکس مشغل ساختن جاده همدان به کرمانشاه بود که از کنار بیستون عبور می کرد، به بقایای این پیکره سنگی برخورد کردند. ادامه راه سازی متوقف شد. آقای علی حاکمی به محل اعزام شدند و طی دوازده روز کاوشی که آن جا انجام دادند وضعیت پیکره را مشخص کردند. اما عده ای هم اعتقاد دارند که این پوست شیر نیست بلکه نقش شیر است و به دوره قبل از پیکره هرکول تعلق دارد. اولین بار پروفسور دیوید استروناخ در سال ۱۹۶۶ در بازدیدش از بیستون به این مساله اشاره کرد. استروناخ اعتقاد داردکه از نظر تکنیکی این دو مربوط به یک دوره نمی توانند باشند. چون پیکره هرکول حالت خیلی برجسته دارد، یعنی یک نقش تمام برجسته محسوب می شود، اما مجسمه نیست. چون از قسمت های پشت و زیر کاملا به کوه متصل است ولی حالت برجستگی دارد. در صورتی که نقش شیر یک نقش کم تر برجسته است و خیلی ها (از جمله خود من) ابتدا متوجه نقش شیر زیر پیکره نمی شوند. خیلی واضح نیست. ولفرام کلاییس هم علاوه بر تایید نظرات استروناخ، اشاره می کند هنگامی که هرکول را ساختند، باعث شده است که قسمت های پشت شیر تا حدودی صدمه ببیند و دیگر هیچ قوس و انحنایی نداشته باشد. یعنی نقش پشت شیر کاملا صاف است. او اعتقاد دارد که دم شیر بالاتر قرار گرفته است. البته من خلاف این را مشاهده کردم. به عقیده من، دم شیر از پشت شیر بالاتر نیست بلکه فاصله گرفته است. یعنی یک ساخت و نیم بین دم شیر و پشت شیر فاصله است و احتمالا چهار یا پنج سانتی متر بالاتر دم شیر متصل می شده است.هنگامی که در دوره سلوکی این پیکره را در این محل که نقش شیر را هم داشت، ساختند، حجار در محاسباتش اشتباه کرده و باعث شده است تا قسمتی از پشت شیر تخریب شود و به همین خاطر دم از پشت شیر جدا شده است. و این تنها دلیل منطقی برای توضیح فاصله مذکور است؛ دلایل تکنیکی که برشمردم و همچنین بررسی اثر تیشه حجار دوره سلوکی نشان می دهند که ابتدا نقش شیر ساخته شده بود و سپس در دوره سلوکی، پیکره هرکول روی پشت شیر ساخته شد، در قسمت های دم، پشت و شکم شیر اثر تیشه حجار دوره سلوکی به خوبی قابل مشاهده است که با خود پیکره هرکول و نقوش پشت آن که قطعا در دوره سلوکی ساخته شده است، همخوانی دارد. اما بر قسمت های سر و گردن و سینه نقش تیشه حجار دوره سلوکی دیده نمی شود. حتی چهار سانتی متر هم قسمت های سر و سینه برجسته تر از قسمت های شکم و پاهای عقب است. ممکن است حجار خواسته باشد حالت یال را تداعی کرده باشد. به هر حال، این نقش قطعا قبل از هرکول بوده، اما بر ما معلوم نیست متعلق به چه دوره ای بوده است. سلوکیان هم به دلیل وجود نقش شیر، نقش هرکول را در این جا ساختند، ضمن این که این جا از پایین یادمان داریوش، آخرین جایی بوده که می شده نقشی را بر سر جاده ساخت. می دانیم که از کنار کتیبه داریوش و نقش برجسته اشکانی و نقش هرکول، جاده، قدیمی هگمتانه به بابل می گذشته است. ● پس در واقع می خواستند که پیکره در معرض دید باشد؟ ▪ بله و با توجه به کتیبه آن یک پانل تبلیغاتی است. ما می بینیم که داریوش می جنگد، شورشیان را شکست می دهد و تصویر آنان را هم در حالی که همگی یک زنجیر بر گردن دارند و دست هایشان از پشت بسته شده است. داریوش هیچ وقت با همه آنها در یک جا جنگ نکرده و هر کدام را در جایی شکست داده است، ولی به حالت نمادین همه را یک جا جمع کرده و گفته من این ها را دستگیر کردم و گئوماتا هم به زیر پایم افتاده است. این تبلیغی بود که داریوش برای خود کرد. همین حالا هم ما اگر بخواهیم تبلیغی کنیم، پوستر می سازیم، روی بیلبوردها و روی در و دیوار می چسانیم. آن زمان بهترین راه تبلیغ همین بوده که مجسمه ای، نقشی بسازند که نشان دهنده پیروزی باشد. نقش گودرز هم به همین شکل است. گودرز که به عنوان گودرز گئوپتروس در نقش برجسته پارتی نام برده شده، دارد شخصی را شکست می دهد و در واقع صحنه پیروزی اوست. خیلی از نقش برجسته های دیگر ساسانی هم همین حالت را داشتند. این ها در واقع پانل های تبلیغاتی شاهان بودند. معمولا هم دو ویژگی داشتند: اولا در بلندی ساخته می شدند یا در جایی که کمتر تخریب شوند و دیگر این که جای مقدسی باشد تا از گزند و آسیب در امان باشند. در پیکره هرکول هم این موارد رعایت شده است: بین دو شکاف ساخته شده که صدمه نبیند، حالت تبلیغاتی دارد. بیستون هم به احتمال خیلی زیاد جای مقدسی بوده است. ● بومیان منطقه در مورد این نقش برجسته چه فکر می کنند؟ آیا آن را هرکول می دانند؟ ▪ خیلی از محلی ها این را نقش هرکول می دانند، چون از همان ابتدا این نقش به نام هرکول بوده است، عده ای هم می گویند که این نقش رستم است. چون ما در اساطیرمان هرکول را نداریم. اما این قطعا نقش هرکول است چون هم کتیبه دارد و هم گرز و نقش شیر که زیر آن است. علت حضورش را هم ذکر کردیم. به هر حال، سلوکیان ۱۸۲ سال بر ایران حکومت کردند و اسکندر هم ۱۲ یا ۱۳ سال، پس از حضور هرکول و سایر المان ها و موتیف های یونانی در ایران خیلی عجیب نیست. ● مجسمه هرکول در ایران با مجسمه هرکول در خود یونان، تفاوت هایی دارد یا خیر؟ ▪ خوب قطعا همین طور است. این پیکره در دوره هلنیستیک ساخته شده است. از این دوره، پیکره هایی که در پرگام ساخته می شده به جا مانده است که از نظر زیبایی شناسی مجسمه های بی نظیر هستند، مانند گالاتی در حال مرگ که مجسمه بسیار معروفی است. گالاتی که دارد خودکشی می کند، شمشیر را در قلب خود فرو برده و در جایی که شمشیر فرو رفته، مقداری گوشت مجسمه تورفته و قطرات خون از آن سرازیر شده است. یک شاهکار هنری است. به هر حال، اکثر باستان شناسان همیشه تلاش دارند در باستان شناسی، زیبایی را لحاظ نکنند. چون زیبایی شناسی در باستان شناسی آفت است. ولی واقعا باید زیبایی این مجسمه های هلنیستیک را ستود. اما پیکره هرکول از نظر جسمی پیکره بسیار ضعیفی محسوب می شود. از نظر تکنیک ساخت، پیکره ای است که تناسبات در آن رعایت نشده است و شکم دارد، اصلا عضلانی نیست. حالت رخوت، سستی، کرختی در این مجسمه موج می زند، اصلا هم مظهر زیبایی نیست. در ساخت آن هم ظرافت به کار نرفته است، البته دلیل هم دارد. این پیکره در بیستون ساخته شده، ما نباید انتظار داشته باشیم یک حاکم محلی مجسمه ساز یا پیکرتراش درجه یکی داشته باشد. این پیکره از نظر هنری یک اثر درجه دو اس، اثر زیبایی نیست. با همه این احوال، هرکول بیستون با نقوش پشتش تنها با یک نقش برجسته شباهت هایی دارد و آن نقش برجسته هرکول مکشوفه از ناحیه الفسیس (Eleousis) یونان است. |
نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 12:46 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۱ ساعت 1:58 توسط محسن مدرسی |
سلام دوست من در مورد بز بالدار سوال داشتید براتون نوشتم
يكی
از چشم نوازترين و زيباترين دست ساخته های گران سنگ بشر كه از ديرباز تا
كنون مورد توجه جهانيان قرار گرفته است، «ريتون» می باشد.
ريتون ظرفی
است كه بخش جلويی آن به شكل حيوان و يا انسان در آمده و عموما ازاشكال
حيوانات با شاخ منحنی که به عقب برگشته، ساخته شده است و عقیده بر این بوده
که نوشیدن از این جام باعث می شود تا قدرت آن حیوان به انسان انتقال یابد .
براساس كاوش های باستان شناسی ريتون هايی كه در آسيای صغير يافت شده، نسبت
به ريتون های مكشوفه درايران باستان از قدمت بيشتری برخوردار است؛ ليكن
ريتون های مكشوفه در ايران از ظرافت و دقت و تكنيک برتری، نسبت به ريتون
های سرزمين همجوار برخوردار است.
در لغت نامه دهخدا کلمه تکوک معادل با ریتون ذکر شده است و چنین
آمده که: تکوک چیزی بود زرین یا آهنین به صورت گاو یا ماهی یا مرغ و بدان
شراب خورند. در فرهنگ لغت فرس اسدی، ریتون ظرفی باشد که آن را از طلا ونقره
یا از گل، بصورت جانوران،خصوصابه صورت شیر سازند و بدان شراب خورند.
درکتاب
(ماد هخامنشی اشکانی ساسانی) بیان شده: «ریتون که یک واژه یونانی است
معمولا به ظرفی اطلاق می شود که بخش قدامی انسان و یا حیوان و از یک ظرفی
به شکل شاخ که در قسمت تحتانی ظرف به هم متصل می شوند تشکیل می گردد.
ساغر
یا جامی که در فارسی به کار می رود در اصطلاح علم باستان شناسی با عنوان
ریتون (Rhyton ) مطرح است که ایرانیان در دوران باستان با شکلی خاص و
مهارتی تمام آن را می ساختند. تا قبل از كشف فلز، بشر از گل درساخت ريتون
بهره می گرفت. سفال های مكشوفه ريتونی فرم در «تپه مارليک» و «تپه سيلک» و
نيز ديگر مناطق ایران برتری ريتون ايرانی را برهمگان محرز ساخته است. ظروفی
که انتهای آنها به شکل سر حیواناتی مانند شیر ببر، گوزن، آهو، اسب، گاونر،
بز وحشی و... با اندازه های متفاوت بوده است.
شاید ساخت این جامها به
شکلهای خاص با ابنیه و کاخهایی که مادها، پارتها و پارس ها در آن سکنا
داشتند هم خوانی داشته باشد که روح بلند پروازآنان را دوچندان جلوه میداد
ودلیل دیگرساخت این جام ها درکتاب(هنرفلزکاری درایران) آمده است « که
ایرانیان درعهد کهن ظروف را به شکل کله جانوران قوی بنیه می ساختند و براین
باور بودند ضمن نوشیدن از این جام ها زور و قوه ی جانور به آنها منتقل می
شود.»
به نظرمیرسدکه این دلیل بیشتربا باورها و عقاید آریایی ها سنخیت
داشته است چرا که در ساخت کاخ ها استفاده از مجسمه حیوانات عظیم الجثه و
خارق العاده بیانگر عظمت آریایی ها بوده و نیز جنبه محافظت ازکاخ ومعابد را
داشته است.
تکوک طلایی بز کوهی هگمتانه از دوران هخامنشی که در همدان کاوش شده و در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
تکوک یا مرغان صراحی یا ریتون ظرفهایی بودند که در دوران کهن به شکل جانوران ساخته میشدند. تکوک معمولاً آوندی بود زرین یا آهنین به صورت گاو یا ماهی یا مرغ و با آن بیشتر شراب میخوردند.
تکوک واژهای است از پارسی میانه که امروزه به جز فارسی در زبانهای ارمنی و گرجی هم بهجا ماندهاست. یونانیان به آن ریتون گفته و هیتیتیها آنرا بیبرو نامیدهاند. در اعصار پیش و پس از تاریخ بجز در مراسم مذهبی و درباری برای نوشیدن شراب، کاربرد دیگری نداشته و وسیلهای تجملی بودهاست.
تاریخچه ریتون
سابقه هنر ریتون سازی به هزاره چهارم قبل از میلاد یعنی به حدود ۶۰۰۰ سال قبل باز میگردد. از هزاره چهارم پیش از میلاد تا قرنهای هفتم و هشتم پیش از میلاد (۲۸۰۰ سال قبل) تعداد ناچیزی ریتون کشف شدهاست. در طول دوران حکومت مادها، هنر ریتون سازی پیشرفت بسیار کرد. این هنر در دوران هخامنشیان به اوج خود رسید.
یونانیان پس از پیروزی در جنگی با ایران، شمار بسیار زیادی از ظرفهای زرین و سیمین ایران، از جمله تکوکهای زیادی را با خود به غنیمت بردند. در آتن، ناگهان پس از جنگ با ایران تکوکهای ایرانی بسیاری دیده میشود. ساخت این تکوکها از سوی یونانیان تقلید شد و به یونانی ریتون نام گرفت.
تکوکهای بسیاری در ایران از دوران مادها، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و اسلامی بهجا ماندهاست که در موزههای سراسر جهان موجودند. یکی از مهمترین تکوکهای در موزهها، تکوکی است از یک ریختهگر زرتشتی به نام روزبه پسر افریدون پسر بزرین که در سال ۶۰۳ قمری ساخته شدهاست.
دستهبندی ریتونها
ریتونها بر حسب شکل ظاهری خود به سه دسته اصلی تقسیم میشوند.
- ریتونهایی که ساغر آنها با قسمت قدامی مجسمه زاویه قائمه میسازند.
- ریتونهایی که ساغر آنها با انحنای ملایمی به قسمت قدامی مجسمه متصل میشوند
- ریتونهایی که ساغر آنها مستقیما بر سر یا گرده مجسمه نصب شدهاند.
طریقه ساخت ریتون
۱) ساخت ریتون فلزی با چکش:
در این روش
شمش یا ورقه مسطح وسردفلزرابه وسیله چکش کاری یا به کاربردن قالب های محدب،
یادیگر قالب ها و سایر ابزار فلزکاری به شکل مطلوب ومورد پسند در می
آورند.
۲) ساخت ریتون فلزی یا سفالی از طریقه ریخته گری با قالب ریزی:
در
این روش ابتدا مدل و قالب شکل ظرف را ازموم می ساختند و تمام یا بخشی
ازتزینات لازم را بر روی آن کنده کاری یا حکاکی می کردند و سپس قالب را در
محفظه ای از خاک رس بسیارنرم قرار می دادند و روی آن فلزگداخته می ریختند
حرارت فلز مذاب موم را ذوب میکرد و ظرف بعداز سردشدن پرداخت می شد. برای
ساخت ریتون های سفالی ابتدا قالب مخصوص با شکلهای مورد نظر از فلز یا چوب
ساخته می شد، سپس گل رس رادرقالب قرارمیدادند و پس از خشک شدن ظرف رادرکوره
های مخصوص بارنگ های متنوع لعاب می دادند.
اشکال ریتون
درساخت ریتون ها معمولاازطبیعت الهام می
گرفتندوباتوجه به حیواناتی که درمحیط اطراف آنان زندگی میکردند وازنظرآنها
مظهر زیبایی و قدرت به شمار می آمدند. شکل موردنظر را برای ریتون انتخاب می
نمودند.گاهی ذهن خلاق باعث شکل گیری حیوانات تخیلی و غیر واقعی می شد و آن
را با نهایت دقت و ظرفیت به منصه ظهور می رساندند و معمولا جانورانی
انتخاب می شد که درطبیعت برهمتایان خود برتری داشتند و مظهر قدرت و حکم
فرمایی بودند تا بهتر بتوانند قدرت و شوکت طبقه حاکمه را آشکار سازند و یا
ویژگی خاصی داشتند مثل شتر که صفت اصلی او بردباری در برابر بی آبی است.
بیشتر باستان شناسان درمحدوده های جغرافیایی اشکال گوناگونی از ریتون ها را کشف نموده اند.
در
همدان بیشتر سر شیر و کله قوچ در زیویه کردستان و کوهای سر به فلک کشیده
زاگرس کله قوچ و بز وحشی. در کلاردشت مازندران، ببر در مناطق کویری و گرم و
خشک شتر طرح ریتون ها راشکل می داد.
درکتاب «ماد هخامنشی اشکانی ساسانی» ذکرشده است که اشکال مختلفی ازریتون ها درموزه های جهان نگهداری می شود.
«ریتون
های طلایی موزه متروپولیتن Metropulitin به شکل شیر، ریتون های نقره ای
کلکسیون "کورکی ین Kevorkian" به شکل گاو ، ریتون های نقره ای کلکسیون "شی
مل Schimmel" به شکل قوچ ، ریتون های نقره ای موزه "لِنینگراد" به شکل قوچ ،
ریتون های نقره ای موزه "لوور Lover" به شکل بز و اسب ، ریتون های موزه
"بیرتیش British" به شکل گریفون(موجودات خارق العاده) ، ریتون های نقره ای
موزه "ارمیتاژErmitaga" به شکل بز بالدار ، ریتون های طلایی کلکسیون شخصی
در نیویورک به شکل آهو و سایر ریتون های طلایی و نقره ای هخامنشی که تزیین
بخش موزه های ایران می باشند.»
موارد کاربرد ریتون
«پیوسته در مراسم دینی و سایر تشریفات درباری مورد استفاده قرار گرفته و غیر از موارد فوق کاربرد دیگری نداشته است.»
با
پیدایش این نوع ظرف در زندگی انسان پیوسته در مراسم های خاص ضیافت ها
واعیاد و جشنها از طرف طبقه حاکم مورد استفاده قرار می گرفته و رونق بخش
مجلس اشراف بوده است .
استفاده از این نوع ظروف در تمام طبقات اجتماعی
به کارمی رفته اما نوع جنس آنان متفاوت بوده طبقات پایین جامعه از ریتون
های سفالین استفاده می کردند و طبقات بالا ریتون های طلا ونقره را مورد
استفاده قرار می دادند و در مراسم مذهبی احتمالا بیشتر به صورت گلاب دان ها
به کار می رفته است. با توجه به اینکه دهانه ریتون به صورت سر باز و گشاده
بود. با ریختن عطر در آن ونصب آن در فضای خالی اتاق هاو تالارهای، معابد
آتشکده ها، فضای موجود را معطر و روحانی می کردند.
با ورود اسلام و به
دلیل باورهاواعتقادات خاص دین اسلام از جمله منبع شراب خواری، مخالفت با
چهره نگاری انسان و حیوان در هنر، عملا هنر ریتون سازی نیز به فراموشی
سپرده شد.
ریتون های عصر هخامنشی
با توجه به کشفیات باستان شناسی در شوش ،
ریتون سفالین در ایران از قدمت زیادی برخوردار می باشد. (حداقل ۴۰۰۰سال
ق.م) واوج آن در عصر هخامنشی است .
از آنجا که هنر عصر هخامنشی ، هنر
تجملی و درباری است ، ریتون های هخامنشی ما را از کیفیت هنر درباری و در
واقع گرایش به تجمل پرستی آ گاه می سازد. « همان گونه که تنه قدرتمند
حیوانات واقعی و تخیلی، سنگینی سقف کاخهای تخت جمشید را به دوش می کشند این
بار همان حیوانات با همان ویژگی جامی را بر دوش دارند که جهت استفاده
پادشاهان هخامنشی ساخته شده اند. به طوریقین ، هنرمندان در خلق این جامهای
زرین وسیمین ، به ویژه آنهایی که به طور عمودی بر نیم تنه حیوانات واقعی و
تخیلی اتصال یافته اند از سر ستونهای تخت جمشید الهام گرفته و حتی شیارهای
عمودی سطوح بیرونی جام ها به احتمال با اقتباس از شیارهای قاشقی بدنه ستون
ها چکش کاری گردیده اند».
در ساخت مجموعه تخت جمشید هنرمندانی از سایر
امپراتوری ها حضورداشتند. هنر ریتون سازی نیز تحت تاثیر هنرمندان
اشور،بابل،یونان،مادها،مانا و اورارتو قرارگرفت. هنرمندان هخامنشی با
ابتکار و خلاقیت این هنررابه حدی رساندندکه از نظر تزئین بدنه ، زیبای
وجامی که به طور عمودی روی گرده ی حیوان قرارداده می شد ، درمقایسه با
نمونه های پیش از خودکاملتر و بهتر بودند.
بنابه نوشته کتاب « هنر فلز کاری در ایران » جام های زرین وسیمین این عصربه چهارگروه تقسیم می شوند:
1) جام هایی که به شکل سرجانوران ، معروف به جام های شاخدار
2) جامهایی مزین به دسته ای ازتنه ی کشیده جانوران
3) جام های ساده و بدون دسته
4) جامهای لب تخت
در
واقع نقش جانوران بروی ظروف که تحت تاثیر عقاید جادویی-مذهبی هنر اساطیری
نسل های پیش به وجود آمده درعهد هخامنشیان به تشویق شاهان وبزرگان به مرتبه
کمال وجمال رسیده بود. در کتاب «ماد،هخامنشی،اشکانی،ساسانی » درمورد یکی
اززیباترین نمونه این ریتون ها که با ضرب چکش ازطلای خالص درعهد خشایارشا
ساخته ودرهمدان کشف شده است چنین آمده است که: «درمیان ریتون های هخامنشی
از ویژگی و زیبایی خاصی برخوردار می باشد. امروزه این شاهکار بسیا ارزنده
را در موزه ملی « ایران باستان» درمعرض نمایش قرار داده اند . این ریتون
طلایی که مشتمل بر مجسمه شیر بالدار ومتصل به جامی بلند است ، بدنه آن مزین
به خطوط شیاردار افقی برجسته بوده، اطراف لبه بالای آن نقش گلهای معمول در
نقوش هخامنشی به نام گل های نیلوفر آبی و نقش زنجیره ای می باشد. بال های
شیر تا محاذات گوش های آن بالا آمده ، چگونگی صورت، گردن، دهان، دندان،
چشم، بینی و پنجه های جلو انداخته شیر با نقوش برجسته متعدد تخت جمشید از
نزدیک قابل مقایسه می باشد. بلندی این ریتون ۲۳ سانتیمتر، طول آن در جهت سر
ودم شیر ۲۱ سانتیمتر، پهنای زیرین بدنه آن ۸ سانتیمتر، قطر دهانه بالای
ریتون ۱۲ سانتیمتر، و وزن آن 1875 گرم است.»
ریتونهای مادی
اغلب ریتونهای کشف شده که میتوان با تقریب خوبی آنها را به مادها نسبت داد، از نوع ریتونهای گروه سوم هستند. در میان این ریتونها، ریتون سفالی یافت شده در کلاردشت، اهمیت خاصی دارد. در این ریتون بخش ساغر از بدنه مجسمه جدا نبوده و مجسمه توخالی ساغر را نیز تشکیل میدهد.
پس از هخامنشیان
با آغاز سلطنت سلوکیان، هنر ریتون سازی تا مدتها فراموش شد. فقط پس از ظهور ساسانیان بود که هنرمندان به تدریج، مجددا به این صنعت روی آوردند. استفاده از ریتون تا قرنها پس از حمله اعراب به ایران دوام یافت.
نوشته شده در جمعه بیست و سوم تیر ۱۳۹۱ ساعت 15:57 توسط محسن مدرسی |
Compose MessageCompose New... Delete ReplyReply ForwardSpamMovePrint Actions NextPrevious Press the Enter key to select an item * Inbox 120 * Conversations * Drafts 25 * Sent * Spam * Trash 34 Folders * mohsenam Applications * All My Purchases * Attach Large Files * Automatic Organizer * Calendar * Edit Photos * Evite * Flickr * My Cool Fonts * Notepad * Stationery * Unsubscriber 153 UNREAD EMAILS GO TO INBOX You have no unread emails from contacts. TODAY * Top Stories * Entertainment * Sports * World Oosthuizen, Watson tied heading into last 2 holes (Yahoo! Sports) * Anthony has 43, Knicks top Bulls in Rose's return (Yahoo! Sports) * Avila's homer gives Tigers 13-12 win over Red Sox (Yahoo! Sports) * Hellickson, Rays shut down Yankees 3-0 for sweep (Yahoo! Sports) * Lin feels good, but doubts return for 1st round (Yahoo! Sports) * Tebow draws big crowd to Texas Easter service (Yahoo! Sports) More News TRENDING NOW 1. Julian Lennon 2. Jamie Lee Cur… 3. Sofia Vergara… 4. Snakehead fis… 5. Student loan … 6. Gay BYU stude… 7. Tiger Woods 8. Apple securit… 9. Lisa Robin Ke… 10. Bataan annive… FROM SUBJECT DATE There appears to be a problem loading the message list. Retry Choose your favorite way to communicate. Email SMS Instant Message [Iran_Eshgh] Gozareshi Az Asare Bastani Hezar Saleye Vataneman IRAN TO: 1 More1 recipient CC: recipientsYou More BCC: recipientsYou Hide Details FROM: * Maryam Miss TO: * Undisclosed-Recipient@yahoo.com Message flagged Sunday, April 8, 2012 2:28 PM به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید آشنایی با آثار باستانی هزاران ساله وطنمان ایران تنگ شراب ساسانی با نقش دیونیسوس تنگ شراب ساسانی با نقش دیونیسوس (خدای شراب در اساطیر یونایی)، جنس: نقرهی زراندود، قدمت: سدهی ششم یا هفتم میلادی (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید بشقاب نقرهی ساسانی با نقش بز کوهی در میان شاخههای درخت مو بشقابی با نقش بز کوهی در میان شاخههای درخت مو، جنس: نقره، قدمت: 600 تا 700 پس از میلاد (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید جام طلای 2800 ساله جام، جنس: طلا، ارتفاع: 10.2، قطر: 6.5 سانتیمتر، قدمت: 800 تا 700 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: جنوب غربی دریای خزر، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید ظرف فواره ی آب با قدمت 2800 سال ظرف ترکیبی با شکل خاص، جنس: نقره، قدمت: سده ی هشتم تا ششم پیش از میلاد، اندازه: 24.2 در 21.9 سانتی متر، محل کشف: شمال غربی ایران، محل نگهداری: موزه ی میهو این ظرف به شکل دو شیر غرنده است که پاهای جلوی هر یک بر روی شانه ی دیگری فرود آمده و پاهای عقبی شان بر روی گاوی که بر زمین افتاده قرار دارد. دو شیر به صورت متقارنی (نه به صورت آیینه ای) تجسم شده اند. در بخش پسین دهان شیری که بر روی سر گاو ایستاده است، سوراخی ساخته شده که به صورت دهانه ی فواره عمل می کند. دهان شیر دوم کاملا بسته است ولی در عوض در بخش پسین سر آن سوراخی برای پر کردن ظرف از آب ساخته شده است. دهانه ی این سوراخ به گونه ای است که حدس زده می شود این دهانه قابل بستن بوده. بدن هر شیر از دو بخش استوانه ای بالایی و پایینی تشکیل شده است که بخش اتصال آنها مشخص است. پاهای جلویی هر شیر به صورت لوله مانند عمل می کنند و اجازه می دهند تا آب از سوراخ پرکننده به سوراخ فواره مانند جریان یابد. بدن گاو که آن نیز از استوانه ای توخالی تشکیل شده است، به صورت پایه برای ظرف عمل می کند و ارتباط داخلی ای بین بدن شیرها و بدن گاو وجود ندارد. به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید لباس ابریشمی سبک ساسانی با قدمت 1300 سال موزه ی ارمیتاژ در کاوشهایی که در سال 1969 در سایت باستانی در شمال قزاقستان داشت، لباسی را با پارچه ی ابریشمی، نشان داده شده در شکل بالا، در گوری متعلق به سده ی هشتم میلادی یافت. نقش این پارچه سیمرغ را نشان می دهد که از نقوش معروف دوره ی ساسانی است و قطعات پارچه های مختلفی با این نقش در موزه های دیگر وجود دارند. یافت این پارچه که زمان آن تنها یک سده پس از سقوط امپراتوری ساسانی است نشان می دهد که سنت پارچه بافی ساسانی، حتی پس از از میان رفتن حکومت ساسانیان، به صورت گسترده ای در ایران و نقاط دیگر حضور داشته. این لباس اکنون در موزه ی ارمیتاژ قرار دارد. به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید کاسه ی زیبای طلایی با قدمت 2400 سال دو کاسه که یکی داخل دیگری قرار گرفته، جنس: طلا، قطر: 16.1 سانتی متر، قدمت: سده ی سوم یا چهارم پیش از میلاد، ایران، کلکسیون سیبریایی پیتر یکم به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید پایهی برنزی 4000 ساله پایه ی ظرف به شکل موجودی گاومانند، جنس: برنز، ارتفاع: 24.6، پهنا: 22.4، قطر: 12.8 سانتیمتر، قدمت: 2300 تا 2000 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید کوزه ی هخامنشی کوزه، جنس: نقره و طلا، قدمت: 350 تا 325 پیش از میلاد (دوره ی هخامنشی)، اندازه: 11.3 در 27 سانتی متر، محل کنونی: موزه ی پاول گتی به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید کوزههایی با شکلهای خاص با قدمت 5000 تا 2000 ساله اندازه: 19.4 در 27.2 در 14.3 سانتیمتر، قدمت: 1400 تا 800 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 18.4 در 7.1 در 21.4 سانتیمتر، قدمت: هزارهی نخست پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 20.8 در 27.1 در 13.4 سانتیمتر، قدمت: 1000 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 23.6 در 29.1 در 17.2 سانتیمتر، قدمت: 1000 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 15.8 در 9.8 در 13.7 سانتیمتر، قدمت: 250 پیش از میلاد تا 225 پس از میلاد (دورهی اشکانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 10.7 در 9.9 در 18 سانتیمتر، قدمت: 1350 تا 800 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 20 در 11.3 در 27.3 سانتیمتر، قدمت: 3200 تا 2100 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: آذربایجان، ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 21.5 در 8.8 در 22.8 سانتیمتر، قدمت: 1350 تا 800 پیش از میلاد ، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 20 در 13 در 26.9 سانتیمتر، قدمت: 250 پیش از میلاد تا 225 پس از میلاد (دورهی اشکانی)، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 19.1 در 26.7 در 17.6 ساتنیمتر، قدمتک 1350 تا 800 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید لیوان دستهدار 3000 ساله با نقوش هندسی لیوان دستهدار تزیین شده با نقوش هندسی، جنس: سفال، ارتفاع: 9.7 سانتیمتر، قطر: 10.7 سانتیمتر، قدمت: 1000 تا 600 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید بز کوهی سه هزار ساله از جنس برنز بز کوهی، جنس: برنز و سنگ، ارتفاع: 26، پهنا: 15.8، قطر: 8.7 سانتیمتر، قدمت: 1000 تا 800 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید ظرف آب دورهی اشکانی به شکل گاو ظرف آب به شکل گاو، جنس: سفال، اندازه: 23 در 29.2 در 12.3 سانتیمتر، قدمت: 160 پیش از میلاد تا 226 پس از میلاد (دورهی اشکانی)، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید کاسهی بیضیشکل دورهی ساسانی کاسه ی بیضی شکل، جنس: نقرهی زراندود، ارتفاع: 7.3، پهنا: 12.8، طول 27 سانتیمتر، قدمت: 225 تا 650 میلادی (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید بشقاب نقرهی ساسانی با نقش اسب بشقاب با نقش اسب، جنس: نقره و طلا، قطر: 21.8 سانتیمتر، قدمت: 700 میلادی (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید ظرف دورهی اشکانی به شکل جانور خیالی ظرفی به شکل جانور خیالی، جنس: سفال، اندازه: 15.2 در 28.4 در 12.1 سانتیمتر، قدمت: 250 پیش از میلاد تا 225 پس از میلاد (دورهی اشکانی)، منطقهی جغرافیایی: شمال ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید ظرف بیضی شکل ساسانی با نقش درخت مو ظرف بیضی شکل، جنس: طلا و نقره، اندازه: 19.2 در 12.8 سانتیمتر، ارتفاع: 4.5 سانتیمتر، قدمت: سده ی هفتم میلادی (دوره ی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید کاسهی پایهدار ساسانی کاسهی پایهدار، جنس: نقره، ارتفاع: 10.2، قطر: 18 سانتیمتر، قدمت: 500 تا 600 میلادی (دوره ی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید تکوک ساسانی به شکل بز تکوک به شکل بز، جنس: طلا و نقره، اندازه: 15.5 در 25.4 سانتیمتر، قدمت: سدهی چهارم میلادی (دوره ی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران یا افغانستان، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید سردیس اسب از جنس عقیق، دورهی ساسانی سردیس اسب، جنس: عقیق، اندازه:12 در 6 در 6 سانتیمتر، قدمت: 225 تا 650 میلادی (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید پیشزرهی طلایی 2800 ساله بخشی از یک پیشزره (بخش پیشین زره که روی سینه قرار میگیرد) با نقش موجودات اسطورهای که دارای قدرت جادویی برای محافظت جنگجو تصور میشدند، جنس: طلا، اندازه: 9.3 در 18.5 سانتیمتر، قدمت: 800 تا 500 پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید بشقاب نقرهی ساسانی با نقش پرندگان در میان درخت مو بشقاب با نقش درخت مو، پرندگان و سگان، جنس: نقرهی زراندود، قطر: 12.4 سانتیمتر، قدمت: سدهی ششم و هفتم میلادی (دورهی ساسانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید تندیس سههزارسالهی زن از جنس عاج تندیس زن، جنس: عاج، ارتفاع: 22.5 سانتیمتر، پهنا: 8.5 سانتیمتر، قدمت: هزارهی نخست پیش از میلاد، منطقهی جغرافیایی: جنوب غربی دریای خزر، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید تکوک نقرهای اشکانی به شکل شیر تکوک به شکل شیر، جنس: نقرهی زراندود، ارتفاع: 25.8، پهنا: 26.9 سانتیمتر، قدمت: سدهی نخست پیش از میلاد تا سدهی نخست پس از میلاد (دورهی اشکانی)، منطقهی جغرافیایی: ایران، محل نگهداری: موزهی اسمیتسونیان به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید هاونهای سفالی دو هزار ساله هاونهایی از جنس سفال متعلق به 2300 تا 1900 سال پیش ایران که اکنون در موزهی اسمیتسونیان نگهداری میشوند. اندازه: 10.9 در 12.8 در 12.3 سانتیمتر به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 7.6 در 11.1 در 10.4 سانتیمتر به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید اندازه: 10.6 در 12.7 در 12.2 سانتیمتر به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید 5000 سال شکوه و عظمت حیرت انگیز 5000 YEARS of MAGNIFICENT WONDERS این مجموعه بی نظیر تاریخی محصول سال 2009 موسسه QUESTAR ،سفری علمیست به ماورای زمان که به تجسس در رمز و رموز بیش از 65 میراث عظیم بجا مانده تاریخ 5000 ساله باستان در خلال بیش از 11 ساعت برنامه ویدئویی مستند می پردازد.در این مجموعه از بازسازی صحنه ها هم بصورت واقعی هم بصورت دیجیتال برای خلق تصاویر استفاده شده است. 6 عدد دی وی دی قیمت 10000 تومان خرید پستی 6 عنوان جداگانه در این مجموعه مستند وجود دارد که عناوین و مشخصات هریک از آنها بشرح ذیل است: 1- مصر باستان در این مجموعه مستند با استفاده از فیلمبرداری سرصحنه و مدلسازی کامپیوتری فعالیتهای کارگران و معماران در حال ساختن بزرگترین بناهای تاریخی ساخته دست بشر مثل ابوالهول،اهرام ثلاثه،معبد هاتشپسوت،مقبره رامسس کبیر،دره خدایان و ... به تصویر کشیده شده است. 2- رم باستان چگونگی مهندسی و ساخت ساختمانها و ابنیه مشهور رم باستان مثل سیرکوس ماکسیموس،تالار تریجان،پانتئون و کولوزیوم در این مستند نمایش داده شده است. 3- یونان باستان بررسی خواستگاه تمدن غربی بهمراه ریخت شناسی معماری ساخته های مشهور یونانیان باستان مثل کاخ کنوسوس،مجسمه هلیوس و پارتنون و ... از طراحی،ابتکار گرفته تا اجرا و پیاده سازی در این مجموعه گردآوری گردیده است. 4- رازهای سرزمین مقدس کشف هر رمز از سرزمین مقدس،صدها راز دیگر در بین صخره ها و غارهای این مکان را فرا روی محققین قرار می دهد.این برنامه به معرفی اماکن الهام بخش و متبرک این سرزمین همچون کلیسای ناتی بیتی،کوه سینا،ویلینگ وال،معبد هرود و ... می پردازد. 5- شگفتیهای جهان در طول زمان تاریخچه و رموز بناهای بی نظیر و شگفت انگیز قدیمی جهان مثل تاج محل،شهر ممنوعه،مانت راشمور،آنگکور وات و ...در این مستند نمایش داده می شود. 6- عجایب هفتگانه دنیای باستان رمزگشایی شگفتیهای جهان باستان چون هرم گیزا،باغهای معلق بابل و سایر ساخته های قدیمی و بی بدیل بشر مثل پارتنون،پترا،بیت المقدس،تاج محل،کولوزیوم،دیوار بزرگ چین،ارتش رسی و ... در این مجموعه گردآوری شده است. 6 عدد دی وی دی قیمت 10000 تومان خرید پستی هم اکنون کل این مجموعه نفیس مستند بصورت یکجا برای استفاده شما عزیزان آماده گردیده است.
نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 4:12 توسط محسن مدرسی |
نظریه بردیای دروغین [ویرایش]
روایت هرودوت از به پادشاهی رسیدن داریوش چنین است
گئومات (سمردیس) یا بردیای دروغین پس از دستیابی به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر اتانس (هوتن) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. او از دختر خود پرسوجو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق را به پدر اطلاع داد. هوتن یک دستهٔ شش نفره، از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند. هرودوت این قیام را قیام هفت یار نام نهادهاست.[۳]
گزنفون و کتزیاس نیز با هرودوت در موضوع کشته شدن بردیا به فرمان کمبوجیه همداستان هستند [۴]. کتزیاس اسم این مغ را سپنتدات یعنی دادهٔ مقدسات نوشتهاست که به زبان امروزی اسفندیار میشود.[۵] گزنفون نوشته است این مغ با تسلطی که بر روی کمبوجیه داشت ذهن پادشاه را بر ضد برادرش مشوب ساخت و پس از قتل بردیا خود به جای او ادعای پادشاهی کرد.[۶]
در روایات داریوش هیچ اشارهای به شباهت مغ با شاهزادهٔ واقعی بردیا نشدهاست و این داستان باید از مبالغات شاعرانهٔ معمول مورخان قدیم یونان سرچشمه گرفته باشد.[۷] داریوش در سال ۵۲۲ پیش از میلاد گئومات (بردیای دروغین) را به قتل رساند.[۸] بدین منوال تخت و تاج پادشاهی ایران به داریوش رسید.[۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]
نظریهٔ قتل بردیای واقعی بهدست داریوش [ویرایش]
برخی از دانشمندان مدرن، برای نمونه آلبرت امستد آشورشناس آمریکایی عقیده دارند، مردی که بر کمبوجیه شورید برادر واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گئومات نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد.[۱۸][۱۹]بردیا یک دختر بنام پارمیس از خود بجا گذاشت که داریوش وقتی شاه شد با او ازدواج کرد تا جایگاه خود را وجهه قانونی ببخشد. [۲۰][۲۱]
شورش در استانها [ویرایش]
پس از پادشاهی داریوش، کلیه استانها سر به شورش برداشتند که داریوش و یارانش طی ۱۹ نبرد، ۹ پادشاه را که با وی به منازعه برخاستند، سرکوب کرد. اولین طغیان در عیلام روی داد. در ماد هم یک مدعی که خود را از اخلاف هووخشتره میخواند، مدعی سلطنت ماد بود. در پارس یک مدعی دیگر خود را بردیا پسر کوروش خواند. این نکته که شورشیان همواره در یک زمان سربرنمیداشتند و هدف مشترک یا پیوند اتحادی هم با یکدیگر نداشتند، عامل عمدهای بود که داریوش را در دفع شورشها یاری کرد. طغیان بابل نیز کمتر از دیگر طغیانها، موجب دغدغهٔ خاطر داریوش نبود. تمام این اغتشاشها که در ارمنستان، ماد، کردستان، رخج، و مرو روی داد، با خشونت سرکوب شد و داریوش خشونت را در این مواقع همچون وسیلهای تلقی میکرد که میتوانست از توسعه و تکرار نظایر این حوادث، جلوگیری کند. [۲۲] در بند شانزدهم کتیبه بیستون درباره شورش پارت (خراسان) و گرگان چنین آمدهاست
پارت و گرگان بر من شوریدند و ویشتاسپ پدر من در پارت بود. پس از آن سپاه پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم. وقتی که این سپاه به ویشتاسپ رسید، عازم جنگ دشمن شد. در محلی موسوم به ویش پااوزت در پارت با آنان جنگید. اهورامزدا مرا یاری کرد و به ارادهٔ او ویشتاسپ شورشیان را شکست داد. پس از آن مملکت مطیع من شد.[۲۳]
کتیبه بیستون که گزارش این جنگهای تمام نشدنی است، نشان میدهد که او نظم و امنیت شاهنشاهی را به بهای چه اندازه رنج و سعی مستمر و بیانقطاع توانستهاست، تأمین کند. ساتراپهایی که کوروش بعد از فتح و ضبط ولایات در هر قلمرو تازهای گماشته بود، اکثراً درین ایام، خود رأی شده بودند و سپاه و تجهیزات هم در اختیار داشتند. با مرگ کمبوجیه و قتل کسی که بسیاری از مردم ولایات او را پسر کوروش، شناخته بودند، تعدی این حکام استقلالجوی، به ناخرسندی مردم انجامیدهبود و مردم استانها، بهانه برای شورش بدست میآوردند. داریوش مردی جهاندیده بود و با ازدواج با دختر کوروش و با تعدادی از دختران خانوادههای بزرگ پارسی او را در موقعیتی قرار دادهبود که نجبای پارسی و مادی هر یک بخاطر خویشاندی نسبی و یا سببی خویش، نسبت به این پادشاه نوخاسته که در حمایت و تبعیت از وی، همپیمان هم شده بودند، وفادار و حتی علاقمند بمانند.[۲۴]
تشکیلات داریوش [ویرایش]
بازگرداندن امنیت در تمام این نواحی شورش زده، طبعاً هم ضرورت ایجاد یک سازمان سامانمند اداری را به داریوش الهام کرد و هم وسایل و تجارب لازم را در اختیارش گذاشت.[۲۵] داریوش اهتمام فراوانی از خود برای ساماندهی تشکیلات داخلی کشور به خرج داد به طوریکه نظام تشکیلاتی که وی بنیان نهاد، مدتها بعد با اندک تغییری، توسط سایر حکومتها از جمله سلوکیه، ساسانیان و حتی اعراب دنبال گردید. داریوش فوقالعاده مراقب بود که از طرف مأمورین دولتی تعدی به مردم نشود و با این مقصود همواره در ممالک ایران حرکت و از نزدیک به امور سرکشی میکرد. نجبا که از این مراقبت شاه دلخوش نبودند او را دوره گرد نامیدند ولیکن مورخین این سخریه را برای او بهترین تمجید میدانند.[۲۶] در زمان او یک دستگاه منظم اداری در کشور بوجود آمد که تمرکز امور را ممکن میساخت و ظاهراً تا حدی نیز از نظام رایج در مصر که داریوش در جوانی و در ضمن اقامت سه سالهٔ خود در آنجا با آن آشنا شده بود، الهام میگرفت چون نجبا و اعیان پارسی و مادی که غالباً روحیهٔ نظامی داشتند، به کارهای دبیری تن در نمیدادند، این کار به دست اقوام تابع افتاد و اقوام آرامیها که درین امور سررشته را به دست گرفتند، زبان آرامی را در قلمرو هخامنشیها زبان دیوانی و اداری کشور کردند.[۲۷] داریوش در طول ۳۶ سال پادشاهی خود، اقداماتی به شرح ذیل انجام داد.
تقسیم قلمرو شاهنشاهی به چندین ساتراپ [ویرایش]
داریوش سرزمینهای ایران را به چند قسمت تقسیم نموده، برای هر کدام یک والی معین نمود. به زبان آنروزی (خشترپاون) میگفتند یعنی حامی یا نگهبان مملکت. یونانیها، ساتراپ، به معنی استاندار و ساتراپی عموما یعنی استان نوشتهاند و تعداد بخشها را بین بیست الی بیست و شش بخش ذکر کردهاند ولیکن تعداد ولایات در کتیبهٔ نقش رستم به سی ولایت میرسد. برای اینکه کارها همه در دست یک نفر نباشد، دو نفر از مرکز مأمور میشدند که یکی به فرماندهی قشون محلی منصوب بود و دیگری به اسم سردبیر که کارهای کشوری را اداره میکرد. سردبیر در واقع مفتش مرکز در ایالات بود و مقصود از تأسیس این شغل این بود که مرکز بداند احکامی که به ساتراپ صادر میشود اجرا میگردد یا نه. مفتشینی که از مرکز برای دیدن اوضاع ایالات مأمور میشدند، لقب چشم و گوش دولت را داشتند.[۲۸] درست است که این ساتراپها در حوزهٔ حکومت خویش مثل یک پادشاه دست نشانده، قدرت و حیثیت بلامنازع داشتند اما در واقع تمام احوالشان تحت نظارت دقیق و بلاواسطهٔ شاه و «چشم» و «گوش» او بود و این نکته کمتر به آنها مجال میداد که داعیهٔ استقلال یا فکر تجاوز از قانون پادشاه را در خاطر بگذرانند. این نظارتها در عین حال هم رعیت را از استثمار و تعدی ساتراپها در امان نگه میداشت و هم به ساتراپها اجازه نمیداد تا با جمع آوری عوارض و مالیاتهای بیجا خزانهٔ خود را تقویت کنند و لاجرم به فکر توسعهٔ قدرت بیفتند.[۲۹]
ایجاد راه شاهی [ویرایش]
از جمله اقدامات داریوش در این زمینه میتوان به ایجاد راه شاهی که سارد پایتخت سابق لیدی، را به شوش پایتخت هخامنشیان وصل میکرد. یک راه دیگر نیز بابل را به مصر مربوط میکرد.
ایجاد لشکر جاویدان [ویرایش]
برای اینکه نیروی نظامی بقدر کفایت و با سرعت به جاهای لازم برسد، داریوش لشگری ترتیب داده بود که موسوم به لشکر جاویدان بود، زیرا هیچگاه از تعداد آنها نمیکاست و فوراً جاهای خالی را پر میکرد. تعداد این لشکر ده هزار نفر بود.[۳۰]
تنظیم مالیاتها [ویرایش]
مورخین یونانی نوشتهاند داریوش برای هر ایالتی مالیات نقدی و جنسی معین کرد. پلوتارک مورخ یونانی مینویسد «داریوش در صدد تحقیق برآمد تا معلوم نماید که مالیات تعیین شده، بر مردم گران است یا نه و چون جواب آمد که گران نیست و مردم میتوانند بپردازند، باز مالیاتها را کم کرد تا تحمیلی بر مردم نشود.»
در پادشاهی کوروش و کمبوجیه مالیات ثابت رسم نبود. درآمد عمومی فقط از راه هدایا و تقدیمی فراهم میگشت. به مناسبت برقراری مالیات این شایعه در میان پارسیان رواج یافته بود که داریوش تاجر است و از هرجا که میتواند عایدات فراهم میکند. کمبوجیه جبار و به منافع اتباع خود بیاعتنا و کوروش پدر و حامی اقوام و ملل که با قلبی مهربان و رئوف، پیوسته در اندیشهٔ آسایش رعایای خویش بود.[۳۱]
همچنین آمدهاست که در زمان داریوش مصر رفاهیت داشته ولیکن در سالهای آخر سلطنت داریوش، در مصر بواسطهٔ مالیاتهای گزاف، زارعین مصری شورش کردند.[۳۲]
ارتباط دادن دریای مدیترانه و دریای سرخ [ویرایش]
وقتی داریوش در هند بود مشاهده کرد که بازرگانی مصر و شامات با هند از راه خشکی مشکل است و حمل و نقل گران تمام میشود این بود که امر کرد، که کانالی که امروزه به نام کانال سوئز معروف است و نخستین بار در سال ۶۰۹ پیش از میلاد ایجاد شده و در زمان داریوش پر شده بود، را پاک کرده و سیر کشتیها را در این کانال، برقرار نمودند.[۳۳] گویا داریوش در سر راه خود به مصر این آبراه ناتمام را دیده بود و دربارهٔ آن از مردم پرسشهایی کرده بود. در سنگ نوشتههایی که به خط هیروگلیف مصری به یادبود ساختن این کانال، در دست است، اشاراتی به این پرسشها وجود دارد.[۳۴] سه سنگنوشته از داریوش در کانال سوئز کشف شده که مفصلترین و مهمترین آنها ۱۲ سطر دارد و مشتمل است بر مدح اهورامزدا و معرفی داریوش و دستور حفر ترعهٔ سوئز. دو کتیبهٔ دیگر کوچکترند و مشتمل بر معرفی داریوش هستند.[۳۵]
یکسان کردن واحد پول و واحد اندازهگیری [ویرایش]
ارتباط اقتصادی دایم، بین تمام ولایات، یک دستگاه واحد پول و یک نظام اوزان و مقادیر قابل تبدیل را، در سراسر کشور الزامی مینمود. سکههای طلایی که در این دوران، در تمام ایران رواج پیدا کرد، به سکه دریک موسوم بود. در تاریخ جهان، لیدیه نخستین مملکتی بود که سکه در آنجا زده شد ولی در تاریخ ایران، در زمان داریوش بود که نخستین سکهٔ متعلق به ایران بوجود آمد.
بازسازی نیایشگاهها [ویرایش]
داریوش در سنگنوشته بیستون از بازسازی نیایشگاههایی که گئوماتمغ ویران کرده بود، سخن میگوید. همچنین برای دلجویی از مصریها که در زمان کمبوجیه نیایشگاههایشان ویران شده بود، به معابد آنها رفته و ادای احترام کرد و نیایشگاه تازهای در آمون، برای مصریان ساخت که خرابههای آن، هنوز از مملکتداری داریوش حکایت میکند. کاهن بزرگ مصر را که به شوش تبعید شده بود، به مصر بازگرداند و او را بسیار احترام کرد. بواسطهٔ این اقدامات مصریها از داریوش راضی شده و او را یکی از قانونگذاران بزرگ خود دانستند.[۳۶]
داریوش بزرگ در کتاب مقدس [ویرایش]
داریوش همچنین در بازسازی معابد یهودیان که توسط بخت النصر ویران شده بود، به یهودیان یاری کرد. نام داریوش بزرگ در کتاب مقدس عهد عتیق، در ۲۵ آیه، ذکر شدهاست. در کتاب مقدس دربارهٔ ثبات و تزلزل ناپذیری قوانین ماد و پارس در کتاب دانیال و استر سخن رفته است. به رغم اشکالی که در صحت و قدمت اصل آن کتابها هست، باز روی هم رفته، اهمیتی که قانون در حفظ وحدت امپراتوری داریوش و اخلاف او داشته است، بیان میکند حتی افلاطون نیز نقش قانونهای داریوش را در حفظ و ادارهٔ کشور وی نشان گوشزد کرده است.[۳۷]
لشکرکشیهای داریوش بزرگ [ویرایش]
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 3:10 توسط محسن مدرسی |
داریوش یکم
(به
:
)، پسر
، ملقب به
داریوش بزرگ
، سومین پادشاه
بود. وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، با کمک تعدادی از رؤسای هفت خانوادهٔ اشرافی
با کشتن
بر تخت نشست. پس از آن به فرونشاندن شورشهای داخلی پرداخت. نظام شاهنشاهی را استحکام بخشید و سرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت
(تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود.
از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزدیک شیراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ایرانیان با یونانیان در مکانی به نام ماراتون در زمان اوست. آغاز ساخت پارسه
داریوش بزرگ |
---|
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 3:7 توسط محسن مدرسی |
بنام اهورامزدای پاک پرودگار جان و خرد
با امید باینکه بکمک ایزدان پاک بتوانیم خط اجداد کهن خویش را بار دیگر بروی نوشتارها بیآوریم و به آن افتخار بورزیم.
زبانهای ایران باستان
در حدود پنچ هزار پیش از تاریخ ترسائی ( در منطقه از جنوب روسیه از کرانه های شرق رودخانه دنیپر تا شمال قفقاز حدودا تا غرب کوههای اورال اقوامی زندگی میکردند که بنا به نوشته های فرانتس بوپ آلمانی (۱۸۶۸-۱۷۹۱ ) بآنها نام گروههای هند و اروپائی داده ، در اواسط هزارهَ دوم پیش از تاریخ ترسائی گروهی از این اقوام که خود را ( آریا) می نامیدند جدا شده و سرزمینی را در فلات کنونی ایران بتصرف در آورده و برآن نام ایران نهادند .
* * *
در اوایل هزاره پیش از تاریخ ترسائی ایرانیان در سرزمینهای بین هرات تا مرو زندگی میکردند و حکومتی تشکیل دادند که متاسفانه موجودیت آنها در حمله تازیان ( اعراب ) از بین رفته و فقط اخباری از آن در نبشتارهای پیر دیر فردوسی بزرگ در کتاب شاهنامه بصورت افسانه های پیشدادیان و کیانیان به شعر و نثر آمده .
* * *
در اواخر سده هشت پیش از تاریخ ترسائی دیوکس پیشوا وپادشاه مادی دولت ماد را در همدان بنیان نهاد ولی در بنیان تحت نظر دولت آشور بود . در اوایل سده هفتم هخامنش در منطقه ای بنام پارسومش ( این ناحیه در نزدیکی شوش می باشد ) دولت پارسی هخامنشی را بوجود آورد ولی این دولت نیز تابع دولت ماد بود .
* * *
هوخشتره در سالهای ۶۱۲ پیش از تاریخ ترسائی با تصرف نینوا پایتخت دولت آشور دولت مستقل ماد را تشکیل میدهد .در سال ۵۵۰ پیش از تاریخ ترسائی کوروش پارسی ( کوروش سوم ) با شکست آستیاگس پدر بزرگ خودش دولت ماد را منقرض نموده و دولت مستقل وجهانی پارسی و مادی را بوجود می آورد . در سال ۳۳۱پ.ت.ت. دولت هخامنشی در زمان داریوش سوم بوسیله اسکندر مقدونی در اثر خیانت عده از افراد دو رگه یونانی پارسی منفرض میشود . زبان ایرانیان را در تمام این دوران تا پایان سلسله هخامنشی از لحاظ زبان پارسی می توان دوران زبان باستانی ایرانیان نام نهاد .
* * *
متاسفلنه از هزار تا هفتصد سال پ.ت.ت از زبان ایرانیان و آریائیها زمانی که ایرانیان بر نیمی از جهان با عدالت حکومت میکردند اثری بجای نمانده و فقط از طریق زبانهای منشعب شده از آنها دانشمندان زمان توانسته اند آنها را باز سازی نمایند
در اوایل سده های هزاره پ.ت.ت ایرانیان باستان گروههای مختلفی را تشکیل داده که هر کدامشان زبان مخصوصی را برای خود اختصاص دادند و بدین ترتیب است که زبانهای منشعبه از زبان باستانی ایرانیان بوجود آمده . و ما فقط تنها از این زبانهای منشعب شده است که اثراتی پیدا میکنیم .
* * *
۱) سکائی : از این زبان تعدادی لغت در نوشتارهای و یونانی و لاتینی و هندی به جای مانده است .
۲) مادی : از این زبان نیز تعدادی لغت در نوشته های باستانی و یونانی باقی مانده است .
۳) اوستائی : تنها اثری که از این زبان باقی مانده فقط کتاب اوستا می باشد .
۴) فارسی باستان : تنها اثریکه از این زبان باقی مانده کتیبه های شاهان هخامنشی است .
* * *
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 3:2 توسط محسن مدرسی |
میخی اکدی
دبیرهٔ میخی اکدی، دبیرهای میخی بود که در سال ۲۳۵۹ پیش از میلاد، از دبیرهٔ میخی سومری، گرفته و سازگار شد. در همان زمان، بسیاری از واژههای سومری به زبان اکدی راه یافتند و واژهنگارهای سومری، در هر دو زبان سومری و اکدی خوانده میشدند. این زبان دارای ۲۰۰ تا ۴۰۰ نشانه و یا حتی بیشتر است، که بسیاری از آنها دارای چند تلفظ میباشند. این دبیره برای نوشتن زبان اکدی که یکی از زبانهای سامی در میانرودان(عراق، سوریه و ایران امروزی) بوده، در میان سالهای ۲۸۰۰ پیش از میلاد تا سال ۵۰۰ میلادی به کار میرفتهاست.
میخی ایلامی [ویرایش]
دبیرهٔ میخی ایلامی، دبیرهای میخی است که از ۲۵۰۰ پ. م. تا ۳۳۱ میلادی به کار میرفتهاست. این دبیره از دبیرهٔ میخی اکدی بدست آمدهاست. دبیرهٔ میخی ایلامی از ۱۳۰ نشانه ساخته شدهاست، که این تعداد بسیار کمتر از دیگر دبیرههای میخی است.
میخی اوگاریتی [ویرایش]
میخی اوگاریتی، دبیرهای میخی و ابجد است، که از ۱۵۰۰ پ. م. برای نوشتن زبان اوگاریتی به کار میرفتهاست. در سال ۱۹۲۸ در اوگاریت(رأس شمراء امروزی) در سوریه، کتیبهای به زبان مردهٔ سامی شمالخاوری یافت شد که ۳۱ حرف داشت.
لوحهای گلی که به اوگاریتی نوشته شدهاند، دیرینهترین گواهی چیدمان الفبایی سامی خاوری و جنوبی است .
این دبیره، از چپ به راست نوشته میشود.
میخی هخامنشی [ویرایش]
خط میخی هخامنشی به احتمال زیاد توسط داریوش بزرگ ایجاد شدهاست. این نوع خط میخی که متشکل از ۳۶ علامت است. آخرین نوع خط میخیاست که ابداع شدهاست (در سدهٔ ششم پیش از میلاد). این خط برای نوشتن کتیبههای هخامنشی به کار رفتهاست. خط میخی هخامنشی خطی نیمه الفبایی نیمه هجایی است به علاوهٔ ۸ اندیشهنگاشت که برای لغات پر استفاده مثل شاه، کشور و اهورامزدا به کار میروند. این خط از سادهترین خطوط میخی است. تنها خط میخی اوگاریتی است که از آن ساده تر است و صد در صد الفبایی است. این خط همکنون در استاندارد یونیکد (۴٫۱) پذیرفته شده و بازهای به آن اختصاص داده شدهاست.
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 2:57 توسط محسن مدرسی |
میخی به آن دسته از خطوط (دبیرهها) گفته میشود که نمادهایی شبیه میخ دارند. خطوط میخی متفاوتی وجود دارند که برای نوشتن زبانهای مختلفی به کار میروند. از گونههای مختلف خط میخی میتوان به میخی سومری، اکدی، ایلامی، اوگاریتی اشاره کرد و همچنین خط میخی هخامنشی که برای نوشتن فارسی باستانی بکار میرفتهاست. تمام خطوط میخی که تا کنون رمزگشایی شدهاند از چپ به راست نوشته میشوند. این خط که برخی معتقدند مبنایی اندیشهنگاشتی دارد، در همه کشورهای آسیای غربی بکار میرفتهاست. پژوهشگران، سومریان را ابداع کنندهٔ خط میخی میدانند.
نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 2:54 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 21:33 توسط محسن مدرسی |
خط شناسي »
دستخط هركس اسرار نهفته اي را در مورد شخصيت او آشكار مي كند.
تحليل دستخط هرفرد مي تواند بيش از 100 خصوصيت از شخصيت او را براي ما معرفي كند
و ما مي توانيم نكات مهمي را در مورد خصوصيات فرد و روابط شخصي و روابط شغلي وي دريابيم.
ميخواهيد به برخي از حقايقي كه در دستخط شما نهفته ، آگاهي يابيد؟!…
ما در اين مورد به شما كمك كرده ايم:
ميزان شيب دستخط هركس، نشاندهنده نوع واكنش عاطفي فرد در موقعيتهاي عاطفي است.
هر قدر دستخط شما به سمت راست يا چپ متمايل باشد ( شكل 1 و 2 ) ، واكنش شما در قبال مسايل زندگي، عاطفي تر است. يعني: « شما تحت فرمان قلب خود هستيد». و اگر دستخط شما حالت عمودي دارد (شكل3) ، واكنش هاي شما بيشتر منطقي و عقلاني است. يعني معمولاً براساس حقايق، اطلاعات و منطق، واكنش نشان مي دهيد و واكنش شما در قبال مسايل مختلف زندگي، كمتر جنبه احساسي دارد. يعني: « شما تحت فرمان مغز خود هستيد».
مردم به روشهاي مختلفي مي انديشند. شما چطور!؟… آيا درك بسيار سريعي داريد و قبل از آنكه توضيح گوينده راجع به مسئله اي به پايان برسد، منظور وي را به خوبي در مي يابيد و يا خير، در اين زمينه كندتريد و بايد با دقت بيشتري به مطالب توجه كنيد و دير به نتيجه گيري مي پردازيد؟
نحوه نوشتن حروف m و n بيانگر روش تفكر شماست ( در زبان فارسي، احتمالاً طرز نوشتن حروف دندانه دار مثل « س » و «ش » و غيره مي تواند روش تفكر شخص را نشان دهد).
اگر شما حروف m و n را بصورت نوك تيز مي نويسيد كه شبيه w و u مي شود( شكل 4 )، شما فردي سريع الانتقال هستيد كه مسايل را خيلي زود درك مي كند. اما اگر حروف m و n را به شكل قوس دار مي نويسيد (شكل 5) ، شما فردي دقيقتر هستيد ولي سرعت درك كمتري داريد.
دستخط و قدرت تجزيه و تحليل فرد
اگر شما حروف m و n را بصورت خطوطي شكسته مي نويسيد ( شكل6)، بطوري كه در بين دندانه ها، حرف v كوچكي ايجاد مي شود، شما از قدرت تحليل خوبي برخورداريد. اما اگر دندانه هاي حروف m و n را قوس دار مي نويسيد (مثل دستخط بچه هاي ابتدايي)، در زمينه تجزيه و تحليل مسايل ضعيف هستيد (شكل7).
دستخط و رك گويي شخص
اگر در زندگي شخصي رك گو و صريح هستيد و براي طرح يك موضوع اصلاً طفره نمي رويد و زياد به مقدمه چيني نمي پردازيد، شما معمولاً نخستين حرف از هركلمه را از بالاي خط تراز، نمي نويسيد(شكل8). اما اگر نخستين حرف از هر كلمه را از روي خط تراز شروع مي كنيد (شكل9) ، شما فردي هستيد كه در رفتار و گفتار خود حاشيه مي رويد و حرفتان را رك و صريح بيان نمي كنيد. مثلاً ابتدا از وضعيت آب و هوا مي گوييد، بعد راجع به بازي فوتبال شب قبل صحبت مي كنيد و بعد شروع به گفتن حرف مورد نظرخود مي نماييد.
اكنون شما چه فكر مي كنيد!؟. . .
اكنون شما فكر مي كنيد، فردي كه تحت فرمان مغز خويش است، مطالب را سريع درك مي كند، تحليل گر است و رك گو مي باشد، با فردي كه تحت فرمان قلب خويش است، مطالب را بطور آهسته تر و دقت و توجه بيشتري درك مي كند، چندان تحليل گر نيست و در گفتار و كردار خود، مستقيم به سر اصل مطلب نمي رود، آيا اين دو نفر مي توانند با هم دوست شوند، ازدواج كنند و سازگاري داشته باشند!؟…
البته من ! فكر ميكنم، شناخت ، درك، معتبر شمردن و احترام گذاشتن به تفاوتهاي يكديگر، مي تواند مسيري طولاني به سمت سازگاري و توافق دو نفر باشد و تحليل دستخط افراد، نه مانع سازگاري و به تفاهم رسيدن آنها باهم ، بلكه كمكي در راه تشخيص و درك تفاوتهاي آنان جهت سعي در به تفاهم رسيدن آنها باشد.
نوشته شده در چهارشنبه دهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 3:34 توسط محسن مدرسی |
هفته دولت
روابط عمومی سفیران صلح ضمن گرامیداشت هشتم شهریور سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر، هفته دولت را به دولتمردان و خدمتگزاران به ایران اسلامی تبریک می گوید.
دکتر محسن مدرسی
نوشته شده در دوشنبه هشتم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 3:41 توسط محسن مدرسی |
* * *
* * *
نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 1:37 توسط محسن مدرسی |
داره بارون میاد خوب که نگاه کردم.
.
.
.
هوا که ابری نبود...
.اون فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن......
آخه یکی ازشون کم شده
مهربون ترین تولدت مبارک
نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 21:16 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 21:12 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 21:7 توسط محسن مدرسی |
ارسال شده توسط malek در تاریخ دو شنبه ، ۲۸ تير ۱۳۸۹
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شبهای قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.
نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 21:2 توسط محسن مدرسی |
نوشته شده در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 20:59 توسط محسن مدرسی |
تولد حضرت ابوالفضل و امام حسین ع بر مسلمین مبارک +
نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۹ ساعت 17:38 توسط محسن مدرسی |