ساخت شهر
آب و هواي بيشتر فلات ايران گرم و خشك است و بسياري از شهرهاي تاريخي كه داراي ارزش فضائياند در اقليم گرم و خشك واقع شدهاند.تاريخ برخي از اين شهرها مانند يزد، اصفهان و نائين به دوران پيش از اسلام ميرسد. اما تركيب فضايي موجود بخش تاريخي اين شهرها مربوط به دوران اسلامي است.
چگونگي تركيب كالبدي اين شهرها پيش از اسلام و آغاز دوران اسلامي هنوز به درستي روشن نيست و كشفيات باستانشناسي تنها تصويري از چند نمونه شهر به صورت محدود به دست ميدهد. به نظر ميرسد، پاسخ مقدماتي مستلزم مطالعهاي است كه از يك سو ضمن سود جستن از كشفيات باستانشناسي به مقايسه تطبيقي تركيب شهرهاي تاريخي با استفاده از متون كهن بپردازد و از سوي ديگر ضمن ورود در حوزة معاني و مفاهيم نمادين و تمثيلي به برخي مطالعات فسلفي هنري و شناخت نمادين معماري و فضاي شهري دست زند.(توسلي1381)
همچنين بدين اصول بايد توجه نمود كه ميان فضاهاي شهري در فرهنگهاي مختلف تفاوت اساسي وجود دارد. چنانكه جلوة تأثير عوامل فرهنگي ـ اجتماعي و اقليمي به صورت درونگرايي معماري ايراني در برابر برونگرايي معماري غربي (شهرهاي تاريخي كشورهاي اروپايي) به نتايج متفاوتي در شكل فضاهاي شهري به مفهوم فضاي عمومي انجاميده است.در حالي كه ويژگي برونگرايي معماري غربي به تجربه غني شكلگيري فضاهاي شهري منجر شده، در ايران اين غناي معماري به درون، يعني پشت ديوار كوچه پسكوچههاي كم عرض و ساده، به فضاي خانههاي منتقل شده است. همانطور كه گفته شد اين خصوصيت درونگرايي معلول عوامل فرهنگي ـ اجتماعي و نيز اقليمي است و نبايد تنها آن را ناشي از عامل آب و هوايي و اقليمي مناطق گرم و خشك بدانيم، چون در برخي شهرها نيز كه از اعتدال حرارتي برخوردارند. ما اينتركيب درونگرا را ميبينيم. از نظر زماني اين تركيب به بعد از اسلام هم محدود نميشود، چنانكه آثار معماري پيش از اسلام با تركيب حياطدار اين خصوصيت را نشان ميدهد.
اما در ايران معدودي فضاهاي شهري به مفهوم واقعي يعني فضاهاي محصور با ابنيه با ارزش، آراسته و واجد نظم، محل فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي وجود داشتند، كه متأسفانه در خيابانكشيهاي دهههاي 20 به بعد به تدريج از ميان رفتند.(توسلي1381)
اين كل مرتبطالاجزاء متشكل از بخشهاي متجانس از روابط فرهنگي و مذهبي بوده و به صورت مجموعة مرتبطي از عناصر نمايان شده است.
محلات، مراكز محلات
شهر تاريخي به مثابه يك كل مركب از اجزاء به صورت محلات و مركز شهر شامل بازار بوده است. هر محله به صورت واحدي اداري، اجتماعي ـ فرهنگي، اقتصادي و ديني جزيي از شهر محسوب ميشده است. محلات شهر سكونتگاه صاحبان حرف و مشاغل خاص، اقليتهاي ديني و طبقات اجتماعي مختلف بودهاند. از نظر كالبدي و فضايي مجموعة شهر، محلات و مركز شهر تركيبي متحد و متجانس ايجاد ميكردهاند. دربارة جايگاه اقليتهاي ديني ميتوان از محلات زردشتيان در يزد، محلة ارامنه در اصفهان، و محلات يهودينشيندر برخي از شهرهاي ايران نام برد و از نظر اشتغال و توليد اقتصادي ميتوان به محلة كلاهدوزان و ساربانان در نظر اشتغال و توليد اقتصادي ميتوان به محلة كلاهدوزان و ساربانان در اصفهان، شعربافان (ابريشم بافان) در يزد، عبابافان در محمدية نائين يا قاشقتراشان در همدان اشاره كرد.( توسلي 1381 )
همانطور كه شهر داراي مركز بوده، محلات شهر نيز داراي مراكزي بودهاند كه عناصر عمده و فضاهاي آن بنابر وضعيت اجتماعي و اقتصادي ساكنين محله شكل ميگرفتهاند. مركز محله عناصر متفاوتي مانند مسجد، ميدانچه يا حسينيه، بازارچه يا آبانبار را در خود جاي ميداده و محل قرارگيري آن در مسير يا تقاطع دو يا چند گذر اصلي بوده است.
( توسلي 1381 )
مسجد جامع
اسلام در آغاز عنصر پراهميت و مشخصي را به شهر افزود. اين عنصر يعني مسجد جامع به صورت مهمترين ركن مذهبي شهر درآمد.م مسجد جامع از نظر فضايي معمولا در ارتباط قوي با ساير عناصر مركز شهر قرار داشته ست. در صدر اسلام مساجد تركيب سادهاي داشتند. بناي مساجد اوليه بسيار ساده و بيپيرايه بود. مسجد پيغمبر (ص) در مدينه به همان شيوهاي هك خانهها ساخته ميشد، يعني از خشت و گل درست شده بود. در دورة خلفاي بنياميه و بنيعباس مساجد به مجموعههاي مفصل و با شكوهي مبدل شدند. در دورههاي بعد تاريخ اسلام ساختن مساجد جامع باشكوهي ادامه يافت و مسجد جامع از اركان اصلي ساختار شهر در سرزمينهاي اسلامي گرديد. موضوع ايجاد مساجد به صورت سادهاي صراحت در قرآن مجيد نيامده، اما از آباداني مساجد سخن رفته است. علاوه بر اهميت مساجد جامع به مثابه يك مركز پراهميت تصميمگيري اجتماعي ـ سياسي در تاريخ شهرهاي ايران بايد از ارزشهاي فضايي آن نام برد. ( توسلي 1381 )
ميدان، تكيه، حسينيه
در تركيب ساختار فضايي شهر در مسير گذرهاي اصلي، فضاهاي شهري به صورت ميدان، تكيه و حسينيه و حياط مساجد (جامع) قرار داشتهاند.
در گذشته در بيشتر اين فضاها به همت اهالي محل مراسم مذهبي برگزار ميشده است. همچنين كار معركهگيري، تعزيهخواني و پردهخواني در اين فضاها رايج بوده است. در مواردي دولت يا تجار بزرگ خود مراسم مفصلي برپا مينمودند. ( توسلي 1381 )
بازار شهر
بازار در مجموعة ساخت شهر مركز عمدة اقتصادي و مالي به شمار ميرفته كه در آن سيستم عمدهفروشي و خردهفروشي و مؤسسات مختلف از جمله مؤسسات مالي مستقر بوده است. اين مركز در واقع مركز كنترل سيستم اقتصادي و مالي به حساب ميآمده است و عناصر عملكردي ويژهاي مانند منزلكاروانسراها، تيمچهها و قيصريهها را در خود جاي ميداده كه خاص سيستم اقتصادي ويژه بازار بودهاند.حقوق و قوانين حاكم بر بازار نيز در اثر رابطة مذهب با بازار تنظيم و اجرا ميشده است. در گذشته در بازارهاي روستايي دادگاههايي وجود داشته كه به تخلفات رسيدگي مينموده است. تصويب و اجراي قوانين در دوره اخير از اعتبار و قدرت اين دادگاهها كاسته است. بازار در واقع نه تنها محل فعاليتهاي اقتصادي بلكه نقش اجتماعي ـ سياسي را نيز دارا بوده است. ( توسلي 1381 )
از نظر كالبدي بازار يا به صورت خطي و يا گسترده، مركب از راستههاي متعدد معمولا در رابطه فضايي با مسجد جامع قرار داشته است. تقسيمبندي فضايي مشاغل مختلف در راستهها در رابطه با مسجد جامع صورت ميگرفته، و فضاهايي از بازار بر اساس فعاليتهايي كه در آن صورت ميگرفته ناميده ميشده است. گردآوري كالاهاي مشابه در حجرههاي نزديك به هم در راستههاي بازار و تيمچهها امكان انتخاب سر فرصت را به خريداران ميداده است. به ويژه اينكه در مناطق كويري و گرم و خشك ايران در تابستانهاي سوزان بازارهاي سرپوشيده محلهاي مناسبي براي كسب و كار و گردش و خريد بوده است. ( توسلي 1381 )
ارگ شهر
در مجموعة ساخت شهر، ارگ جايگاه مركز حكومتي و معمولا به صورت عنصري بسته شامل ديوانخانهها و مقر عمدة نظاميان در شهر بوده است. بقاياي ارگ امروز در بيشتر شهرهاي ايران به چشم ميخورد. در يزد ديوار ارگ از بين رفته ولي فضاهاي باقي مانده و تغيير يافتة آن تا چندي پيش مورد استفادة دستگاههاي دولتي از جمله استانداري شهر بود. در طبس پيش از ويراني ناشي از زلزله 1375 بقاياي مخروبه ارگ باقي بود. در تهران قديم ارگ شهر تأسيسات و تجهيزات مفصلي داشت و عناصري مانند مدرسة دارلفنون، انبار غله، خزانة دولت، عمارات و كاخهاي سلطاني و ديوانخانه و ميدان را در خود جاي داده بود. امروز محل ارگ تهران به همين نام باقي است و برخي عناصر مانند كاخ گلستان از آن به جا مانده است. بيشتر بناها از جمله تكية دولت از بين رفته و تركيب فضاها به هم خورده است. ( توسلي 1381 )
عناصر ويژه شهري در اقليم گرم و خشك
گذر: در اقليم گرم و خشك گذرها با ديوارهاي بلند تعريف شده اند كه فاصله كم اين ديوارها از هم باعث شده كه گذرهايي تنگ به وجود بيايد تا رهگذران بتوانند از سايه مطبوع آنها استفاده كنند و از تابش آفتاب درامان باشند در عين حال شكسته بودن اين گذرها باعث مي شود كه باد سوزان كويري در تابستان و زمستان آزار دهنده رهگذران نباشد اين گذرها در برخي نقاط با سرپوشيده شدن و تشكيل محل نشستن محل استراحت موقت بسيار جالبي براي رهگذران است. از نظر بصري نيز شكسته بودن گذرها باعث مي شود كه رهگذر در هر لحظه بيننده تصوير جديدي در مسير خود باشد و به عكس مسير مستقيم كه در هر لحظه داراي تصوير يكنواخت و ثابتي است، تنوع ديد از نكات بسيار عمده اين گذرهاست.
( توسلي 1381 )
حياط و ايوان: حياط به خاطر تنگي و بلندي ديوار اطاقهاي چهار طرف گود است و در ساعات گرم روزهاي تابستان سايه مي گيرد. از طرفي شبها كه هوا خنك است، حياط گود هواي سرد را مي گيرد و تا ساعاتي از روز كه هنوز آفتاب كاملاً بالا نيامده هواي حياط خنك است.(توسلي،1381)
كليه بازشوها و ورودي اطاقها به حياط و يا به فضاي منتهي به آن باز مي شوند و حياط به عنوان فضاي ارتباطي بين كليه قسمتهاي خانه مي باشد، تقريباً هيچ پنجره اي به بيرون خانه باز نمي شود و تنها بازشوئي كه به بيرون ارتباط دارد، در ورودي است كه از طريق هشتي و دالان نسبتاً بلند، به حياط مرتبط ميشود.
در اغلب خانه ها يك تخت چوبي بزرگ در حياط وجود داشته. در تابستان اهل خانه در هنگام عصر و غروب باغچه ها را آب مي دادند و حياط را آب پاشي مي كردند و فعاليتهاي مختلف مانند دور هم نشستن، غذا خوردن يا خياطي و كارهاي ديگر بر روي اين تخت انجام مي شده. در اين موقع اهل خانه، غالباً، اوقات خود را در حياط و فضاي معتدل و خنك آن سپري مي كردند در هنگام شب نيز بر روي تخت در حياط مي خوابيدند.(قباديان،1377)
تركيب بام گنبدي و طاق: بامهاي گنبدي به علت برجستگي كه دارند، همواره در معرض وزش نسيم قرار مي گيرند. اين در كم كردن گرماي كه بام در اثر تابش شديد آفتاب مي گيرد مؤثر است هنگام شب نيز گرمايي كه بام پس مي دهد سريعتر برطرف مي شود.علاوه به اين فرم گنبدي متناسب با جريان بادها ست و سطح بيشتري را در مقابل هوا قرار مي دهد. (قباديان،1377)
روزنه بر بالاي گنبد عمل هواكشي و روشني رساني انجام مي دهد. از طريق آن گرمايي كه پوسته گنبد در روز گرفته و در شب به داخل پس مي دهد. به سرعت خارج مي شود. شكل گنبدي بامها، گذشته از اينكه منطق ساختماني دارد و در اين مناطق كه چوب كم يافت مي شود، پوششي است مقرون به صرفه، و به سادگي در اثر مهارت است سازندگان دهانه هاي وسيعي پوشيده مي شده است، در نواحي گرم و خشك، به نحوي مطلوب جوابگوي مشكل گرماي تابشي و پس دادن گرماي شبانه است.(توسلي،1381)
همچنين بادگير نيز به عنوان يكي از عناصر اصلي معماري مناطق با اقليم گرم و خشك است كه در منطقه قم به دلايلي استفاده زيادي نداشته كه يكي از اين علتها وجود بادهاي نامطلوب كويري همراه با گرد و خاك است.در شهرهايي كه باد مطلوب جهت مشخص دارد، به بادگير يك طرف برخورد مي كنيم. مثلاًرديف بادگيرهايي كه بالاي خانه ها و بناهاي طبس به چشم مي خورد، يكطرفه است.
اكثر شهرهاي گرمسيري ايران و حاشيه كوير از خشت خام و يا از گل ساخته شده اند (البته تفاوت زيادي بين خشت خام و گل نيست وتنها تفاوت در طريقه ساخت آنهاست با توجه به اينكه ماده اوليه آنها گل رس است و در ساختن خشت از قالبهاي يكسان استفاده مي شود.) برتري خشت نسبت به ساير مصالح ساختماني در مناطق گرم و خشك، ظرفيت گرمايي ويژه آن است كه باعث مي شود كه بناهاي خشتي و گلي از اعتدال مناسب در داخل فضاها، در اين مناطق برخوردار باشند تنها نقطه ضعف اين مصالح، ضعف در برابر رطوبت است البته در گذشته براي اين منظور نيز راه حلهايي در نظر گرفته شده بود در دوره هخامنشي در تخت جمشيد و پاسارگاد مشاهده مي كنيم كه خشت را محصور در ميان دو جدار سنگي كار كرده اند. (درمعرض عوامل جوي نبوده) و يا در زمان ساسانيان در بناهاي مهم به صورت اسكلت و اساس ساختمانهاي بزرگ مانند قلعه دختر در ارتفاعات و در حصار شهرها و بلوكهاي بزرگ خشتي در زير قشري از اندود كاهگل و يا با ملاتهاي گچ و آهك و اندودي از خود گل كار شده است.
همانگونه كه گفته شد از مزاياي بناهاي خشتي تعديل هوا در تابستان و زمستان است. حجمهاي بزرگي كه با خشت خام به صورتهاي مختلف بادگير و برجها و گنبد و ديوار در آمده اند در مجاورت جريان هوا خيلي زود خنك مي شوند. علاوه بر اين، اين بناها در مقابل شوره مقاومتبسيارخوبي دارند در صورتي كه آجر حتي از بهترين نوع آن در برابر شوره زمين مناطق كويري پوك مي شود و بصورت گرد در پاي ديوار جمع مي شود.
اين ماده ساختماني آسان و ارزان به دست آمده و ماهرانه به كار مي رفته است. روشني رنگ كاهگل گرماي تابشي را بر مي گرداند. زمان عبور گرمايي ديوارهاي خشتي، در شرايط اقليم گرم و خشك مطلوب است. اما عليرغم چسبندگي به خصوص در ديوارهاي چينه اي بدنه و پوشش كاهگلي در مقابل لرزش مقاوم نيست، واز هم مي پاشد. اگر يك راه حل به كار بردن مجدد كاهگل و خشت در ساختمان باشد، بايد چگونگي مقاوم كردن آن و همچنين تركيب ساختمان آن در مقابل لرزش به عنوان يك بررسي علمي- عملي مورد توجه قرار گيرد.(توسلي،1381)
از ديوارهاي گلي براي محصور كردن دور باغات نيز استفاده مي شده و هنوز هم كماكان مورد استفاده قرار مي گيرد. گاهي به ملات كاه - گل، ريگ و آهك و يا نمك طعام اضافه مي كنند. اضافه كردن كاه به گل براي استحكام آن نيست، بلكه اين كار مانع ترك خوردن گل در موقع خشك شدن مي شود. اضافه كردن رنگ و آهك تا اندازه اي به استحكام ديوار كمك مي كند.اضافه كردن نمك طعام به گل به خاطر جلوگيري از رويش گياهان در روي ديوار است. همچنين اين كار مقاومت ديوار را در مقابل بارندگي، رطوبت و يخبندان بيشترمي كند.(قباديان،1377)