معنی
۱. [مقابل هجر] = وصال
۲. پیوند دادن دو یا چند چیز به یکدیگر.
۳. پیوستن؛ مرتبط شدن.
۴. (ادبی) در قافیه، حرفی که بیفاصله به رَوی میپیوندد و رَوی بهواسطۀ آن متحرک میشود، چنانکه در شعر زیر «یا» حرف وصل است و به سبب آن «را» که حرف رَوی باشد متحرک شده است: خوش بُوَد یاری و یاری در کنار سبزهزاری / مهربانان روی برهم وز حسودان بر کناری (سعدی۲: ۵۷۴).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اتصال، الحاق، پیوند، ربط، متصل
۲. وصال، وصلت ≠ فصل، هجر
برابر فارسی
پیوند