موضوعات وبسایت : تاریخی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

نام همسر آریو برزن

نویسنده : سمانه KZ | زمان انتشار : 14 اسفند 1400 ساعت 22:55

۷ پیوند به بیرون

نبرد دربند پارس[ ویرایش ]

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زده‌اند، به نظر می‌آید نبردگاه جایی در استان خوزستان باشد.(شمال شرق شهرستان بهبهان در منطقه تنگ تکاب)به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخ‌نگاران نامش را لی‌بانی (اسیر اسکندر) نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر می‌تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد گفته می‌شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می‌کشد. آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را بی‌پروا به سپاه مقدونی رسانده و شمار بسیاری از یونانیان را کشته و خود نیز تلفات بسیاری داد اما موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.

چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشکر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطرهٔ سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته می‌شود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بوده‌است.

بر پایه یادداشتهای به دست آمده از کالیستنس تاریخ‌نگار اسکندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران ، در یک منطقه دربند پارس که منطقه‌ای کوهستانی و سخت‌گذر است متوقف شدند و در این منطقه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد. به گفته اسکندر بعد از ورود به سرزمین ایذج خورشید را به مدت سه شبانه روز بچشم ندیدم بعلت انبوه درختان و ازدیاد باران. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران که شامل ۵۰۴۰تا ۵۰۰۰ نفر بود به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده‌ها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر ، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده آن آریوبرزن نیز کشته افتاد.

مقایسه با نبردگوگمل[ ویرایش ]

کالیستنس درخصوص مقایسه نبرد دربند و نبرد گوگمل نوشته‌است

اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در ( کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند در پی او دست به عقب‌نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می‌داد. [۲]

دفاع آریوبرزن[ ویرایش ]

بعد از فتح بابل و شوش بدست اسکندر، او درباره جاده‌ها، منابع و آب‌های پارسیس اطلاع جمع کرد. سپس نیروی منتخب ۱۷ هزار نفری به سمت پرسپولیس (مرکز ملی و دودمانی امپراتوری) روانه کرد. [۳]

مقایسهٔ آریوبرزن با همتای یونانی[ ویرایش ]

نبرد آریوبرزن درست ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشا در جنگ ترموپیل رخ داد که آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعهٔ تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته‌اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک کرده‌اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست. از شباهت‌های مرگ لئونیداس با آریوبرزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبد مردند و لئونیداس نیز مانند آریوبرزن حاضر به تسلیم نشد و خشایارشاه دستور داده بود او را آن قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در آمد؛ و به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و آریوبرزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر آریوبرزن بنویسند به "یاد لئو نیداس". با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می‌شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عکس در کنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون‌ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می‌برند که: "ای رهگذر، به مردم لاکونی اسپارت بگو که ما در اینجا به خون خفته‌ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم." (قانون اسپارت عقب‌نشینی سرباز را اجازه نمی‌داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه‌ای اجرا نمی‌شود و جای تاسف است که هیچ اقدامی برای بزرگداشت وی انجام نمی‌شود.

جنجال بر سر دم اسب مجسمه آریوبرزن در یاسوج[ ویرایش ]

شهرداری یاسوج ، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد ایران تندیسی از آریوبرزن را در ورودی این شهر نصب کرد که پس از سخنان و اعتراضات فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد در دوم تیر سال ۱۳۹۰، دادستان یاسوج به شهرداری این شهر دستور داد مجسمه آریوبرزن را از میدانی به همین نام در شهر یاسوج پایین بیاورد. [۴] عوض شهابی فر، فرمانده سپاه فتح استان کهگیلویه و بویر احمد جهت دم اسب آریو برزن را نامناسب و رو به عکس شهدای جنگ دانسته بود. [۵] همچنین دادستان این شهر حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود موسوی در این خصوص این گونه اظهار نظر کرده‌است:

نمادهای ارزشی زیادی در جامعه داریم از جمله شهدا، علما و نقش مردم در صحنه‌های مختلف انقلاب که بهتر است از این نمادها استفاده کنیم. [۴]

صحبت‌های این فرمانده سپاه با مخالفت آیت الله ملک حسینی نماینده ولی فقیه و خبرگان رهبری مواجه شد. وی در این باره چنین گفت: آریوبرزن یک سردار ایرانی ضد ظلم، ضد تجاوز و ضد اشغالگری بوده است و پاسداشت آن هیچ اشکالی ندارد، بلکه قدردانی از چهره‌های مثبت و افتخارآفرین وظیفه هر انسان شرافتمندی است. کسانی که مخالف نصب این تندیس هستند جلوی پخش سریالهایی مثل جومونگ و قهرمانهای خودساخته دیگر کشورها را از تلویزیون بگیرند. آیت‌الله ملک حسینی با بیان اینکه ایران آنقدر قهرمان ملی و اسلامی دارد که امثال جومونگ به اندازه خاک پای هیچکدام از آنان نیست، گفت: شاهنامه فردوسی مملو از داستانهای حماسی و قهرمانان ایرانی است و لازم است جوانان ما به جای اینکه وقت خود را صرف داستانهای تخیلی و دروغ پردازیهای سایر کشورها درخصوص قهرمانانشان کنند با قهرمانان کشور خودشان آشنا شوند.

منبع: wikipedia.org

یوتاب بختیاری؛ یک شیرزن لر در رأس زنان خبرساز تاریخ ایران

سایت "زن فردا" در گزارشی به معرفی زنان و دختران خبرساز تاریخ ایران نموده است و در راُس فهرست منتشر شده در این سایت، از "یوتاب" خواهر آریوبرزن نام برده و گفته شده که در کوهساران بختیاری راه را بر اسکندر گجستک بسته و مقاومت جانانه در راه وطن کرده است.

من تابحال نام "یوتاب بختیاری" را نشنیده بودم و شاید اگر یک سایت یا وبلاگ بختیاری و لری این مطلب را منتتشر می کرد، بی تفاوت از کنارش رد می شدم و شاید نیز آن را از جمله اغراق های مرسوم در فرهنگ امروزمان می دانستم. الان هم که این پست را می نویسم از صحت و سقم این مطلب باخبر نیستم ولی بسیار خوسحال می شدم اگر با قاطعیت می توانستم بنویسم: یوتاب بختیاری؛ یک شیرزن لر در رأس زنان خبرساز تاریخ ایران.

اهمیت موضوع آنگاه دوچندان می شود که به یاد بیاوریم در جامعه طبقاتی ساسانی که استبداد سیاسی فرهنگی مذهبی و اقتصادی در اوج بود ، زنان نقش آفرین عمدتاْ محدود به  زنان دربار می شدند. در ایران باستان به ویژه ایران زردشتی فقط "شاه زنان" از حقوق اجتماعی برخوردار بودند. هرچند اصطلاح "شاهزن" در فقه زردشتی ارتباط مستقیمی با دربار ندارد (و امروزه نیز شاهد استعمال این اصطلاح در فولکلور بختیاری برای اشاره به زنان باجربزه و مدیر و توانمند هستیم. مثلاْ می گویند فلونی شاه زنیه). اما به دلایل ناگفته فقط زنانی توانستند نقش آفرین باشند که با دربار پیوند خورده بودند. اکنون اگر نقش "یوتاب بختیاری" بنحو روشن تری توضیح داده شود ، عظمت کار این زن آشکار می شود که در چنین جامعه ای بدون پیوند با دربار توانسته نقشی بزرگ در دفاع از سرزمین مادری اش بختیاری و نیز در دفاع از سرزمین بزرگترش یعنی مرزهای امپراطوری هخامنشی ایفا کند.

اگر دوستان وبلاگنویس اطلاعی در این باره دارند، بنویسند تا بر آگاهی مان از پیشنیه این دیار و قهرمانان گمنام آن افزوده شود. و بقول معروف اگر از این گمشده ، خبری دارند ، بگویند و خانواده ای را از نگرانی برهانند!!

متن گزارش سایت "زن فردا" وابسته به سایت "فردا نیوز":

زنان خبرساز تاریخ ایران

یوتاب : سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست . ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از او به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای ٢٠ قبل از میلاد تا ٢٠ پس از میلاد نیز یاد شده است. با اینهمه هم آریوبرزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.

آرتمیز : نخسیتن و تنها زن دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال ۴٨٠ پیش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشیارشا رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی – برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند. آرتمیس نیز درست میباشد.

آتوسا : ملکه بیش از ٢٨ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشگرکشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش  دانسته است . چند نبرد و لشگر کشی مهم تاریخی ایران به گفته هرودوت به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است.

آرتادخت : وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی . به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.

آزرمی دخت : شاهنشاه زن ایرانی در سال ۶٣١ میلادی . او دختر خسرو پرویز بود که پس از” گشتاسب بنده” بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد . آذرمیدخت سی و دومین پادشاه ساسانی بود . واژه این نام به چم ( معنی) پیر نشدنی و همیشه جوان است.

آذرآناهید : ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار سلسله ساسانی . نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است. ( ٢۵٢ ساسانیان )

پرین : بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کیقباد بود که در سال ٩٢۴ یزدگردی هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است . از او چند کتاب دیگر گزارش شده است که به احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است.

زربانو : سردار جنگجوی ایرانی . دختر رستم و خواهر بانو گشسب . او در سوار کاری زبده بوده است که در نبردها دلاوری ها بسیاری از خود نشان داده است . تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال – آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرده.

فرخ رو : نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

کاساندان : پس از شاهنشاه ایران او نخسین شخصیت قدرتمند کشور ایران بوده است . کاساندان تحت نام ملکه ٢٨ کشور آسیایی در کنار همسرش کورش بزرگ حکمرانی میکرده است . مورخین یونانی ( گزنفون ) از ویبا نیکی و بزرگ منشی یاد کرده است.

گردآفرید : یکی دیگر از پهلونان سرزمین ایران . تاریخ از او به عنوان دختر گژدهم یاد میکند که بالباسیمردانه با سهراب زور آزمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به نام زنی جنگجو و دلیر از سرزمین پاکان یاد میکند.

آریاتس : یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد . مورخین یونانی در چند جا نامیکوتاه از وی به میان آورده اند.

گردیه : بانوی جنگجوی ایرانی . او خواهر بهرام چوبینه بود . فردوسی بزرگ از او به عنوان همسر خسرو پرویز یاد کرده که در چند نبردها در کنار شاهنشاه قرار داشته است و دلاوری بسیاری از خود نشان دادهاست . ( ساسانی ٣۴٨ + شاهنامه فردوسی ٢٧۴ )

هلاله : پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش ( ٣٩١ یشتها ۱+۲۷۴ یشتها ۲)کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همایچهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز گفته اند . او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت شاهنشاهیایران نشست . وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود و هیچ گزارشی مبنی بر بدکردار بودن وی و ثبت قوانین اشتباه و ظالمانه از وی به ثبت نرسیده است.

پوران دخت : شاهنشاه ایران در زمان ساسانی . وی زنی بود که بر بیش از ١٠ کشور آسیایی پادشاهی میکرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و  فرامانروایی نمود.

شیرین : شاهزاده ارمنی . ارمنستان یکی از شهرهای کوچک ایران بود و شاه ارمنستان زیرا نظر شاهنشاه ایران . خسرو پرویز و شیرن حماسه ای از خود ساختند که همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو ۴ فرزند به نامهای نستور – شهریار – فرود و مردانشه بدنیا آورد که هر چهار فرزند وی در زندان کشته شدند. پس او سر بر بالین ( جسد بی جان ) خسرو نهاند و با خوردن زهری عشق اش به خسرو را جاودانه ساخت و هر دو جان باختند.

بانو گشنسب : دختر دیگر رستم – خواهر زربانوی دلیر . نام بانو گشسب جنگجو در برزونامه و بهمن نامه بسیار آمده است . یکی از مشهورترین حکایت های او نبرد سه گانه فرامرز – رستم و بانوگشسب است . او منظومه ای نیز به نام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پاریس و در کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.

+  نوشته شده در  جمعه پنجم شهریور ۱۳۸۹ساعت 9:9&nbsp توسط بهمن  |

(زندگینامه خودنوشت من):

وقتی که رفت، اخم کردم.

برمی گشت و یک سبد انار با او بود.

کودکانه دستم را دراز کردم ولی

از انارهایش یک دانه هم به من نداد

می خواستم گریه کنم

اما همه گفتند تو دیگر مرد شده ای!

باشد! از فردا مرد می شوم

امروز یک انار به من بدهید.

سروده ی بهمن کیهان بختیار

منبع: blogfa.com

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر