نگاهی به زندگی هخامنشیان؛ مردمان فراموش شده در منابع مربوط به دوره هخامنشی، به اوضاع اجتماعی به نسبت مسائل ---------- کمتر پرداخته شده است و دلیل آن را نیز باید در ماهیت منابع دانست که بیشتر مربوط به دولت و پادشاهان است.
در این نوشتار، تلاش بر این است که از میان منابع، وضعیت زندگی عادی مردم این دوره مورد بررسی قرار گیرد. از آنجایی که خانواده به عنوان رکن اصلی هر جامعه یی نقش آفرینی می کند، با بررسی خانواده های ایران هخامنشی می توان دید کلی و نسبتاً واضحی از جامعه آن دوران به دست آورد.
1- وضعیت شهرها و روستاها
بافت شهرها و روستاهای هخامنشی نه تنها به وسیله کاوش ها و حفاری های باستان شناسی، بلکه با بررسی الواح گلی به دست آمده و اشارات مورخان میسر است. خوشبختانه با کشف الواح کوچک تخت جمشید1 که اسناد اداری آن دوران بوده اند، می توان برای نخستین بار به پژوهش در مدارک دسته اول پرداخت. به گزارش دیو دوروس (کتاب 10، بند 21) تراکم جمعیت در پارس غاستان فارس کنونیف بسیار زیاد بود. در لوح های دیوانی، نام حدود 400 آبادی ثبت شده است. اما تعیین محل آبادی ها تقریباً ممکن نیست. مثلاً در کنار مراکز بزرگی چون شوش، تخت جمشید و پاسارگاد، شیراز نیز از همان زمان شهر بااهمیتی بوده است. پس از شیراز، «نریه ایتشیه» است که می توان آن را نیریز امروزی در شرق استان پارس شناخت.
می توان گفت در میان شهرهای بزرگ به ویژه در نزدیکی آنها، روستاها و آبادی های زیادی وجود داشتند. به جز راه های مهم و اصلی مانند راه شاهی2 که شهرهای بزرگ را به هم متصل می کردند، راه های باریک و کم اهمیتی نیز این آبادی ها را به هم پیوند می داد ند. در رابطه با جمعیت هر یک از این شهرها و روستاها اطلاعات اندک است اما آنچه در اینجا اهمیت دارد، بیشتر عنصر تشکیل دهنده آنها یعنی خانه و محل اقامت مردم است.
2- خانه ها
امپراتوری بزرگ هخامنشی بیش از 20 ملت را در خود جا داده بود و به طور طبیعی هرکدام از این اقوام، نوع زندگی و آداب و رسوم ویژه خودش را داشته است. از طرف دیگر در یک منطقه ویژه مانند پارس با انواع زندگی ها به دلیل وجود گوناگونی ملت های مهاجر برمی خوریم زیرا بسیاری از کارگران شاغل در این منطقه از نواحی دوردستی مانند کاپادوکیه غترکیه کنونیف، کیلیکیه و تراکیه آمده بودند و بالطبع در پارس زندگی می کردند. اما با دید کلی می توان به یک میانگین قابل اتکا دست یافت. بقایای بناهای سلطنتی، تصویر نسبتاً قابل قبولی از این بناهای باشکوه و زندگی درون آنها در اختیار می گذارند. اما گذران مردم ساده و معمولی چگونه بوده است؟
شاید یکی از بهترین نمونه هایی که می تواند در این زمینه به ما کمک کند کوشک شاهی و روستایی است که به گفته کارشناسان در منطقه تنگ بلاغی در نزدیکی پاسارگاد وجود داشته و در حفاری های اخیر برای نجات آثار در معرض غرق شدن (به دلیل آبگیری سد سیوند) یافت شده است که متاسفانه نمی توان آن را برای مطالعات بیشتر حفظ کرد. اما از روی بناهای شاهی و نیز آثار به دست آمده از دوره حکومت ایرانیان در شهرهای گوناگون، می توان اطلاعات خوبی جمع آوری کرد. در حفاری های شوش، بخش هایی از محله پیشه وران با کوره های ذوب فلز از زیر خاک بیرون آمده است. بقایای خانه های بابل می تواند ما را در دستیابی به تصویری از وضعیت خانه های آن روزگار یاری رساند. می توانیم همان تصور را به خانه های پارس تعمیم دهیم.
از روی سبک معماری به کاررفته در کاخ پادشاهان آن دوره می توان تصویری از خانه های مردم عادی به دست آورد. البته با این فرض که ابعاد خانه های مردم، بسیار کوچک تر و کم تجمل تر از بناهای شکوهمند شاه بوده است. حتی خزانه تخت جمشید را (به گفته پروفسور کخ) می توان نمایی از خانه یک پارسی گرفت. با این تفاوت که در عمارت خزانه اندازه ها بیش از حد بزرگ است و در خانه های معمولی، ستون هایی از آن دست که در این بنا به کار رفته برپا نمی شده است. در پارس، خانه ها مانند همین خانه هایی که امروز در شرق به آنها برمی خوریم یکی دو اتاقه بوده است. خانه های ایرانی همیشه و تا به امروز، یک ایوان نیز داشته که به ساکنان امکان می داد در امان از تابش خورشید یا ریزش باران در هوای آزاد به سر برند و آسوده بگذرانند. (از زبان داریوش، هاید ماری کخ)
3- تغذیه
در مورد غذای مردم آن روزگار باید گفت منابع، «جو» را معرفی می کنند. در کنار آن هر خانواده در سال مقداری گوشت و همچنین شراب دریافت می کرد. با جو می شد هم نان تهیه کرد و هم از آن برای پختن آش استفاده کرد. گاهی اوقات هم گوشت اضافه می شده و منطقی این بوده که در روزهای مهم سال و جشن ها از آن استفاده می شده است. به همین خاطر خانواده مجبور بوده یا گوسفند یا بز را زنده نگهداری کند که در این صورت به طویله یی در کنار حیاط نیاز داشته است یا آن را در بازار بفروشد و هرگاه گوشت نیاز داشت دوباره آن را با کالاهای دیگر مبادله کند. این مساله در مورد غلات و شراب تفاوت داشته و به دلیل اینکه ماندگاری آنها بیشتر از گوشت بوده آنها را در خمره های بزرگ سفالین که نیمی از آنها در زمین فرو رفته بودند، نگهداری می کردند.
نمونه هایی از این خمره ها و ظرف ها پیدا شده و به گفته کارشناسان، بزرگ ترین نمونه آن نیز از تنگ بلاغی یافت شده است. جو در میان دو سنگ آرد می شد. سنگ زیرین که حفره یی مستطیل شکل داشت و به همان گونه بود که امروز نیز در مشرق زمین باب است. نمونه ساده یی هم از هاونی سنگی و یک نمونه برنزی در خزانه تخت جمشید پیدا شده است.
4- وضعیت بهداشت خانواده ها
از شواهد پیداست که سطح بهداشتی در خانه های هخامنشی بالا بوده است، به طوری که در بابل، خانه های شهری حمام داشته است. کف حمام تا نیمه دیوار قیراندود بوده و فاضلاب شیبدار از لوله های سفالین پساب حمام و فضولات را به آسانی به خارج منتقل می کرده است. آب مصرفی نیز بیشتر از قنات ها (کاریزها) که از شهرها و روستاها می گذشته تامین می شده است. از دوران پیش از هخامنشی چهار عنصر طبیعی آب، باد، خاک و آتش در آیین های هند و ایرانی مقدس بوده اند و آلوده کردن آنها گناه محسوب می شده و از آنجایی که آب عنصر اصلی در بهداشت و انتقال بیماری های واگیردار به حساب می آمده، سالم بودن آن نقش بسزایی در بالا رفتن سطح سلامت جامعه داشته است، به طوری که از دوران هخامنشی از بیماری های مسری مانند وبا و طاعون گزارشی نشده است. در نگاره های برجسته تخت جمشید به خدمتکارانی برمی خوریم که در دست حوله و در دست دیگر ظرفی که شاید حاوی روغن معطر است، حمل می کنند تا شاه پس از استحمام از آنها استفاده کند. از طرف دیگر در کاخ های اختصاصی شاهان به نقش برجسته افرادی برمی خوریم که در حال حمل غذا به درون کاخ هستند. نکته بهداشتی آشکار در این تصاویر این است که آنها از کلاه هایی استفاده می کنند که دنباله شان تا مقابل دهان امتداد دارد و از آلوده شدن غذا از راه بازدم جلوگیری می کند.
در چنین جامعه یی طبیعتاً افراد عادی مانند شاهان زندگی نمی کردند، اما از رعایت اصول سلامت توسط درباریان می توان به اهمیت دادن به بهداشت توسط پادشاهان پی برد و مسلماً چنین فرمانروایانی به سلامت جامعه خود نیز توجه داشتند. علاوه بر رعایت حداقل اصول بهداشتی، تمام جامعه هخامنشی- چه مرد و چه زن- به آرایش خود اهمیت می دادند. شانه های آن دوره از جنس عاج برای ثروتمندان و از چوب برای دیگران بود و همواره دندانه های یک طرف را درشت و دندانه های طرف دیگر را ریز می ساختند. (مانند شانه های امروزی)
در امپراتوری بزرگ ایران، سرمه دان در همه جا به چشم می خورد و به قول گزنفون مورخ و سردار یونانی، مردها هم از آن استفاده می کرده اند. سرمه دان ها را اغلب از شیشه الوان که به صورت طبقه طبقه و یک در میان زرد و آبی یا قهوه یی روشن و سفید بود، می ساختند. (از زبان داریوش، هاید ماری کخ)
مهم طبقه جامعه نبوده است و همه افراد جامعه چه فقیر و چه غنی اصول بهداشتی را رعایت می کردند و تنها تفاوت در جنس ابزاری بوده که مورد استفاده قرار می گرفته است. از آنجایی که رعایت بهداشت اجتماعی نیاز به آموزش دارد، می بینیم که در نظام آموزش شفاهی خانواده ها تعلیم اصول سلامت، بخش مهمی از تربیت فرزندان بوده است. گزنفون می گوید؛ «... آثار این تربیت که همانا قناعت در زندگانی و توجه مخصوص به تمرین ها و احتراز از تن پروری است هنوز در آنان غایرانیانف مشهود است. حتی امروز بین پارسی ها آب دهان به زمین انداختن، پاک کردن بینی یا دور شدن برای قضای حاجت مقابل چشم دیگران عیب بزرگی محسوب است و بدیهی است چنانچه تن به قناعت کامل در خوراک نمی دادند یا به کمک تمرینات بدنی، تن خود را آماده و مهیا نمی ساختند، اجرای این آداب عملی نمی شد.» (کوروش نامه، گزنفون)
5- مشاغل، دستمزدها و مالیات ها
از کارهای درباری که بگذریم، مهم ترین شغل ها کشاورزی، باغبانی و دامداری بوده است. البته تعداد زیادی از ثروتمندان نیز به کار تجارت و بازرگانی می پرداختند. استادکارانی هم به همراه کارگران برای کارهای گوناگون هنری از معماری و برجسته کاری روی فلز تا شیشه گری و ذوب فلزات از شهرهای دور به مرکز می آمدند و به صورت قراردادی به کار گرفته می شدند. مسلماً به علت کار طولانی مدت آنها به همراه خانواده های خود در پایتخت ساکن می شدند.
در دوره هخامنشی زنان زیادی شاغل بوده اند و حتی سرپرستی بیشتر کارگاه های پارچه بافی و خیاطی با آنها بوده است. حقوق دریافتی زنان گاهی از مردان نیز بیشتر بوده است و این نشان می دهد دولت هخامنشی تفاوتی میان زنان و مردان قائل نبوده و هر کس به اندازه کاری که انجام می داده و متناسب با زحمت و مسوولیتش حقوق می گرفته است. پروفسور کخ در این باره می گوید؛ «زن هایی که در کارگاه های خیاطی شاهی در خزانه ها کار می کردند، حقوق خود را براساس نوع لباسی که می دوختند، دریافت می کردند؛ لباس های ساده، لباس های ظریف و لباس های بسیار ظریف. حقوقی که سرکارگران زن دریافت می کردند ماهانه 50 لیتر جو، 300 لیتر شراب و یک سوم بز یا گوسفند بوده است.»
ظاهراً در ابتدای حکومت داریوش، هنوز سکه برای خرید کالا رایج نشده بود، بنابراین حقوق کارمندان و کارگران به وسیله کالاهایی مانند جو، گندم، گوشت و... پرداخت می شده است. در زمان خشایارشا هنوز دوسوم مزد را جنس و یک سوم را پول می دادند. بعدها در زمان همین پادشاه، مزد جنسی فقط به یک سوم تقلیل یافت. بنابراین تقریباً نیم قرن لازم بود تا سکه جانشین جنس و محصول شود.
از روی مدارک به دست آمده معلوم می شود بچه ها نیز از سنین پایین حدود 12-10 سالگی، دوره های کارآموزی را می گذراندند و کم کم وارد بازار کار می شدند.
مردم به تناسب حقوقی که دریافت می کردند، مالیات می پرداختند. بدین منظور مشخصات هر فرد و میزان حقوقی که دریافت می کرد در مراکز دولتی ثبت می شد. همچنین بر محصولات کشاورزی و باغی مالیات بسته شده بود که متناسب با مقدار محصول گرفته می شد. در سندی از جیره غذایی کارمندی صحبت می شود که در حال سفر برای شمارش مردم بوده است. شاید برای برآورد سپاه در جنگ های آینده یا آمادگی برای مقابله با شورش یا مالیات گیری یا همه موارد این سیستم سرشماری انجام می شده است و به گفته دکتر کخ قطعاً در کنار آن، آمارگیری از مالکیت اموال نیز وجود داشته که اساس تعیین مالیات قرار می گرفته است.
6- امکانات و کمک های دولتی به مردم
دولت هخامنشی در زمینه های گوناگون به منظور گذران راحت تر زندگی علاوه بر حقوق، برای مردم امکاناتی در نظر گرفته بوده است. مثلاً به دلیل اینکه زنان شاغل نمی توانستند از فرزندان خود در ساعات کاری مراقبت کنند، کودکستان هایی در نزدیکی محل کار آنها قرار داشته تا مادران، فرزندان خود را به آنجا بسپارند و پس از پایان کار، آنها را تحویل بگیرند. همچنین مادران از مرخصی زایمان استفاده می کردند و در این مدت حقوق می گرفتند. از طرفی در دوران خشکسالی و قحطی، مالیات ها بخشیده می شد و به کارگران ساده یی که بیشتر خارجی بودند و توان مالی کمی داشتند چند ماه یک بار جیره های اضافی داده می شد.
تمام اینها به غیر از پرداخت هایی بود که سران و فرمانروایان در جشن ها و مناسبت های گوناگون به مردم می بخشیدند. بی تردید سیستم اداری و دیوانی هخامنشی بدون نظارت و درک حکومت از مسائل، امکان پذیر نبوده است. شاه حتی بر کلیه مخارج خود از جمله هزینه سفرش و همراهانش نظارت داشت. در این نظام، قانون شکنی به شدت مجازات می شد و درستکاری و وفاداری با پاداش مناسب همراه بود.
آخرین بخش نوشته آرامگاه داریوش پایان دهنده این نوشتار است؛ «تو ای بنده، نیک بدان که هستی، توانایی هایت کدام و رفتارت چگونه است. نپندار که زمزمه های پنهانی و در گوشی بهترین سخن است. بیشتر به آن چیزی گوش فرا دار که بی پرده می شنوی. تو ای بنده، بهترین کار را از توانمندان ندان و بیشتر به چیزی بنگر که از ناتوانان سر می زند.» (از زبان داریوش، کخ)
پی نوشت ها؛
1- لوح های کوچک گلی که در حفاری های 1933 تا 1934 در بخش استحکامات و خزانه تخت جمشید (پارسه) یافت شدند و اکنون اغلب در دانشگاه شیکاگو نگهداری می شوند.
2- جاده یی 2683 کیلومتری که شوش را به لودیه (لیدی) در آسیای صغیر (غرب ترکیه) وصل می کرده است.
منابع؛
1- از زبان داریوش، هاید ماری کخ، ترجمه دکتر پرویز رجبی
2- کوروش نامه، گزنفون، ترجمه رضا مشایخی
3- ایران (از آغاز تا اسلام)، رومن گیرشمن، ترجمه دکتر محمد معین
نوشته شده در دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 11:1 توسط حمید |